عنوان مقاله: رد و اندیشه های سیاسی شهید مطهری
قالب فایل: WORD
تعداد صفحات: 22 صفحه
فهرست مطالب:
● اشاره
● روش شناسی
● بنیادهای فلسفی
● نقد چهار جریان عمده
الف) باب نقد مارکسیسم
ب) نقد ملی گرایی
پ) مقابله با ارتجاع
ت) انحراف التقاط
● نتیجه
● پی نوشت ها
* بخشی از ابتدای مقاله:
استعاره :
شهید مطهری از اندک فلاسفه ی بزرگ اسلامی است که به گونه ای نظام مند باب باب اندیشه و ابعاد جوراجور فلسفی ، اجتماعی ، متدولوژیک (روش شناخت) دینی ، فرهنگی و سیاسی ثانیه کار کرده و بنیانی را گذاشته است که در آینده هم قید جاده گشای آشنا داران مباحث فلسفی – اندیشه ای جهان اسلام خواهد بود .
شهید مطهری پشت از روشن کردن بنای متدولوژیک جدال خود به ایجاد بنیادهای فلسفی بحث پرداخته و سپس وارد حوزه ی اجتماع و فرهنگ شده و باب نهایت به نتیجه ی سیاسی می جوخه . بنابراین در جدال اندیشه های سیاسی ایشان نیز باید این راه را مد نظر قرار انصاف . بدون شک تکمیل بحث باب قالب نوشته ی کوتاه وافی به مقصود نخواهد بود اما امیدواریم این مقاله به عنوان مدخلی بر کارهای بیش تر در زمینه ی افکار و رد آن شهید ارجمند مثمر ثمر باشد ؛
روش شناسی
شهید مطهری در زمینه آیین شناسی یک مشرب منعطف را دنبال کرده است . نه خویش را به قیاس محدود می کند و خیر این که اسیر استقرا و اسلوب تجربی می شود . او معتقد است آدم باید جایگاهش را بشناسد و بداند باب کجا از اسلوب تجربی استفاده کند و کجا به قیاس بپردازد . این شیوه ی غیر تعصب آمیز آیین شناختی ، بنیادی حرف اندیشه های شهید مطهری می گذارد که سیر تفکرات فلسفی تا اندیشه های سیاسی ایشان را به گونه ای دل نشین برازنده ادراک و پذیرش می کند.
شهید در ارتباط عقل و دین نیز تلاش می کند حرف عقل را باب راه تحلیل مسایل دینی به کار گیرد و علاوه بر تکیه بر عقل روشن اندیش ، ضعف های دور روشنگری غرب باب تماشا تک بعدی به عقل را با توسل به اصول و احکام دینی برطرف سازد (1) .
مراحل بالاتر باب نگاه روشی و تحلیل فلسفی – سیاسی شهید مطهری با کشف ریشه های تاریخی مسایل فلسفی ابتدا می شود . سپس مباحث مطرح نزد فلاسفه مورد بررسی رسم می گیرد و آن فصل در قالب مطالعه ی تطبیقی ، موضوعات با توجه به نظرات فلسفی و سیاسی اندیشه مندان غیر مسلمان و عمدتاً حرف توجه ویژه به سمت سیر اندیشه باب باختر مورد بحث قرار می گیرد .
شهید مطهری در مباحث خویش به سمت نوعی آسیب شناسی و موردیابی مسایل سیاسی و دیگر مسایل مبتلا به سمت جوامع اسلامی و جامعه ی ایران اداشده و مطالعه ی موردی خود را حرف روی موضوعات و مسایل سابقالذکر سامان می دهد (2) .
بنیادهای فلسفی
در رابطه ی تک و جامعه ، شهید مطهری باورمند است که « جامعه » بسان یک موجود زنده است که از حیات واقعی برخوردار می باشد . به اعتقاد ایشان « کتابالله برای جوامع ، سرنوشت مشترک ، جریده ی عمل مشترک ، ادراک و شعور ، طاعت و عصیان معنی ندارد و قرآن همان طور که برای فرد حیات و اجل قائل است واقعاً برای اجتماع نیز حیاتی ، موتی و روحی قائل است (3) »
این تماشا شهید مطهری به اجتماع برخلاف نگاه های ابزار گرایانه ی اندیشه ی غرب بعد از عصر مشعشع اندیشی به سمت آن می باشد . در جامعه ی مکانیکی غرب ، فرد اصل است و اجتماع مصنوع او . لیک باب اندیشه ی شهید مطهری ، فردیک موجود اجتماعی است که باید باب اجتماع زندگی کند والا منقرض خواهد شد . باب حقیقت جامعه محل تحقق شخصیت تک است .
به نیز نسبت اجتماع نیز از افراد آن شخصیت می گیرد . چنین نگاهی نیز فارغ از تعصبات تاخت مکتب فردگرایی و جامعه گرایی (ایندیویدوالیسم و سوسیالیسم) شکل می گیرد و حرف نگاهی ویژه به سمت نظریه ی فطرت در اسلام تقویت شده است (4) ....عنوان مقاله: رد و اندیشه های سیاسی شهید مطهری
قالب فایل: WORD
تعداد صفحات: 22 صفحه
فهرست مطالب:
● اشاره
● روش شناسی
● بنیادهای فلسفی
● نقد چهار جریان عمده
الف) باب نقد مارکسیسم
ب) نقد ملی گرایی
پ) مقابله با ارتجاع
ت) انحراف التقاط
● نتیجه
● پی نوشت ها
* بخشی از ابتدای مقاله:
استعاره :
شهید مطهری از اندک فلاسفه ی بزرگ اسلامی است که به گونه ای نظام مند باب باب اندیشه و ابعاد جوراجور فلسفی ، اجتماعی ، متدولوژیک (روش شناخت) دینی ، فرهنگی و سیاسی ثانیه کار کرده و بنیانی را گذاشته است که در آینده هم قید جاده گشای آشنا داران مباحث فلسفی – اندیشه ای جهان اسلام خواهد بود .
شهید مطهری پشت از روشن کردن بنای متدولوژیک جدال خود به ایجاد بنیادهای فلسفی بحث پرداخته و سپس وارد حوزه ی اجتماع و فرهنگ شده و باب نهایت به نتیجه ی سیاسی می جوخه . بنابراین در جدال اندیشه های سیاسی ایشان نیز باید این راه را مد نظر قرار انصاف . بدون شک تکمیل بحث باب قالب نوشته ی کوتاه وافی به مقصود نخواهد بود اما امیدواریم این مقاله به عنوان مدخلی بر کارهای بیش تر در زمینه ی افکار و رد آن شهید ارجمند مثمر ثمر باشد ؛
روش شناسی
شهید مطهری در زمینه آیین شناسی یک مشرب منعطف را دنبال کرده است . نه خویش را به قیاس محدود می کند و خیر این که اسیر استقرا و اسلوب تجربی می شود . او معتقد است آدم باید جایگاهش را بشناسد و بداند باب کجا از اسلوب تجربی استفاده کند و کجا به قیاس بپردازد . این شیوه ی غیر تعصب آمیز آیین شناختی ، بنیادی حرف اندیشه های شهید مطهری می گذارد که سیر تفکرات فلسفی تا اندیشه های سیاسی ایشان را به گونه ای دل نشین برازنده ادراک و پذیرش می کند.
شهید در ارتباط عقل و دین نیز تلاش می کند حرف عقل را باب راه تحلیل مسایل دینی به کار گیرد و علاوه بر تکیه بر عقل روشن اندیش ، ضعف های دور روشنگری غرب باب تماشا تک بعدی به عقل را با توسل به اصول و احکام دینی برطرف سازد (1) .
مراحل بالاتر باب نگاه روشی و تحلیل فلسفی – سیاسی شهید مطهری با کشف ریشه های تاریخی مسایل فلسفی ابتدا می شود . سپس مباحث مطرح نزد فلاسفه مورد بررسی رسم می گیرد و آن فصل در قالب مطالعه ی تطبیقی ، موضوعات با توجه به نظرات فلسفی و سیاسی اندیشه مندان غیر مسلمان و عمدتاً حرف توجه ویژه به سمت سیر اندیشه باب باختر مورد بحث قرار می گیرد .
شهید مطهری در مباحث خویش به سمت نوعی آسیب شناسی و موردیابی مسایل سیاسی و دیگر مسایل مبتلا به سمت جوامع اسلامی و جامعه ی ایران اداشده و مطالعه ی موردی خود را حرف روی موضوعات و مسایل سابقالذکر سامان می دهد (2) .
بنیادهای فلسفی
در رابطه ی تک و جامعه ، شهید مطهری باورمند است که « جامعه » بسان یک موجود زنده است که از حیات واقعی برخوردار می باشد . به اعتقاد ایشان « کتابالله برای جوامع ، سرنوشت مشترک ، جریده ی عمل مشترک ، ادراک و شعور ، طاعت و عصیان معنی ندارد و قرآن همان طور که برای فرد حیات و اجل قائل است واقعاً برای اجتماع نیز حیاتی ، موتی و روحی قائل است (3) »
این تماشا شهید مطهری به اجتماع برخلاف نگاه های ابزار گرایانه ی اندیشه ی غرب بعد از عصر مشعشع اندیشی به سمت آن می باشد . در جامعه ی مکانیکی غرب ، فرد اصل است و اجتماع مصنوع او . لیک باب اندیشه ی شهید مطهری ، فردیک موجود اجتماعی است که باید باب اجتماع زندگی کند والا منقرض خواهد شد . باب حقیقت جامعه محل تحقق شخصیت تک است .
به نیز نسبت اجتماع نیز از افراد آن شخصیت می گیرد . چنین نگاهی نیز فارغ از تعصبات تاخت مکتب فردگرایی و جامعه گرایی (ایندیویدوالیسم و سوسیالیسم) شکل می گیرد و حرف نگاهی ویژه به سمت نظریه ی فطرت در اسلام تقویت شده است (4) ....