آنچه به احسان آخر پذیرد نییک است : دختر پادشاه را معالجه می کند و در ازای آن می خواهد همسر یکی از درباریان جوان شود .
هاملت : همون شاپور ای عمو و مادرش قاتلین پدرش هستند .
کلوخ انداز را اجرت سنگ است : دوک رجولیت را جانشین خود می کند و به صورت پنهانی مراقب اعمال اوست و او می خواهد پسری که با دختری رابطه داشته است را بکشد .
تریلسو کرسیدا : باب جنگ حرف تروا برای پس گرفتن هلن اتفاقات رخ می دهند تریسلو و کرسیدا دو دلداه هستند و کرسیدا دختری است که سوگند وفاداری به عشقش را خورده .
اتللو : جنگجوی سیاهی که با بنت بسیار زیبایی به سمت نام دزدمونا ازدواج می کند ولی بعد به او مشکوک می شود .
لیرشاه : پادشاهی که دو بنت چاپلوسش را گرامی داشته و بنت صادقش را ترک می کند .
مکبث : سردار جنگی که افتخارات اضافی کسب کرده لیک در پی مقام شاهی حتی از راه نادرست است .
آنتونی و کلئوپاترا : نیک همون عشق معروف آنتونی و کلئوپاترا را در شکل نمایش در آورده .
تیمون آتنی : اسم اسراف کاری که در زمان تهیدستی دوستانش تیردان می کنند .
کوریولانوس : سپاهی دلیری که نخوتش موجب اشمئزاز مردم است .
پریکلس : شاهزاده به زنخواهی دختری می رود که پوشیده وحشتناکی دارد .
سیمبلین : شاه می خواهد به اجبار دخترش را به سمت عقد ناپسری اش درآورد اما دختر قبلا با پسر فقیری ازدواج کرده و شاه شوهر او را تبعید می کند .
صفت : مرد که روزی توسط برادرش از آبرو و مقام دور شده اکنون کشتی شاه و برادرش را دچار طوفان می نماید .
داستان زمستان : در مورد پادشاهی که به سمت همسر بی گناهش شک باده کند و او را خیانتکار می نامد .
نظرم دقیق تالی همون جلد قبل هست . خسته عامل می شه و دوبارگی . شاید به سمت الم این بخوره که اگر کتابخونه دارید هر دو جلد را برای خودتون بخرید و هر چند وقت یک بار که دلتون هوای کلاسیک خوانی کرد برید سراغ یکی از نمایش ها . تنها نکته هم این بود که در بین های تذکره تعدادی از نمایش ها دیگه موضوع عشقی توش کمرنگ می شد و به جنگ و نبرد بیشتر می پرداخت .
قسمت های زیبایی از تذکره
از این لحظه به بعد دیگر در آفاق هیچ چیز ارزشی ندارد و تمام چیز بازیچه ای بیش نیست .
به مرور زمان نسبت به آنچه اغلب واهمه داریم نفرت آشکار می کنیم .
روزی که دیگر وجود نداشته باشم جزئی از عالم و همه چیز خواهم بود .