فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

پایان نامه خروج صغیر از حجر


» :: پایان نامه خروج صغیر از حجر

مقدمه :

موضوعی که در این مجموعه تلاش به بررسی اجمالی آن شده است خروج صغیر از حجر است این که چاه زمانی صغیر از حجر خارج می‌شود و خویش واجد اهلیت برای انجام امور خود می‌باشد سوژه مورد بحث این آلبوم است. می‌دانیم که باز داشتن حالتی است که باب آن شخص توانایی اجرا و اجرای حقوق خود را ندارد (اهلیت استیفاء) ولی راجع به اهلیت تمتع باید گفت همه‌ی اشخاص از آن بهره مند هستند. ماده 956 اهلیت برای دارا بودن ادرار بازنده متولد صیرورت انسان شروع و با مرگ او تمام می‌شود. همچنین جرم 958 در این رابطه مقرر می‌دارد: «حمل از ادرار مدنی متمتع می‌گردد، مقید بر اینکه زنده متولد شود». حتی بی‌خرد و حمل (مشروط حرف اینکه زنده متولد شود 957) پس آنچه مهم است. وجود یا فقدان اهلیت استیفاء است که سبب می‌شود بابا را از انجام امور باز دارد یا به او اجازه‌ی اجرا اموری را دهد. می‌دانیم که محجورین بر سه حلف هستند صغیر، مجنون، سفیه در این آلبوم عزب بحث بر سر یکی از محجورین می‌باشد و آن بازهم صغیر است. صغیر هم خویش حرف 2 قسم است: ممیز و غیر ممیز. راجع به صغیر غیر ممیز باید گفت، از آنجا که عقود و معاملات به قصد انشاء محقق می‌گردد. (ماده 191) صغیر غیر ممیز فاقد چنین قصدی است.باب نتیجه معاملاتش باطل است. چاه معامله‌ها صرفاً نافع و چه صرفاً مضرر و چه محتمل وی راجع به صغیر ممیز و معاملات او جای تأمل دارد و باید مورد بررسی قرار گیرد. اینکه صغیر ممیز باب چاه زمانی از حجر خارج می‌شود و اهلیت انجام امور خود را دارد موضوع بحث این آلبوم می‌باشد که نویسنده تمام بازهم و غم خود را معطوف به پاسخگویی به آن نموده است.

 

بخش اول : 1- تعریف اهلیت و اشکال آن

اهلیت در لغت به معنای شایستگی و در اصطلاح حقوقی عبارت است از شایستگی و صلاحیتی که شخص برای دارا شدن و اجرای اسم دارد یا به بند دیگر شایستگی بابا است برای آن که بتواند صاحب اموال شود و یا باب اموال خود تصرف کند. [1] یا نعت کسی است که دارای جنون، سفه، صغر، ورشکستگی و سایر موانع محرومیت از حقوق کلاً یا بعضاً نباشد. [2] (م 212 یا 1207 ق.م)

با توجه به این تعریف می‌توان اهلیت را دردو و معنای عام و خاص مناسبت بررسی قرار داد.

اهلیت در معنای عام، صلاحیت شخص برای توانگر شدن و اجرای حق و تکلیف که در این تعریف اهلیت کامل مناسبت نظر است.

اهلیت در معنای خاص: زمانی که از اهلیت تنها صلاحیت دارا شدن یا اجرای اسم اراده می‌شود اهلیت در معنای خاص مورد نظر است.

در قانون مدنی در مواد 190، 210، 212 و مواد دیگری که اهلیت یکی از شرایط اساسی صحت معامله‌ها است از آن جا اهلیت اجرای حق از نظر استفاده در نوشته های حقوقی استیلا دارد. زمانی که اهلیت به سمت طور مطلق استعمال می‌شود آرزو اهلیت در معنای خاص اهلیت اجرای اسم است.

1-1- اهلیت تمتع :

اهلیت توانگر صیرورت حق در زبان فارسی، اهلیت تمتع، تملک، استحقاق و در زبان عربی با اصطلاح (اهلیه الوجوب) بیان شده است. و همچنین باب ادرار فرانسه با اصطلاح capacitede Joe Jousissane و باب حقوق انگلیسی capacity toaquire از ثانیه نام برده‌اند.

در رسم مدنی ایران اصطلاح اهلیت تمتع بند است از شایستگی مشخص (طبیعی یا حقوقی) برای توانگر شدن حق هیچ شرطی جز جاندار وجود داشتن بر آن مترتب نیست به عبارت دیگر مبنای حقوقی اهلیت استفاده چیزی جز انسان بودن نیست. و همین که بود و شخصیت انسان شکل گرفت و پا به عرصه‌ی زندگی گذاشت توانایی دارا شدن حقوق را کسب می‌کند چنان چاه مادة 956 ق.م می‌گوید «اهلیت برای توانگر بودن حقوق بازنده متولد شدن آدم شروع و با مرگ او تمام می‌شود» و طبق جرم 958 ق.م «هر انسانی متمع از حقوق مدنی خواهد بود …» و برای آنکه تصور نشود که آبستنی از حقوق مدنی محروم است جرم 957 ق.م می‌گوید «حمل از حقوق مدنی متمتع می‌گردد مشروط بر اینکه جاندار زاده شود» پشت حتی اسپرم هم به محض انعقاد موضوع حق تمتع قرار می‌گیرد به طور ناقص و کامل صیرورت این حق بسته به زنده متولد شدن حمل است. بنابراین برای تحقق اهلیت تمتع فقط کافی است انسان جاندار باشد. در مورد حمل نیز، هرگاه پس از تولد، حتی برای یک لحظه زنده باشد و سپس بمیرد به اعتبار یک لحظه حیات دارنده اسم است و پشت از فوت او حقوق و اموال او به وارث او صفت می‌شود.

البته در مورد برخورداری حمل از ادرار و جاندار ماندن یک لحظه‌ای او و سپس فوتش بین فقهای امامیه و عامه جایگاه اختلاف شدید است. فقهای عامه معتقدند در صورتی حمل از ادرار تمتع بهره‌مند می‌شود که عادتاً استعداد زندگی داشته باشند و در صورتی که مشخص شود پس از زا عمدتاً زنده نمی‌ماند از حقوق استفاده برخوردار نخواهد بود. پس، عدم اهلیت تمتع، حال کسی است که نمی‌تواند بطور مستقیم یا نماینده‌ی قانونی خود جانب قرار انصاف واقع شود : مانند صغیر که اهلیت تمتع از حق ازدواج کردن راحتی بوسیله‌ی قیم یا ولی ندارد.

2-1 اهلیت استیفاء

در حقوق ایران به سمت این اهلیت، اهلیت استیفاء یا اهلیت تصرف نیز گفته شده است. و باب حقوق عرب به سمت این اهلیت «اهلیه الاداء» می‌گویند. در ادرار فرانسه به سمت اهلیت اجرا Capacite de uercice می‌گویند. اهلیت استیفاء یا قدرت اعمال حق صلاحیت و شایستگی بابا است برای اجرای حقوق مدنی یا به عبارت دیگر برای آنکه شخص بتواند حق خود را اجرا کند بنابراین نیاز به سمت اهلیت استملاک یا اهلیت اجرای حق دارد بنابراین اهلیت تصرف لزوماً باید پیوسته با اهلیت تمتع باشد زیرا شخص باید حقی را داشته باشد تا بتواند سخن از اجرای ثانیه حق به سمت میان آورد. چنانچه صغیر و مجنون اهلیت توانگر وجود داشتن حق را دارند اما فاقد صلاحیت اجرای حق هستند و بدون تصرف ولی یا قیم، دارای عدم صلاحیت در استملاک ادرار خود هستند. بنابراین می‌توان حرف عدم اهلیت تصرف وضع کسی است که از اسم معامله کردن بهره‌مند است ولی این اسم را عزب بوسیله‌ی نماینده‌ی قانونی خود می‌تواند اعمال کند. بسان سفیه که می‌تواند برای سکونت خود خانه کرایه کند ولی نماینده‌ی قانونی او باید طرف عقد استجاره رسم گیرد. [3]و یکی از نشانه‌های زوال اهلیت تصرف پیش بینی نماینده‌ای است که به حکم قانون بتواند از طرف محجور و بجای او حقش را اجرا کند.

جرم 958 ق. م مقرر می‌دارد «هر انسانی برخوردار از حقوق مدنی خواهد بود، لیکن هیچ کس نمی‌تواند حق خود را اجرا کند مگر اینکه برای این امر اهلیت قانونی داشته باشد.»

و یکی از اشکال مهمه‌ی اعمال حق، معامله کردن است یعنی اینکه بابا بتواند نسبت به سمت مال خویش قبول، انتقال و تعهد نماید و به همین علت ق.م در ماده 210 مقرر می دارد: آغاز متعاملین برای معامله باید اهلیت داشته باشند آرزو از اهلیت باب این ماده اهلیت استیفاء است.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.