فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

مقاله قطار سریع السیر و قطار مغناطیسی


» :: مقاله راسته سریع السیر و قطار مغناطیسی
قطار سریع السیر و راسته مغناطیسی




مقاله پروفیل های فایبر گلاس جایگزینی مناسب برای پروفیل های سنتی


» :: نوشته پروفیل های فایبر گلاس جایگزینی مناسب برای پروفیل های سنتی
پروفیل های فایبر گلاس
جایگزینی مناسب برای پروفیل های قدیمی



نغمـة عشـق «موسیقی هندی»


» :: نغمـة عشـق «موسیقی هندی»

 

سخن خود را با زلف ابتدا کردم چرا که هیچ چیز در مناسبت موسیقی گویاتر از شعر نیست و خود شعر گویاتر از هر چیز دیگر.

توضیح و تفسیر کار غافلان است و نه عاشقان. تعشق دلیل بر نمی دارد و موسیقی عشق است. محافل ادبی کشتارگاه اشعارند، جاییکه ابیات به سمت عملکرد و فاعل و مفعول تجزیه می‌شوند، شعر را باید جذب کرد، باید سر کشید، تحلیل کار غافلان است.

وقتی پای موسیقی به سمت میان آید باید خاموش شد باید اذن جان سپرد ولی افسوس و صد افسوس که عادت کرده ایم همه زبان باشیم و هیچ گوش.

در ابتدا اقرار می کنم که بیان اظهارداشتن در مورد موسیقی کاری است قید دشوار چرا که موسیقی ار به راستی شنیده شود عقل و هوشیاری را از انسان می رباید و جاییکه آدم هوشیار نیست چه جای سخن اظهارداشتن است.

باب این سنت دانشگاهی که آموخته ایم همه چیز را با واسطه یاد بگیریم و یاد بدهیم، چه چاره است بجز اینکه قید صفحه ای در بیان و بسط موسیقی سیاه کنیم و باب انتها راه به جایی نبریم.

پس بگذارید از همین ابتدا اعتراف کنم که این راه به سوی ناکجا برپا است به‌جز برای اهل دل و کسانی که در این نوشته ها اشاراتی چند بیابند و باقی راه را آنچنانکه باید بپیمایند، از این رو همراه این مقاله یک CD موسیقی و اندازه 24 اسلاید ضمیمه کرده‌ام حرف تمام حرف و سخن نباشم، باشد که مقبول نظر واقع شود.

جهت های تاریخی:

با نگاهی به سمت تاریخ بشر سبک های گوناگون و مشخصی را باب پهنه وسیع زندگی موسیقایی انسان دید می کنیم که همیشه هم در حال تحول بوده اند. ضمیر اول شخص جمع شاهد رویش و پیشرفت گامهای پنتاتونیک[1] در شرق آسیا، صورت های ظریفی از اوزان چندآوایی در به آوا باب آوردن ناقوسها [2] و دیگر آلات موسیقی ضربی[3] در نواحی اکناف اندونزی و قبله شرقی آسیا هستیم. در باختر آسیا، محدوده عربی زبان شمال آفریقا، ایران، پاکستان، هند و بنگلادش چنان نظام ملودیکی به ثمر رسیده است که در نهایت زیبایی و هماهنگی قرار دارد و در ثانیه از صدای انسان به سمت عنوان زیباترین و رساترین آخشیج موسیقایی استفاده می شود.

آنجا می رسیم به سیاهان آفریقا و در آنجا شاهد کهن ترین اوزان بشری هستیم که از آنها به عنوان ضروری ترین عناصر اجتماعی استعمال می شده، اجتماعی که باب آن زندگی بشر پوشیده در اصوات بوده و این اصوات بودند که باب عملی ترین و باب عین حال رویایی ترین وجه ممکن به زندگی بشر آن دوره معنی می دادند.

حتی همین نواحی جغرافیایی وسیع نیز تقسیم بندی های خاص خود را دارند و هر تقسیم بندی به سمت نوبت خود زیر مجموعه ها و گروه بندی های متعدد دیگری را می‌طلبد، تمام کدام از این آلبوم ها در نوع خود منحصر به فرد و غالباً دارای یک ویژگی بومی هستند.

برای شناسایی فرهنگ های مختلف، بوم شناسی نقش مهمی بازی می کند. بعضی از این دائره‌المعارف های موسیقایی دوره ارتفاع شکوفایی خود را صدها سال پیش طی کرده اند و تاثیرات به سزایی باب تفکر و خلاقیت موسیقایی کشورها و سرزمین های اطراف خود داشته اند، سرزمین هایی که جنگ ها و پیروزی های متعدد را از سرگذرانده اند، سیل‌ها و خشکسالی ها به سمت خود دیده اند ولی همچنان آداب خود را حفظ کرده اند.

یکی از ستبرترین این سنتها که هرگز دوام خود را از دست نداد بلکه بازهم از طریق قوای درونی و بازهم به وسیله تفکرات و تصورات و پالایشهای خارجی خویش را غنی کرد، آداب موسیقی هندی است.

ریشه های این آداب به سمت 6000 سال پیش بر می گردد، البته این تاریخ گذاری حرف مبنای شواهد تاریخی مکتوب است و چه بسا این سنت دارای قدمت بیشتری نیز باشد. اولین نظام دقیق موسیقایی مربوط به سمت سومریان است. موسیقی پاره ضروری آیین ها و مراسم مختلف در زندگی سومریان بوده، ایشان درمعابد و مقبره ها از موسیقی و آلات موسیقایی استفاده می کردند.

از آنجا که جهت شنیداری موسیقی ابعاد وسیع تری از جهت نوشتاری آن دارد، بقایای مکتوب از این فرهنگ غنی موسیقایی بسیار اندک است و به چیزی بیش از آنچه به طور جسته و گریخته در طول زمان به دست ما رسیده است نمی توانیم اکتفا کنیم.

شعله های این فرهنگ غنی در زادگاه خود باقی نماند بلکه باب نواحی مختلفی همچون مصر حرف تمدن باستانی 6000 ساله خود و هند و یونان نیز در گرفت. گرچه هند از دید مکانی در فاصله دورتری قرار داشت ولی دروازه های این سرزمین باب شمال غربی همیشه به روی موجهای موفق دیگر تمدنهای باستانی گشوده بوده؛ «هاراپا» در «پنجاب» و «موهنجودارو» باب «سند» شهادتی حرف این گفته می باشند.

فرهنگ و شهرنشینی هندی واقع باب غرب آسیا هرگز فرهنگی منفعل نبوده بلکه همیشه در رابطه ای روبرو با دیگر دائره‌المعارف ها، نظریه ها و تجربیات حتی پیمان ها و اصطلاحات مختلف را پذیرفته، فراگرفته و در خویش انجذاب و حل کرده و در مقابل، تمام این اطلاعات را به سمت سوی شرق، به لائوس و کامبوج و اندونزی و تایلند و ویتنام فرستاده.

اقوام و مردمانی که باب دورانی بیش از 6000 واحد زمان ( به این سرزمین وارد شده اند هر کدام موسیقی مخصوصی را به همراه آورده اند که این قضا هند را حائز مجموعه ای غنی از معرفت و دانش موسیقایی کرده ولی هرچند هم که این تاثیرات گوناگون و متفاوت بوده باشند، موسیقی هندی همچنان هویت و یگانگی خود را در گذر زمان حفظ کرده است.

وجوه مشترک بسیاری بین اشکال انتظام های موسیقایی در هند آشکارا است که از این جمله می توان از برتری موسیقی آوازی، وجود آلات ظریف ریتمیک و نقش مهمی که هر کدام از این آلات در تمام قطعه ایفا می کنند، طبع ملودی خطی، اهمیت بداهه نوازی و بستگی نزدیک بین موسیقی، رقص و هنرهای مشابه نام برد.

در فرهنگ هندی گرچه با جلوه ها و نمودهای متفاوتی از موسیقی روبرو هستیم ولی حقیقت همچنان تنها است. بنیادهای فکری و رویه زندگی در جای جای این تمدن وسیع بشری از سرچشمه ای تنها تغذیه می کند، حقیقتی که در تار و پود زندگی هر هندی، متعلق به سمت هر دوره تاریخی که باشد تنیده و با ثانیه یکی شده است.

جنبه های عرفانی و معرفت شناسانه:

موسیقی جزء عناصر باستانی دائره‌المعارف و شهرنشینی هندی است، حتی خیلی پیشتر از ظهور مسیحیت، موسیقی هندی دارای قوانین مشخص و نظام های دقیقی بوده که موجب به ثمر رسیدن تجربیات موسیقایی اصیل و قابل توجهی شده اند.

در جای جای متون باستانی هند در مورد موسیقی مطالبی آمده است و در آنجا از موسیقی به آغاز فعالیتی تعبیر می شود که توسط «راسا[4]» رهبری می شود.

«راسا» به معنی عطر، چاشنی و چاشنی است، عنصری که به سمت کار هنری تشخص می‌بخشد و کیفیت آن را تعیین می کند؛ پشت موسیقی هندی را باید چشید، نباید عزب به آن گوش کرد بلکه باید آنرا بویید، باید آن را با قید بود پذیرفت و جذب کرد همانگونه که شاگردان هندی در پیش چنین می کردند، اینان حرف دقت تمام ابعاد موسیقی را از محرکهای جسمانی گرفته تا لذات زیباشناسانه آن خواندن می کردند، آنها طبیعت احساس را تحلیل می کردند و حتی به سمت مطالعه شرایط و عواملی می پرداختند که احساس ها تحت تاثیر آنها به وجود می آیند، از کنار هیچ چیز حرف بی اعتنایی و ساده انگاری نمی‌گذشتند، برای مثال وقت زیادی را صرف مطالعه ضمیر ناخودآگاه و احساس های ناخواسته می کردند، موضوعی که علم جدید باب باختر چندی بیش نیست که به اهمیت آن پی برده است.

البته وقتی باب اینجا بیان از تحلیل و مطالعه به سمت میان می آید باید توجه بایست را داشته باشیم که منظور مطالعه و تحلیل به معنای امروزی و غربی کلمه نیست بلکه آنها با بازآیی به دنیای درون و از طریق شهود حقایق را می جستند، به سمت دلیل آیین بی‌واسطه و نابی که به کار می بردند نیازی به کتابت نبود، معرفتی که بی واسطه دریافت شود ابداً از طریق واسطه ای به نام کتاب قابل انتقال نخواهد بود و به همین دلیل است که اسناد مکتوب شاهد حرف این آداب فرهنگی باستانی بسیار اندک هستند و آنچه هم که در دسترس است گویای روح حاکم حرف این فرهنگ نیست.

برای انیس صیرورت با سنت هندی و در اینجا به طور خاص حرف سنت موسیقایی هندی باید با آن یکی شد و آن را از نزدیک تجربه کرد والا حرف تورق چند کتاب و جزوه راه به جایی نخواهیم برد.

در والاترین تصور از هنر، هنر و دین به یک معنا هستند و این سنخ استنباط فقط می‌تواند در ارتباط با اصول و عقاید یک جامعه روحانی صادق باشد؛ البته باب اینجا منظور از دین صرفاً ادیان آسمانی نیست و جامعه روحانی تنها یک اجتماع مذهبی نیست بلکه منظور جامعه ای است که در آن اعتقادات از سطح اجتماع به سمت درون زندگی و قلوب افراد نفوذ کرده و در تمامی ارکان زندگی ایشان دارای نقشی بنیادین است. جامعه ای که انسانها باب آن برای اعتقاداتشان زندگی می کنند و در مقابل، این باورها به آنها روح زندگی می بخشد.

موسیقی در چنین فرهنگی وسیله است، وسیله ای برای درک خدا. یک آوا باب واقع همان «یانترا» [5] است، اسبابی برای پرستش. در این دائره‌المعارف حرف موسیقی و رقص، هنرهای بصری و تجسمی و شعر تمام به یک شیوه اقدام می شود. در همه این هنرها تاکید روی«خلوص احساسی» است تا «تمرکز عقلی»، انگیزه همان «انگیزه شعری» است حرف «نمایشی»، روش «شهودی» است تا «استدلالی»، هدف «تعمق و تامل» است و نه «کنش و جنبش» و نتیجه تمام اینها «درون گرایی عارفانه شرقی» در مقابل «برون گرایی عاقلانه غربی» است.

اصول نظری که امروزه حاکم حرف این سنت غنی موسیقایی هستند نتایج منطقی مجموعه ای از پیشرفت ها و تجربیات بلاوقفه در طول زمان هستند، روندی منحصر به سمت تک که از تاریخ و فرهنگ هند جدایی ناپذیر می باشد.

نمی توان به کوه طور دقیق گفت که جرقه های چنین سنتی باب چه زمانی خورده شده چرا که حس زیبایی شناسانه از همان ابتدا به انحاء مختلف در آدم بوده، لذتی که بشر همیشه از شنیدن آوای پرندگان و گوش سفارش کردن به موسیقی طبیعی امواج خروشان دریا و صدای لطیف باران بهاری می اسیر انکار نشدنی است و در عین حال نمی استطاعت نقطه آغازینی برای آن متصور شد.

حال این احساس شاعرانه باب تمدنی مثل تمدن هندی صورت انسانی به سمت خود می‌گیرد و نوازنده دوست با طبیعت می نوازد و خواننده چون بلبلی می خواند، آرتیست هندی هرگز خود را جدا از طبیعت نمی داند و برای همین هم بوده که هرگز خویش را درگیر نظریه پردازی‌های پیچیده موسیقایی قید که در غرب می بینیم نکرده و البته همچنان موفق و تاثیرگذار باقی مانده است.

البته در اینجا باید اشاره ای داشته باشیم به وقفه کوتاهی که با ورود اسلام به سمت هند باب سنت موسیقایی این سرزمین واقع شد.

در دوره اسلامی موسیقی در ابعاد محدودتری مورد تدقیق قرار می گیرد و بعضاً حرف مخالفت‌های شدیدی از جانب حکام وقت روبرو می شود برای‌چه که در اسلام موسیقی دارای دو جنبه از تاثیرگذاری است و می تواند هم باعث خیر بشود و بازهم باعث بدی و به همین دلیل قوانین اسلامی از خیر موسیقی در ازاء شر احتمالی ثانیه می گذرند و موسیقی را از تمام نوعی که باشد محکوم و مطرود می شمارند. ولی این وضع دیری نمی‌پاید چرا که همانطور که پیش تر گفته شد موسیقی در هند یعنی همان زندگی و آشکار است که نمی استطاعت به راحتی زندگی را از ملتی دریغ کرد.

از طرفی تمام متون مذهبی هندوها در هوای موسیقی استنشاق می کنند و نوشته های باستانی هندو در مورد موسیقی با عنوان «گاندا روا ودا»[6] یا «گیتا گویندا»[7] که یعنی «نغمة نغمه ها» از ابتدا تا انتها در فضای موسیقایی اثر شده اند.

ادراک چنین سنتی فقط در نوشته زندگی و تفکر هندی امکان پذیر است. پرسش از سبک، تفسیر و نوع بیان و یا نکته های ظریف در مورد بعد اجرایی موسیقی برازنده بحث باب هیچ زبان مشترک نیست و هیچ گونه اصطلاحات بین المللی مشخصی باب این وادی بود ندارد؛ البته در مورد جنبه های زیبایی شناسانه و برخورد دیگر تمدنها با این سنت سخن گفتن قدری آسان خیس است گرچه همچنان دشواری های اختصاصی خود را پیش می کشد.

موسیقی یک لسان بین المللی نیست و چنین برداشتی از موسیقی فقط یک آسان انگاری و آسان سازی مبالغه آمیز است. البته در نواحی که دارای انتظام موسیقایی مشترک و گویش زبانی دیگرسان هستند مثل بخش شمالی و جنوبی هند در مقایسه با یکدیگر یا نواحی دیگری باب باختر آسیا یا در اروپا چنین برداشتی از موسیقی معقول‌تر به تماشا می رسد با اینکه همچنان در این نواحی بازهم تفاوت های بسیاری در موسیقی این مردمان می بینیم پس همچنان موسیقی یک لسان بین المللی نیست و نباید حرف ثانیه یک برخورد بین المللی کرد.

موسیقی برخاسته از فرهنگ است و فرهنگ در برگیرنده ارزشها و نیک می دانیم که ارزشها از فرهنگی حرف فرهنگ دیگر و از سرزمینی تا سرزمین دیگر متغیر هستند. درمثل تماس موسیقایی فرهنگ و تمدن غربی با صدای انسان به عنوان یک آلت موسیقایی کاملاً با آنچه باب فرهنگ و تمدن هندی وجود دارد متفاوت است گرچه به ظاهر وسیله یکی است که همان صدای آدمی می باشد.

در هند صدا برای اسم الگو دست خط است برای شاعر؛ همانطور که دست الفبا خوب لازمة تصنیف‌سرا بودن نیست، صدای خوب هم برای خواننده هندی اهمیتی ندارد. در موسیقی هندی اینکه خواننده «چه» می خواند بسیار مهم تر است از اینکه «چگونه» می‌خواند.

در اروپا عزب کسی نشان خوانندگی می رود که آغاز صدای زیبایی باب خود یافته باشد، در هند اما کسی که عشقی به موسیقی در خود می یابد سراغ خوانندگی می‌رود.

در باختر خواننده وسیله و واسطه ای است برای بیان ایده های سازندة قطعه یا دیگر دست اندرکاران، حتی باب بسیاری از اپراهای غربی از صدای انسانی به عنوان یک آلت موسیقایی صرف استفاده می شود ولی در هند هر خواننده یک هنرمند خلاق به معنای واقعی کلمه است، به سمت مثابه یک شاعر و نه ابزاری که فقط اصوات مختلف از خود برون می کند.

موسیقی هندی صرفاً ملودیک است یعنی از خطوط ملودی بدون هارمونی تشکیل شده که البته توضیح اینکه ملودی و هارمونی در موسیقی چاه معنایی دارند باب حیطة بحثهای تخصصی موسیقی هستند که شرح آنها از حوصله این مقاله برون است تنها در این حد اشاره می کنیم که ملودی هندی از مجموعه ای از نت ها ساخته شده است که تنها ارتباطشان با یکدیگر این است که به هم پیوسته اند و از نظر زمانی یکی پس از دیگری می آیند و چنین انتظام ملودیکی به سمت هیچ وجه مستلزم داشتن هارمونی نیست؛ در صورتیکه موسیقی غربی و ملودی موسیقی های غربی بدون هارمونی ارزشی ندارند، موسیقی غربی خود را مجبور می کند که هرنت را از محل مخصوص خود استخراج کند و فقط نت هایی را همراه بازهم به سمت کار ببرد که حرف یکدیگر هماهنگی داشته باشند و این هماهنگی را باب نظام های پیچیده موسیقایی غربی می استطاعت استفسار کرد و این همان معنای هارمونی است.

عملی که هرگز اضطراب نوازنده هندی نبوده چون هنرمند هندی آزاد است که اصوات را از هر کجا که می خواهد بیاورد؛ مگر یک مرغ تعشق می داند که در چه گامی می خواند و یا مگریک بلبل بری در نظر گرفتن هارمونی و دانش آکادمیک موسیقی لال خواهد شد؟!

خواننده و هنرمند هندی همان مرغ عشق است و جالب خیس اینکه ...


مقاله اسلب تراک بتنی در مترو و راه آهن


» :: نوشته اسلب تراک بتنی در مترو و جاده آهن
اسلب تراک بتنی باب راه‌آهن درون‌شهری و راه آهن

مقاله کنترل ترک در تراورس بتنی.


» :: مقاله کنترل ترک باب تراورس بتنی.
مقاله کنترل ترک باب تراورس بتنی. بررسی آزمایشی و تحل

طولی در تراورس بتنی پیشتنیده