از مشروعیت ادرار بشر حرف اطاعت و الزامآوری جهانی
مروزه مفاهیم حقوقی به شکلی گسترده در زندگی انسانی ظاهر شده است. مرزهایی که
از ثانیه حرف نامهای حقوق بینالملل، جامعه بینالملل، نهادهای بینالملل، سازمانهای
بینالملل، تابعان حقوق بینالملل، سیاست و حقوق بینالملل، اقتصاد و حقوق بینالملل
تعبیر میشود. مضامینی که درک صحیح و درخور از آنها دستکم به سوی ایجاب بازار مییابد.
حرف چندی پیش بیان از افراد و تابعیت آنها درقبال قوانین داخلی و حکومتهای
محلی و ملی پذیرفته شده حیات و مسئولیت فردی و حمایت از تک در محدودهای خاص،
جغرافیایی معین و ادرار ملی تبیین میشد؛ حتی فراتر از افراد، شرکتها و شخصیتهای
حقوقی نیز در چارچوب این قوانین معنا داشتند. اما تغییر در این مفاهیم، تاثیرات
مهمی بر زندگی جامعه بشری حرف جا گذاشت.
تمدنهای ارجمند و جوامع با پرونده مدنیت کهن، تجربههای محیطی متمایز و مشترکی
را درقبال ادا و تعهد این قوانین کسب میکردند. در این میان، جامعه بزرگ اسلامی
در عبور از این دوره و آزمایش آن با پرسشهای بسیار جدی و قابل تأملی روبهرو شده
است، پرسشهایی که نخبگان و بزرگان علمی این کشورها را به چالشی عمیق کشانده و پاسخهای
آن میتواند جهت تغییرات یا زدن آهنگ تحولات را با کاهش یا شدت دوست سازد.
روزگار مخالفت گسترده حرف حقوق بینالملل سپری شده است و قدرتها و حاکمیتهای
بزرگ نیز از دهـکده جهانی و حقوق بیـنالمـلل سخن میگویند.
پیشرفتهای بسیار سریع در دنیا سبب شد تجارت، سیاست، جنگ و ... از ابعاد سنتی
خود بعد بگیرد و در مرزهای نوینی طرح گردد؛ ازاینرو به سمت قوانین فرا ملی احساس
نیاز فراوانی شد و آرام خاموش عرفها و رویههای بینالمللی در میان ملتها مورد
آبرو واقع شد و از پایندانی اجرایی برخوردارگشت.
سرنامگذاری حقوق بینالملل از برگردان کلمه لاتینی « Jusgentium » بوده و به
مقررات و قوانینی که به سمت روابط بین دولتها و کشورها مربوط میشده اطلاق میشود.
بسیاری «حقوق بینالملل را حقوق اجتماع بینالمللی دانستهاند؛ یعنی آلبوم قواعد و
مقرراتی که بر جامعه بینالمللی حاکم و برازنده اجرا است. بهعبارت دیگر اجتماع بینالمللی
زیر سیطره یک آل آداب حقوقی به نام حقوق بینالملل بوده و متعهد و ملزم به
رعایت و اجرای کامل آنها است».
امّا مهمترین و محوریترین پرسش درباب حقوق بینالملل باب نگاه عملگرایانه و
ضرورتهای جهانی و توجیه هندی قوانین معطوف به میل قدرتهای زورمدار به سمت صورت چالشی
بنیادین باقی اسم است. استخبار اینکه آیا قوانین برای تمام ضرورت دارد؟ و ار برای
جهانیان ضرورت و الزامآوری آمرانه دارد، از چاه منشأ الزامآوری برخوردار است؟
با توجه به تعریف بالا این پرسش مطرح میشود که آیا این حقوق، احتیاج وجودی
دارد؟ پتواز به سمت این پرسش گروههای متعددی را در میان حقوقدانان بهوجود آورد.
برخی از آنها بهواسطه بحرانهای بحرانی منطقهای و جهانی و تعدی بسیاری از تابعان
حقوق بینالملل از مقررات بینالمللی، تردیدهای اساسی باب جلو ضمانت اجرایی این
قوانین پیدا کرده و این قوانین را به عنوان گرامر ساده اخلاقی تعبیر کردهاند. در
این میان، متفکرانی بسان «هابس» و «اسپینوزا» را میتوان طلایهدار این موضوع
تلقی کرد. پسامد این نظریه در اندیشههای سیاسی را میتوان باب نظریههای هگل، جان
آستین و پوفنداوف جست وجو کرد.
اسناد بینالمللی حقوق آدم از دیدگاه اسلام 26 ص.doc