فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

مجموعه آثار نمایشی شکسپیر ( جلد4 )


» :: مجموعه رد نمایشی شکسپیر ( جلد4 )

آنچه به نیکی پایان پذیرد نییک است : دختر پادشاه را تداوی باده کند و در ازای آن می خواهد همسر یکی از درباریان جوان شود .

هاملت : همون شاپور ایا عمو و مادرش قاتلین پدرش هستند .

کلوخ انداز را پاداش سنگ است : دوک مردی را بدل خود باده کند و به صورت پنهانی مراقب اعمال اوست و او می خواهد پسری که با دختری رابطه داشته است را بکشد .  
تریلسو کرسیدا : در جنگ حرف تروا برای پس گرفتن هلن اتفاقات رخ می دهند تریسلو و کرسیدا دو دلداه هستند و کرسیدا دختری است که سوگند وفاداری به عشقش را خورده .

اتللو : جنگجوی سیاهی که با بنت بسیار زیبایی به نام دزدمونا ازدواج می آهسته ولی بعد به او مشکوک می شود .

لیرشاه : پادشاهی که تاخت دختر چاپلوسش را گرامی داشته و بنت صادقش را ترک می کند .

مکبث : سردار دلاور که افتخارات زیادی کسب کرده اما در پی مقام پشیز حتی از راه نادرست است .

آنتونی و کلئوپاترا : خوب همون عشق معروف آنتونی و کلئوپاترا را در شکل ارائه در آورده .

تیمون آتنی : اسم اتلاف کاری که در زمان تهیدستی دوستانش ترکش می کنند .

کوریولانوس : سپاهی دلیری که نخوتش موجب نفرت آدم است .

پریکلس : شاپور به سمت خواستگاری دختری می رود که راز وحشتناکی دارد .

سیمبلین : شاه می خواهد به زور دخترش را به عقد ناپسری اش درآورد اما دختر قبلا حرف پسر فقیری پیوند کرده و شاه شوهر او را تبعید می کند .

صفت : اسم که روزی توسط برادرش از جاه و مقام دور شده اکنون کشتی شاه و برادرش را دچار طوفان می نماید .

داستان شتا : در مورد پادشاهی که به همسر بی گناهش شک می آهسته و او را خیانتکار می نامد .

نظرم دقیق تالی همون جلد قبل هست . ازپاافتاده عامل می شه و تکراری . شاید به سمت الم این بخوره که اگر کتابخونه دارید هر دو جلد را برای خودتون بخرید و هر چند وقت یک بار که دلتون هوای کلاسیک خوانی کرد برید سراغ یکی از نمایش ها . تنها مساله هم این حیات که در وسط های کتاب تعدادی از نمایش ها دیگه موضوع عشقی توش کمرنگ می شد و به جنگ و نبرد بیشتر می پرداخت .

 

قسمت های جمال از تذکره

از این لحظه به بعد دیگر در آفاق هیچ جسم ارزشی ندارد و همه چیز بازیچه ای بیش نیست .

 

به مرور دوران نسبت به سمت آنچه اغلب واهمه داریم نفرت پیدا می کنیم .

 

توشه که دیگر وجود نداشته باشم اندک از عالم و همه چیز خواهم بود .


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.