تئاتر چیست؟
تئاتر آن شاخه
از هنرهای نمایشی است که به بازنمودن داستان ها در جلو مخاطبان یا تماشاگران می
پردازد “تئاتر” یک هنر دراماتیک است و پنج قرن پیش از میلاد مسیح در آتن و روم به
وجود آمد و سپس در آثار قرون وسطی، رنسانس و بعد در عصر جدید اروپا ادامه یافت.
منظور از تماشاخانه یک مجموعه هنری یا یک انتظام سازمان یافته هنری است که پیش از هر
چیزبه متن یا نمایشنامه و آنگاه به کارگردان نیاز دارد و حاوی بازیگری، صحنه آرایی،
مجسمه آرایی، موسیقی، سخنوری، نورپردازی، نقاشی، معماری است. “میعاد سلیمانی راد”
پیشینه تئاتر
پیشینه تماشاخانه به
سماع اولیه بشر به سمت هنگام جادوی طبیعت و حیوانات باز می گردد. آدم با اجرا این
حرکات نمایشی سعی باب تسخیر نیروهایی داشت که هدایتشان باب دست او نبود.
باب تئاتر از
همکردی (ترکیبی) از سخن، حرکات، موسیقی، رقص، صدا و نور برای اجرای بهره گرفته می
شود.
به جز سبک معیار
بیان داستانی، تئاتر سنخ های دیگری نیز دارد مانند اپرا، کابولی، خیمه شب بازی و
پانتومیم.
صناعت تئاتر در
ایران پیشینه ای بلندقامت دارد و سبکی از آن در نمایش های تعزیه نمود یافته است.
تاریخچه تماشاخانه
تئاتر یکی از
هنرهای هفتگانه است. کسانی که درباره به بود آمدن تئاتر جستجو کرده اند، می گویند
چشمه ثانیه از آیین هاست. آیین به سمت آداب مذهبی و اجتماعی می گویند، مثل مراسم عروسی
یا مراسم سینه زنی در ماه صفت باب ایران و مراسم رقص های مخصوصدر کشورهای دیگر
انسان همیشه دوست داشته است به اتفاقاتی که خارج از آهنگ و میل اوست توانایی داشته
باشد و این ویژگی اصلی تماشاخانه است.
تئاتر در مقایسه
با هنرهای دیگر امکانات زیادی دارد برای اینکه از هنرهای دیگر مثل نقاشی، ادبیات،
معماری، موسیقی و... باب آن استعمال می شود. کلمه تئاتر (theater) در اصل از کلمه تآترون (theater on) است که قسمت
اول آن تیه (thea) تماشاگران و یا محله نظاره است.
در دوران های
قدیم، نظاره گران در سرازیری تپه ها می نشستند و مراسم مذهبی را که با تشریفات و
تشریفات مخصوص در پایین نیز پشته یا کناره معبد که محل عبادت بوده، تماشا می
کردند.
باب این قسمت
درباره آیین و ارتباط آن حرف تماشاخانه می خوانید. آئین ها و تئاتر از عوامل اساس
مشابهی استاده می کنند.
موسیقی، رقص،
گفتار، صورتک، لباس، ادا کنندگان، بیننده و صحنه
باب اجرای آیین
آرایش توسط رنگ، خاکستر یا اصل که سطح بدن را می پوشاند برای کامل کردن صورتک و
لباس به کار می رود، آنطور که گریم در تماشاخانه این کار را انجام میدهد.
بازیگران آیین
باید بسیار آزموده و حرف انضباط باشند مثل بازیگران تئاتر.
برای اجرایی
آیینی یکی پیشکسوتان یا سالمندان آشنا به آیین تمرین سختی را برای ادارهی اجرای
خوب آیین به کار می گیرد که کاملاً با کارگردانی تئاتر قابل مقایسه است.
با اینکه سرچشمه
آیینی امروز پذیرفته ترین نظریه درباب ی به بود آمدن تئاتر است اما جستجوگرانی
بازهم ایقان دارند، سرچشمه تئاتر داستان
سرایی است. آنها می گویند که گوش کردن و رابطه استوار جید با قصه ها، جزو
بزرگترین خصوصیات انسان است.
برخی می گویند تئاتر
از رقص و حرکات ضربی و ژیمناستیک و یا تقلید حرکات و صدای حیوانات آغاز شده است.
اما خیر خصوصیت
داستان سرایی انسان و خیر اشتیاق ی او به تقلید، هیچ کدام نمی تواند او را به سوی
آفریدن صناعت تئاتر راهنمایی کرده باشد، برایچه که اسطوره ها و داستان ها هم در اطراف
آیین ها به سمت بود آمده اند و تقلید از حیواناتی که اندیشه و عقل ندارند هم نمی
توانسته سرچشمه تماشاخانه باشد چرا که آیین ها از اندیشه و اعتقادات و میزان شناخت
انسان شکل گرفته است.
آیین ها، نوروز
و تئاتر ما
1- آیین، شکلی
از آگاهی است. اسطوره و آیین، تجسم دریافت یک قوم از آفاق است و نیز می کوشد انسان
و رابطه او را حرف آفاق تعریف کند. آیین یک روش تعلیم است. اجرای آیین وسیله ای
برای جابجایی دانش، آداب ها و جهان بینی یک قوم به نسل های بعدی است. آیین برای مهار
کردن تمام چاه بدی و بلاست و از نیروهای فراطبیعی بهره می گیرد. آیین، نیروهای
فراطبیعی را تقدیس کرده و سپاس می گوید.
ثانیه گونه که
«جوزف کمپل» می گوید، آیین ها به سه دسته تقسیم می شوند: آیین های لذت، قدرت و
وظیفه. البته هستند آین هایی که ترکیبی از این سه سنخ اند.
2- ایران به
عنوان بخشی مهم از تمدن کهن بشری، آکنده از آیین هاست. مشخصاً آیینهای نوروزی
غنای زیادی دارند؛ آن چنان غنی که تأثیرات عمیق آن را باب آیین های بسیاری از فرهنگ
های دور و نزدیک، حتی امروزه مثال هستیم.
3- آیین های
نوروزی متنوع اند و بی جهت نیست که نوروز را بسیاری «نمایان» ترین جشنهای بهاری
دنیا می دانند. تقدس و بزرگی نوروز و آیین هایش از ثانیه روست که با ماه فروردین که
ویژه ی ارواح مقدس است آغاز می شود. روز اول ثانیه با نام پروردگار ابتدا می شود که
آغاز بهار، اعتدال ربیعی، رستاخیز طبیعت و زندگی ازنو در جهان است. شهرت نوروز به
انتساب دادن آن به جمشید بازمی گردد و روایت فردوسی بزرگ چنین آوازه ای را نصیب وی
کرده و بها آن بدین سبب است که ایرانیان، آکنده از آیین هایی بوده اند که بیشتر
آنها حرف سور و جشن و شادی دوست بوده است.
4- آیین ها در
بسیاری موارد، اساس نمایشی دارند. زیرا جملگی آنان ترکیبی هستند که برای «تماشا»
به سمت وجود آمده اند. چیزی که باید دیده یا شنیده شود و با تماشاگرانی حاضر.
تماشاگرانی که بسیاری از ویژگی های «مخاطب نمایش» را در خود دارند.
مراسم آیینی
متشکل است از کنشی حرف ماهیت بسیار نمادین و استعاری.
5- لیک آیین به
شکل مشخص و تعریف شده اش، جایی در پهنه نمایش ندارد. از آیین میشود اقتباس کرد؛
می شود الهام گرفت؛ می توان دستمایه گرفت. اما اجرای کامل یک آیین، هر چند تماشایی
و تمام چند نمایشی، آمیزش دو جنس ناهمگون است. محصول، هیچ مقوه ی مشخصی نخواهد بود
و نتیجه نخواهد داد. اجرای یک آداب نیایش، این آیین نوروری و آن رقص محلی، نه
تنها به نمایش بومی ختم نخواهد شد؛ بلکه هم آیین و هم نمایش را به بیراهه می برد.
6- آیی های
نوروزی، منابعی فوق العاده برای اقتباس تماشاخانه ما هستند. منابعی پرانرژی و سرشار از
زندگی. برای تماشاخانه ما که بسیار اخمو است و دل افسرده، باشد که تئاتر ما سراسر
«نوروزی خوانی» شود.
معرکه
معنی کلمه معرکه
به معنای آرزم فصل گویند. در اصطلاح، موصوفی را گویند که شخصی آن جا بازایستد و
گروهی مردم در آنجا بر وی جمع شوند و هنری که داشته باشد به سمت ظور رساند و این موضع
را معرکه گویند. مولانا واعظ کاشفی در کتاب خویش که می توان آن را بوطیقای نمایش
های انفرادی نامید، انواع معرکه را این گونه نام می برد، مداحان و عزاخوانان، قصه
خوانان و اسطوره گویان، کشتی گیران، سنگ گیران، رسن بازان، بازیچه بازان معرکه ها به
مناسبت دوران از یکی تاخت ساعت از آفتاب برآمده شروع می شد و تا نزدیک ظهر و گاه تا
غروب امتداد می یافت، مارگیری، افسون بازی، مداحی، پهلوانی، بز رقصانی، بازی و بندبازی از جمله معرکه هایی بودند که در
تهران و شهرهای دیگر ایران انجام میشد.
در گذشته معمول
بوده است که در وایش و شعبده بازها در سر ملتقای چهارخیابان ها و معابر عمومی معرکه می
گرفتند و به چند آبجای بازی می کردند، یعنی هنرها و شعبده بازی های خود را ضمن
اظهار مطالب مشروحی به تماشاچیان آرم می دادند و به فراخور هنری که عرضه میکردند
از تماشاچیان پول به عنوان جلوند آفریدگار دریافت می کردند، در وایش معرکه گیر کارشان
افسون بازی، مسأله گویی، مارگیری، مناقب خوانی و شرح معجزات پیامبر اسلام و اولیای
دین، عملیات پهلوانی افسانه گویی و از این قبیل بوده است، شکل و ترتیب معرکه گیری به
این ترتیب بود که درویش یا شعبده باز در بین چهارراه و معبر عمومی ادیم ای پهن می
کرد و با کمک معاون و دستیار سرگرم شعرخوانی و سئوال و جواب می شد که ثانیه را در
تعبیر معرکه گیران شیداللهی می گفته اند. اطراف این ادیم تا بعد و عمق یک الی
دو متر کاملاً باز بود و بخش حریم درویش معرکه گیر محسوب می شد که هنگام انجام
برنامه در ثانیه تردد و ذهاب و آمد می کرده است. خارج از این محوطه تماشاچیان مجاز
بودند دایره وار بایستند و هنرنمایی معرکه گیر را تماشا کنند، چنانکه حرف تعداد
تماشاچیان افزوده می شد درویش معرکه گیر دوایر صفوف اول و دوم و سوم را تکلیف می
کرد بنشینند حرف بقیه تماشاچیان که دیتر رسیده و در عقب جمعیت ایستاده بودند
بتوانند فرش معرکه گیری را ببینند و از نقالی ها و شیرین کاری های معرکه گیر
استفاده کنند.
هنوز هم در برخی
شهرهای ایران درویش و پهلوانان بساط خویش ر اپهن می کنند و به اجرای نمایش می
پردازند.
تعزیه باب ایران
تعزیه نمایشی
تبلیغی و مذهبی است که طی قرن ها مراحل تکوین را از تارک گذرانده و به شکل امروزین خود
دست یافته است. سابقه نمایش- آیین های تبلیغی- مذهبی در ایران به دوره پیش از
اسلام حرف می گردد. معتقدان آیین میترایی، برای پذیرش یک تک جدید (نو آشنا) به جمع
پیروان میترا (مهر) آداب خاصی را آباد می کردند که برای سایر پیروان جنبه (تذکر)
و یادآوری را داشت.
مهرپرستان
ایرانی
مهرپرستان
ایران، سکویی مرتفع آباد می کردند، صورتک هایی به افراد شرکت کننده میدادند که
دارای معانی سمبلیک بود: صورتک کلاغ (سمبل پیام آوری) صورتک های سرباز، شیر. یک
مرد عامی پارسی، پدر، صورتک نیمفوس (نامزد ورود به آیین) و صورت خورشید. صورتک های
هفت گانه توسط افراد خاصی که توانایی برگزاری مراسم را داشتند مناسبت استفاده قرار
می گرفت و از میان آنها، صورتک شیر و کلاغ بود که به تعداد زیاد به کار اسیر می
شدند. کلاغ ها و شیرها با قارقار و غرش خویش فضای اضطراب آمیزی را به وجود می آوردند
و نوآشنای آیین مهرپرستی می بایستی در این فضا صفویه که شمار آنها و گستردگی میدان
اعمالشان پدید آمدن یک تشکیلات فراگیر به نام «سلسله نقیب» را ضروری می ساخته و
همین تشکیلات نیز ضروری می بهتعمد که با منتشر تفسیری به عظمت فتوت نامه قدرت
تشخیص سره و آمیخته را به فعالان این نوع نمایش ها و همچین به سمت جامعه اعلام نماید
(کاشفی سبزواری، 1350، ص280-292).
از نکات بی
نظیری که در فتوت نامه ذکر شده بسط وسایل هر یک از ارباب معرکه است که هر کدام از
آنها را نیز حرف شرح و بسط و اشارات و آیات و احادیث به پیامبران و امامان نسبت
داده و آنان را باب مرتبه قدسی رسم داده است. این امر نیز به نوبه خود نتیجه
آبرو و عزتی است که جامعه برای این نمایشگران قائل بوده و ادا آنها را خدمتی پر
ارزش تلقی می کرده است.
از نکات قابل
توجه دیگر این است که اسطوره خوانان و افسانه گویان و تمامی ارباب معرکه تعلیم می
دیدند و بری دریافت اذن مخصوص نمی توانستند بساط اندازند و آفریدن را دور خود جمع
کنند.
نقالی