پس عاقل در تمام لحظه باب غم پیدا شدنه. باهوش در هر آن میخواد ببینه که چجوری میتونه خودشو به نمایش بذاره، هم برای خودش هم برای دیگران. میخواد ببینه که چجوری میتونه پیدا بشه. پیدا بشه یعنی یه چیزی بشه، نمایان بشه و در مقابلش / هست عاشق تمام زمانی بیدل و شیدا شدن / ولی دلباخته در مقابلش هر لحظه در حال بی فرم شدن، بیدل شدن. بی شکل شده به این مراد که اون چیزی که ممکنه شده باشه از اون دست برمیداره، خودش رو از اون میشکِه و بیدل میشه. یعنی دل نداره. در اینجا دل به معنای بذر توقف که ما حول و حوش آن من درست کرد ...