فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

مقایسه آثار شاعران زن از لحاظ فکر و محتوا با شاعران مرد


» :: مقایسه آثار شاعران امراء از لحاظ فکر و فحوا با شاعران مرد

عنوان :

نوشته مقایسه آثار شاعران امراء از لحاظ فکر و محتوا با شاعران مرد در شعر معاصر

اندازه صفحات :  ۲۸

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

جوهره

باب این مقاله حرف بررسی  شعر زنان (پروین اعتصامی، پرتو فرخزاد، طاهره صفارزاده) که هر کدام تقریباً به سمت دورهای از تحولات اجتماعی ایران تعلق دارند، به وجوه افتراق و اشتراک آنان با شعر مردان معاصرشان (محمدتقی بهار، سهراب سپهری، علی موسویگرمارودی) پرداخته و از بررسی این مقایسه به سطح فکری شعر شاعران مرد میپردازیم. به سمت عبارتی اختلاف شعر زن با شعر مرد که آیا احساسات خاصی مثلاً احساسات مذهبی، اعتقادی و … دارد. خوشبین است یا بدبین، برداشت او نسبت به مسائلی از قبیل مرگ، زندگی، عشق، آرامش و جنگ … چگونه است؟ آیا اثر او درونگرا و ذهنی است یا برونگرا و عینی، با بیرون و روی پدیدهها تماس دارد الا به درون و عمق پرداخته است؟ فردگرا است الا عشقگرا …

معمولاً اکثر زنان و مردان شاعر معاصر واقعگرا (برونگرا) هستند. یعنی به رویدادهای اجتماع و تحولات اجتماعی و دیپلماتیک توجه دارند، با این تفاوت که: مردان شاعر، به علت حضور همه جانبه در اجتماع، با دیدی بازتر به طرح مسائل و وقایع مختلف میپردازند و زنان به فراخور حال و تا آنجا که محدودیتهای خانه و اجتماع اجازه دهد. ثریا که کمتر خوانندهای آشکار میشود که دیوانش را بخواند و تحت تأثیر همدردیهای او (با محرومان و ستمدیدگان جامعه) قرار نگیرد. او همچنین در شکل تمثیل چهره ستمکاران و زورگویان جهان را ترسیم میکند. و به این ترتیب تدقیق مردم را به مصائب و مشکلاتشان جلب میکند. فروغ نیز باب تاخت کتاب «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از خود محوری بیرون میآید و با نگرشی تازه به اجتماع و مسائل متعدد آن نظر میکند. و طاهره صفارزاده هم از همان ابتدای شاعری و در اولین آلبوم اشعارش «رهگذر مهتاب» با پاره « کودک قرن» به طرح مشکلات و رویدادهای اجتماعی و تا حدودی سیاسی میپردازد و در آثار دیگرش، تقریباً تمام قطعات شعری او را مضامین اجتماعی، سیاسی و بعدها مذهبی در برمی گیرد.

و لیک شاعران مرد، به خاطر آزادی عمل بیشتر، به طرح عینیتر مسائل مدنی و سیاسی میپردازند. باب تاریخ ادب ایران شاید کمتر شاعری به اندازه بهار اشعارش را به ثبت رویدادهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی زمان اختصاص داده باشد. و از این نظر حرف هیچ شاعری قابل قیاس نیست.
از مردان شاعر این دوران که کمتر به مسائل دیپلماتیک و اجتماعی توجه نشان داده است میتوان به سهراب اشاره کرد که درونگرایی اختیار کرده و از این جهت مورد انتقاد معاصرانش قرار میگیرد. گرمارودی بازهم که در سر حرف سر اشعارش به مسائل اجتماعی، سیاسی و مذهبی توجه تام و تمام نشان میدهد.

سیاهه مطلب‌ها

مقدمه  ۱
وجه تمایز تصویری و عاطفی شعر زنان با مردان   ۳
پروین اعتصامی   ۴
پروین و بهار    ۸
فروغ فرخزاد   ۱۰
سهراب سپهری و پرتو فرخزاد   ۱۳
طاهره صفارزاده        ۱۵
علی موسوی گرمارودی و پاکدامن صفارزاده   ۱۶
جمعبندی و پاداش گیری   ۱۸
منابع   ۲۳

منابع:

۱- آژند، یعقوب؛ ادبیات نوین ایران، چاپ اول- تهران؛ انتشارات امیرکبیر
۲-  براهنی، رضا؛ طلا باب مس، افست دوم- تهران؛ ناشر کتاب زمان
۳-حقوقی، محمد؛ شعر زمان ما (سهراب سپهری)، چاپ چهارم- تهران؛ نگاه ۱۳۷۳
۴-شاهحسینی، مهدی؛ زنان شاعر ایران، چاپ اول- تهران؛ مدبر ۱۳۷۴
۵-صادقیتحصیلی، طاهره؛ ویژگیهای زلف زنان و تفاوت آن با زلف مردان؛ تهران؛ ۱۳۷۴
۶-زرینکوب، عبدالحسین؛ نقد ادبی، چاپ پنجم- تهران؛ انتشارات امیرکبیر ۱۳۷۳
۷- خدادادی، معصومه؛ بررسی دلتنگی در آثار جگرسفید تصنیف‌سرا زن معاصر، ۱۳۷۷
۸-البرزی، اناما…؛ نگرشی حرف شعر زنان از ابتدای زلف فارسی تا آغاز انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴
۹-شمیسا، سیروس؛ نگاهی به سمت پرتو فرخزاد، چاپ اول- تهران؛ انتشارات مروارید ۱۳۷۲
۱۰-یوسفی، غلامحسین؛ آب‌جای روشن، چاپ سوم- تهران؛ انتشارات علمی ۱۳۷۰

مقدمه:

ادبیات فارسی ظهور زنان را چگونه باب خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری در ادب ایرانی داشتهاند؟ و بالاخره تأثیر زنان در پایهگذاری، آباد و تحولات شعر فارسی، این مهمترین جلوة ادبی زبان فارسی، چگونه بوده است؟

با یک دید بسیار بعد از ناصرالدین شاه قاجار ابراز تحولاتی چشمگیر در موقعیت و عملکرد زنان ایران پدید آمد به صورتی که هماکنون زن ایرانی امتیازات چشمگیری به دست آورده و از اعتبار و موقعیتی بسیار ممتازتر از گذشته برخوردار گردیده است و تقریباً همدوش و همراه مرد ایرانی در مراکز علمی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی و حتی گاه نظامی حضوری فعال دارد. دخالت زنان و تأثیر آنان در آراستن صحنهها و ابداع اتفاقات داستانهای عامیانه در قرون و اعصار مختلف به یک پایه نیست. باب روزگاری که زنان باب کارهای اجتماعی شرکت میجستند و در زندگی روزمره دخالتی قوی و فعالانه داشتند، طبعاً در داستانها اهمیت بیشتری مییافتند. در هر عصری که زنان به پس پردة انزوا رانده میشدند و از دخالت در امور مدنی باز میمانند، از اهمیت و تأثیر آنها کاسته میشد. زنان باب حوزه داستاننویسی حضور چشمگیری نداشتهاند به‌جز در زمان معاصر بنابراین تأثیر اصلی و بزرگ زنان در ادبیات بیشتر در عرصه شعر بوده است.
باب این مقاله با بررسی  زلف زنان (پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده) که هر کدام تقریباً به سمت دورهای از تحولات اجتماعی ایران تعلق دارند، به وجوه افتراق و اشتراک آنان با شعر مردان معاصرشان (محمدتقی بهار، سهراب سپهری، علی موسویگرمارودی) پرداخته و از بررسی این مقایسه به سطح فکری شعر شاعران مرد میپردازیم. به عبارتی تفاوت زلف امراء با شعر مرد که آیا احساسات خاصی مثلاً احساسات ملیگرایانه، مذهبی، اعتقادی و … دارد. خوشبین است الا بدبین، برداشت او نسبت به مسائلی از قبیل مرگ، زندگی، عشق، صلح و جنگ … چگونه است؟ آیا ایز او درونگرا و درونی است یا برونگرا و عینی، با بیرون و سطح پدیدهها تماس دارد یا به درون و عمق پرداخته است؟ فردگرا است یا عشقگرا …

چهره تمایز تصویری و عاطفی شعر زنان حرف مردان

چه جهت ها و ابعادی زلف زنان را از شعر مردان جدا میسازد و آیا این ابعاد در شعر شاعر زن فارسی در تمام دورهها دیده میشود یا خیر؟ صفت مطلب این است که باب موضوعات شعری از قبیل وصف، مدح، پند و اندرز شباهتهای زیادی بین شاعران زن با شاعران مرد دیده میشود؛ این شباهت ممکن است به خاطر تقلیدی بودن شعر زنان و یا اصلاً به خاطر ویژگی و خصوصیات خود این موضوعات باشد که تصویر و زبان و لحن و عاطفه مشابهی را میطلبد. در این نوع اشعار احتمالا بتوان حرف «مهمترین عامل شناخت شعر زنانه از شعر مردانه را باید در نحوة اندیشه و نگرش جستجو کرد» نه «تصاویر و زبان حتی اگر زبان صد در صد مردانه باشد.» غیر از نحوه تفکر، به سمت تماشا میرسد تنها حوزهای که میتوان در آن شعر زنانه را از شعر مردانه تشخیص داد حوزة غزل و اشعار عاشقانه است؛ زیرا اینجاست که احساسات و عواطف در حیطه شخصی جلوه میکنند و میتوان جنس گویندة آن را تعیین نمود. چنان به نظر میرسد که امراء از آشکار رشتههای مختلف ادبی فقط در قسمتهای مکاتبه، غزلسرایی و رماننویسی توانسته است به کمال هنرنمایی کند و در قسمت درامنویسی، انتقاد ادبی، مقالهنویسی و سرودن اشعار رزمی و هجایی ابداً نام مهمی از خود باقی نگذاشته است. زیرا همین صور ادبی هستند که احساسات شخصی آدم را نمایان میسازند و قسمت عمده حیات زن هم آمیخته به عشق و نتیجه احساسات است.
لیک آیا عواطف مخصوص زنان باب شعر فارسی انعکاس روشنی دارد؟ از بهر پاسخگویی به این سؤال بهتر است ابتدا به سمت معنای عاطفه نظری بیفکنیم؛ منظور از عاطفه، اندوه یا حالت حماسی یا اعجابی است که شاعر از رویداد حادثهای در خویش احساس میکند و از خواننده یا شنونده میخواهد که با وی در این احساس شرکت داشته باشد. نمیتوان به سمت یقین پذیرفت که امکان آن باشد که هنرمندی حالتی عاطفی را به سمت خواننده خویش منتقل کند؛ بیآنکه خود آن حالت را در جان خویش احساس کرده باشد. به استناد به سمت همین سوژه مطلب را پیمیگیریم و در بخشهای بعدی به اجمال تفاوتهای شعری زن و مرد را بیان خواهیم نمود.

ثریا اعتصامی

از ثانیه اطاق که تاریخچه زندگی پروین در این مقاله نمیگنجد لذا روند اصلی موضوعی را که همان محتوا و بنمایه اشعار او از لحاظ فکری است دنبال میکنیم.

پروین در قطعات خود، تعشق مادری و لطافت جان خویش را از زبان طیور، از زبان مادران فقیر، از زبان بیچارگان بیان میکند. گاه مادری دلسوز و غمگسار است و گاه در اسرار زندگی یا ملای روم و عطار و جامی مقامی دارد. او افزون‌تر نگران وظایف مادری است وقتی از اندیشهها خسته میشود، بیاد التفات خدا میافتد و قطعه لطف حق را مردانه میسراید و خواننده را با حقایق و افکاری بالاتر آشنا میسازد، و در همان حال نیز از وظیفه مادریش دست بر نمیدارد و باز هم مادری است نگران نفس، اهریمن را که روح آریایی با آن وجود دوزخی کینه دارد، همه جا در کمین جان پاک آدمی میداند، تشکیل خانوادة مهربان و سعادت آرام و بیسر و صدا را نتیجه حیات میپندارد.
دکتر یوسفی مینویسد: «شعر ثریا از لحاظ اندیشه و معنی بسیار پخته و متین است، گویی اندیشهگری توانا حاصل تأمل و تفکرات خود را درباره انسان و جنبههای گوناگون زندگی و نکات اخلاقی و اجتماعی به قلم آورده بیگمان او در این باب از سرچشمه افکار پیشنیان نیز بهرهمند شده است اما نه آن که سخنش رنگ تقلید و تکرار پذیرفته باشد بلکه در اندیشه و طرز بیان از اصالت برخوردار است.»

پروین زنی تابع و تابع و عفیف و پاک و صمیمی است ولی در عین حال سخت دربند دوگانگی خیر و شر، قوی و ضعیف، غنی و فقیر و پادشاه و گداست. تخیلش از جاده لسان اشیاء و حیوانات کار میکند. سرپرست هرگز به در هم ریختن یادهای مختلف حافظه و از بین برداشتن دیوارهای زمانی و مکانی یادها، توجهی ندارد. شعرش هیجانانگیز، پرشور و حال، اعجابانگیز و جنبش دهنده نیست.

 یکی از بارزترین ویژگیهای اشعار دیوان او این است که در آنها خبری از مسائل عیاشی و عاشقانه که زلف فارسی سرشار از ثانیه است، نیست، او بیشتر به این مسائل پرداخته که به هم میهنان خود یاد بدهد تا به چه صورت یک زندگی پاک و عاقلانه و سعادتمندی را دنبال کنند. اشعار او بیشتر آموزشی است.

مدار پندار پروین بر پیشه و کوشش، مذهب، رنج و غم مردم میچرخد هر چند که به اقتضای روح لطیف و خواهرانهای که داشته و چه اقتضای زمان، به سیاست و مسائل جاری آن نپرداخته است و قلمرو شعری او به مکان زمان و حوادث خاصی محدود نیست.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.