آغاز
بی شک یکی ازمهمترین مشاغلی که به حکم که مجریان عدالتند کمک باده کند ، تا به سمت اجرای بهتر عدالت مشغول باشند وکالت است . وکالت نیز باعث باده شود که تا افرادی که آگاهی دقیق و جامعی از حقوق خویش ندارند در مجادلات و رقابتهای اجتماعی بازنده نباشند و بتوانند به سمت کمک افرادی که هم دانش و هم تجربه کافی برای مقابله حرف ظلم و بی عدالتی دارند از حق خویش دفاع کنند .
آنچه ما را در این مقال حرف این داشته که خامه را برکاغذ بلغزانیم و پراکنده ای چند بنگاریم جدال از فعالیتهای صاحب شغل صفت ذکرشده یعنی وکیل است ، اما نه در دعوی بلکه در مصالحه . اینبار می خواهیم از آخری نیکو باب یک اختلاف حقوقی سخن بگوئیم .
پایانی که منجر به توفیق یکی و شکست دیگری نیست پایانی که در ثانیه هریک از طرفین مقداری از حق خویش را نادیده باده گیرند تا بتوانند با آرامشی بیشتر از همزیستی خود با جامعه اطرافشان لذت ببرند . هرچند در این راه کمکهای نماینده بی تأثیر نیست و گاهی نیز خود مصالحه بدلایلی پیچیده صورت می گیرد که تخصص وکیل انگیزه آن است . از اینرو با استمداد از اثر ها و تقریرات استادان این علم و شاغلان این پیشه به توضیح آن می پردازیم . همانطور که از نوشته های پیشین پیداست بحث ما پرتره وکیل در آشتی و مصادیق فعالیتهای وی در این راه است . از اینرو پس از آخر تعاریف و نمایش حد و رسم این عناوین به نقش نماینده و سپس مصادیق فعالیتهایی که نماینده در امور حقوقی و کیفری می تواند داشته باشد باده پردازیم .
باب انتها آرزو است که این آشفته گویی و این گرد آوری نه چندان پخته بتواند تراضی اساتید گرامی را فراهم آورده و مقبول درگاه حضرتشان بیفتد تا راقم امیدوار و خوش بتواند در تحقیقات آتی با تلاش بیشتر از خویش توانایی بیشتری آرم داده ونیزدر دامه مسیرشغل صفت ذکرشده با ارشاد استادان گرانقدر موفقیتی حاصل کند .
گفتار اول : مفاهیم و اصول
در روند یک خاک آوری و تحقیق پیش از تمام چیز باید به توضیح و تعریف مبانی و مفاهیم استفاده شده در عنوان ادا تا حرف روشن شدن موضوع ساده تر بتوانیم باب موضوعی که به ثانیه پرداخته ایم وارد شویم . زیرا پرداختن به موضوعی سابق از آنکه صفت آن برای ما بدرستی تعریف شود کارگر اشتباه و موجب صرف وقت بدون پاداش دلخواه بوده و گاهی ایضاً به بیهودگی کار می انجامد .
از اینرو پیش از هر چیز ما به ارائه تعاریف از مفاهیم و مبانی مستفاد خود در این تحقیق باده پردازیم تا نه عزب از بیهودگی کار جلوگیری کنیم بلکه از میراثی [1] که پدر فلسفه عالم ؛ سقراط برای ضمیر اول شخص جمع نهاده به سمت کمال مطلوب استفاده کرده باشیم . بنابراین به سمت تعریف از وکالت باب دعاوی ، مصالحه و دعوی می پردازیم
مبحث اول : مفهوم وکالت
به سبب ماده 656 رسم مدنی « وکالت عقدی است که موجب آن یکی از طرفین طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود می نماید » از این تعریف نتایجی بدست می آید
که باب آگاهی ماهیت و اوصاف وکالت اهمیت اختصاصی ای دارد . اولا ً ایز عقد جانشینی اعطای نیابت است : بدین معنی موکل رفتار وکیل را باب مورد انجام اعمال حقوقی به منزله اقدام خود می داند و اختیار می دهد که به نام و حساب کفیل تصرفاتی اجرا دهد . برخ ای از مولفان اصل وکالت را باب اعطای سلطه به دیگران دانسته اند نه دادن نیابت واذن در استملاک ، و از این تحلیل نتیجه افسرده اند که وکالت در شمار عقود است ، برایاینکه هیچکس را نمی استطاعت بطور قهری مسلط بر امری ساخت . باب حالی که ایز وکالت تنها ادا کردن اذن و اباحه باب تصرف بود بایستی در شمار ایقاعات در آید ولی اکثریت قاطع نویسندگان ، وکالت را مبتنی بر اعطای نیابت الا آژانس شمرده اند
ثانیا ً از آشکار ماده 656 برمی آید که سوژه وکالت امکانپذیر است هم انجام دادن عمل حقوقی می باشد ( طلاق ) بازهم انجام ادا کردن عمل مادی برای موکل ( کشیدن نقاشی ) ، ولی باید دانست که بیشتر نویسندگان مفهوم آژانس را به انجام ادا حقوقی برای موکل اختصاص داده اند.
آغاز
بی شک یکی ازمهمترین مشاغلی که به حکم که مجریان عدالتند کمک باده کند ، تا به سمت اجرای بهتر عدالت مشغول باشند وکالت است . وکالت نیز باعث باده شود که تا افرادی که آگاهی دقیق و جامعی از حقوق خویش ندارند در مجادلات و رقابتهای اجتماعی بازنده نباشند و بتوانند به سمت کمک افرادی که هم دانش و هم تجربه کافی برای مقابله حرف ظلم و بی عدالتی دارند از حق خویش دفاع کنند .
آنچه ما را در این مقال حرف این داشته که خامه را برکاغذ بلغزانیم و پراکنده ای چند بنگاریم جدال از فعالیتهای صاحب شغل صفت ذکرشده یعنی وکیل است ، اما نه در دعوی بلکه در مصالحه . اینبار می خواهیم از آخری نیکو باب یک اختلاف حقوقی سخن بگوئیم .
پایانی که منجر به توفیق یکی و شکست دیگری نیست پایانی که در ثانیه هریک از طرفین مقداری از حق خویش را نادیده باده گیرند تا بتوانند با آرامشی بیشتر از همزیستی خود با جامعه اطرافشان لذت ببرند . هرچند در این راه کمکهای نماینده بی تأثیر نیست و گاهی نیز خود مصالحه بدلایلی پیچیده صورت می گیرد که تخصص وکیل انگیزه آن است . از اینرو با استمداد از اثر ها و تقریرات استادان این علم و شاغلان این پیشه به توضیح آن می پردازیم . همانطور که از نوشته های پیشین پیداست بحث ما پرتره وکیل در آشتی و مصادیق فعالیتهای وی در این راه است . از اینرو پس از آخر تعاریف و نمایش حد و رسم این عناوین به نقش نماینده و سپس مصادیق فعالیتهایی که نماینده در امور حقوقی و کیفری می تواند داشته باشد باده پردازیم .
باب انتها آرزو است که این آشفته گویی و این گرد آوری نه چندان پخته بتواند تراضی اساتید گرامی را فراهم آورده و مقبول درگاه حضرتشان بیفتد تا راقم امیدوار و خوش بتواند در تحقیقات آتی با تلاش بیشتر از خویش توانایی بیشتری آرم داده ونیزدر دامه مسیرشغل صفت ذکرشده با ارشاد استادان گرانقدر موفقیتی حاصل کند .
گفتار اول : مفاهیم و اصول
در روند یک خاک آوری و تحقیق پیش از تمام چیز باید به توضیح و تعریف مبانی و مفاهیم استفاده شده در عنوان ادا تا حرف روشن شدن موضوع ساده تر بتوانیم باب موضوعی که به ثانیه پرداخته ایم وارد شویم . زیرا پرداختن به موضوعی سابق از آنکه صفت آن برای ما بدرستی تعریف شود کارگر اشتباه و موجب صرف وقت بدون پاداش دلخواه بوده و گاهی ایضاً به بیهودگی کار می انجامد .
از اینرو پیش از هر چیز ما به ارائه تعاریف از مفاهیم و مبانی مستفاد خود در این تحقیق باده پردازیم تا نه عزب از بیهودگی کار جلوگیری کنیم بلکه از میراثی [1] که پدر فلسفه عالم ؛ سقراط برای ضمیر اول شخص جمع نهاده به سمت کمال مطلوب استفاده کرده باشیم . بنابراین به سمت تعریف از وکالت باب دعاوی ، مصالحه و دعوی می پردازیم
مبحث اول : مفهوم وکالت
به سبب ماده 656 رسم مدنی « وکالت عقدی است که موجب آن یکی از طرفین طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود می نماید » از این تعریف نتایجی بدست می آید
که باب آگاهی ماهیت و اوصاف وکالت اهمیت اختصاصی ای دارد . اولا ً ایز عقد جانشینی اعطای نیابت است : بدین معنی موکل رفتار وکیل را باب مورد انجام اعمال حقوقی به منزله اقدام خود می داند و اختیار می دهد که به نام و حساب کفیل تصرفاتی اجرا دهد . برخ ای از مولفان اصل وکالت را باب اعطای سلطه به دیگران دانسته اند نه دادن نیابت واذن در استملاک ، و از این تحلیل نتیجه افسرده اند که وکالت در شمار عقود است ، برایاینکه هیچکس را نمی استطاعت بطور قهری مسلط بر امری ساخت . باب حالی که ایز وکالت تنها ادا کردن اذن و اباحه باب تصرف بود بایستی در شمار ایقاعات در آید ولی اکثریت قاطع نویسندگان ، وکالت را مبتنی بر اعطای نیابت الا آژانس شمرده اند
ثانیا ً از آشکار ماده 656 برمی آید که سوژه وکالت امکانپذیر است هم انجام دادن عمل حقوقی می باشد ( طلاق ) بازهم انجام ادا کردن عمل مادی برای موکل ( کشیدن نقاشی ) ، ولی باید دانست که بیشتر نویسندگان مفهوم آژانس را به انجام ادا حقوقی برای موکل اختصاص داده اند.