همیشه تمثیل و
نمادگرایی از اصول اولیه رو کرد تاریخی انسان بسوی هنر بوده به گونهای که میتوان
در ابتدایی ترین نمونههای هنری آدم ردپایی از نمادهای تعریف شده برابر انسان را
مشاهده بروز انسان اولیه با قراردادن سمبلها و نشانههایی خاص توانست به زبانی
مشترک دست یابد که همانا این زبان، زبان تصویر بود و انگیزه پیدایش خط نیز از همین
نشانههای تصویر بوجود آمد انسان باب سیر تاریخی خویش آنچنان با مهارت توانست به
عناصر نمادین ید یابد که مهمترین تحولات تاریخ از پیدایش عناصر نمادین و نوشتاری
آغاز شد.
وی با خلاصه کردن
عناصر تصویری آرام آرام توانست خط را اختراع نماید و این اولین گام انسان هنرمند
در راه پر مخاطرهاش باب مسیر تکامل بشری بود –ایقان و
اشتیاق آدم همواره به آئین ها و روشهای گوناگون زندگی، از سوی دیگر همواره سبب
ایجاد حرکاتی موزون و مشخص میگردید، انسان اولیه بر اصل آئینهایی که خویش
به آنها دست یافته بود به سمت پرستش عناصر طبیعی میپرداخت و برای حرکات و اعمال
روزمره خویش نیز آئین و روشهایی را ابداع نمود که این آئینها در گذر زمان همراه
حرف نهادها و عناصر تصویری نیز همراه شد.
برای مثال انسان در
ستایش آذر همواره با حرکاتی موزون به دور آتش میچرخید و با استفاده از رنگهای
طبیعی و حرف الهام از طبیعت و به کمک نهادها و نشانههای تجریدی ساخته دست خویش خود
را آراسته مینمود و به گونهای آئینی تشکر خویش خود را آراسته مینمود و به سمت گونهای
آئینی تشکر خویش را از الهه آتش به جای میآورد- پس از رویش تفکر در انسان، وی
توانست حرف مکاشفه از این آئینها و روشها و با تحقیق راجع به زندگی گذشتگان تمامی
این روشها را باب هم آمیزد و به سمت گونهای از هنر نمایش نزدیک شود و این آغازی بود
برای حرکات نمایشی که احیا کننده آئینها و روشهای انسانهای گذشته بود.
اینک انسان سده حاضر
پس از آمدورفت از تمام دغدغههای زندگی توانسته هنرهای متمایزی را پایه گذاری کند که
تمام یک ریشه در همان آئینها دارند 2-گونه از این هنرها که همواره حرف انسان همراه
بودهاند-نقاشی و نمایش هستند.
باب آمدورفت تاریخی هنر
نقاشی تا به امروز شاهد پیدایش رشته جدیدی هستیم که سر منشا آن صنعتی شدن و
پیشرفتهای نهار افزون آدم امروزی بود، این رشته همان گرافیک است که امروزه به
پرستش انسان آمده و زبانی نو به نام زبان تصویر را ابداع نموده است.
در ابتدا تحولات
صنعتی ابداع فرایند لیتوگرافی اولین گامها باب جهت تمایز گرافیک به عنوان هنری
مستقل از نقاشی برداشته شد.
فرایند لیتوگرافی که
در سال 1798 م آلویس سنه فلدر-اهل باواریا آن را به سمت درج رساند، در سده نوزدهم به
کمال رسید. در سالهای ابتدا سده نوزدهم، لیتوگرافی با آثار هنرمندانی چون دلاکروا و
دومیه تداول یافت- چاپ گران این فرایند را برای تهیه چاپهای سیاه و سفید از نقشههای
برگههای نت و تصویر سازیهای جذاب یافتند. این چاپها سپس به سمت شکل منفرد یا به
چهره کتابهای صحافی شدهای فروخته شدند که نوشته آنها به روش برجسته چاپ شده بود.
تمام چند چاپ برجسته
فرایند انتخابی برای چاپ متن و گراوور سازیهای چوبی سیاه و سفید بود لیک گرایش
شدید به سمت ثانیه زمانی حاصل شد که این فرایند در چاپهای بیش از یک رنگ نیز وارد گردید.
از سوی دیگر، لیتوگرافی به دلیل انطباق و تفکیکهای صبغه خود، که حرف سهولت نسبی و
هزینه اندک انجام میشد، پسندیده واقع گردید.
باب میانه سده
نوزدهم، لیتوگرافی رنگی یا کرومولیتوگرافی با چاپهای لوکس و باشکوه که در تهیه آنها
حرف سی و تاخت سنگ با رنگها و انگیزههای مختلف به کار رفته بود، بی نهایت رواج
یافت. شاید چشمگیرترین نمونههای کرومولیتوگرافی پوسترهای تبلیغاتی یک و دو ورقی
باشد که باب نیمه دوم سده نوزدهم از روی سنگهای ارجمند لیتوگراف چاپ شدند.
از جمله معروفترین
طراحان پوستر ژول شره، اوژن گراسه، تئوفیل استینلن، آلفونس موشا و هانری دو
تولوزلوترک هنرمندان فرانسوی و پیشگامان دور طلایی پوستر بودند.
بررسی شباهتها و ویژگیهای مشترک
رشتههای هنری:
هنرها از
گذشته بسیار دور اصلی ترین وسیله ارتباط بین افراد و جوامع مختلف بودهاند. زبان
صناعت زبانی است که حد و مرز نمیشناسد و با بیانی جذاب افکار اندیشهها و ارزشهای
فرهنگی و هنری یک آیین را درج و پایدار میسازد.
حرف بررسی
آثار هنری نیاکان خود میتوانیم با افکار اندیشهها باورها اعتقادات و تواناییهای
فنی و خلاقیتهای هنری آنان انیس شویم و میتوان دریافت که کلیه هنرها اعم از تجسمی،
نمایش، موسیقی و ….رابطهای تنگاتنگ حرف هم داشته و دارند و به
عبارتی بایسته یکدیگرند و آماج مشترک آنها کشف و درک زیباییها و چگونگی نمایش و
انتقال مفاهیم ارزشمند آنها به سمت دیگران به منظور تدقیق به عظمت خلقت است -هدف دیگری
که بین تمام هنرها مشترک است خود باوری است که حرف بکارگیری تواناییها و استعدادها
و توانایی بر خویشتن دید خواهیم کرد که چگونه از عهده انجام امور بر میآییم و
اعتقاد خواهیم کرد که میتوانیم به سمت خود متکی باشیم و نیازهای خود و جامعه خویش را بر
طرف سازیم.
در زبان
گذشته ما صورت صناعت بارها به کار رفته است.
ریشه آن به
زبان اوستایی و از آنجا به زبان سانسکریت میرسد لیک این گونه هم نیست که این لفظ
دقیقا معانی هم روش حرف آن چه که امروز به عنوان هنر در نظر آورده میشود، داشته
باشد. تلقی کنونی از هنر در زبان فارسی جدید به معنی خاص صورت است در حالی که از
لفظ هنر معنای علمی مراد شده است.
لفظ هنر در
لسان سانسکریت ترکیبی از دو کلمه (سو) و (نر یا نره) بوده است. (سو) به سمت معنی نیک و
هر آن چه که به سمت تمام حال خوب و نیک است و فضایل و کمالاتی بر آن مرتبت است و (نر یا
نره) به معنی زن و اسم است.
در زبان
اوستایی (سین) به ها قلب شده و لفظ (سو ) به (هو)، و باب ترکیب به هونر که در اوستا
از صفات اهورامزدا تلقی شده است تبدیل میشود. هونر باب لسان فارسی میانه یا فارسی
پهلوی نیز وارد شده است و به سمت چهره هنر که معنی لغوی آن انسان کامل یا فرزانه است
در آمده است در ادبیات دوران اسلامی ایران، هنر به سمت معنی کمال و فضیلت تلقی میشود.
این لفظ به هیچ وجه به این معنا که صرفاً بند از: صنعتگری و یا احاطه فنی باشد
نبوده است.
در اخلاق
کلمه هنر و هنرمندی حرف هنرمندی با فضیلت و فضایل همراه است و در حقیقت به معنی آن
درجه از کمال آدمی است که هوشیاری و ادراک و فضل و تقوی و اندیشه را در بر دارد. با
این تفاصیل صناعت و هنرمندی که در ادبیات فارسی قدیم به معنای عام به سمت کار رفته است
به معانی علم و بینش و فضیلت و کمال و کیاست و سیاست و فراست و زیرکی و پرجگری و
عدالت، لیاقت و فداکاری و….. است.
بنابراین
به تمام کسی که به مرتبهای از حد کمال رسیده بود باب هنر مقامی لفظ هنرمند اتلاق میشده
است لیک معنای تحریف شدهای که از حدود هفتاد سال پیش باب ایران متداول شده است
معنای اختصاصی لفظ هنر است در حالی که در پیش لفظ هنر و هنرمند حامل یک بار معنوی
حیات و چون معنای رایج کنونی به سود داشتن مهارت فنی در صنایع یا هنرهای نمایشی و
موسیقی بسته نمیشد.
توجه به
پیشینههای هنری انگیزه روشن بینی و شناخت راهیابی به هنرها و زیباییهاست بنابراین
تکرار اجمالی به سمت آنها برای هنرمندان و هنرجویان از اهمیت فوقالعاده برخوردار است.
گرافیک
سنتی و نوین
واژه
گرافیک به معنای ترسیم و نگارش است. بر این مبنا هنر گرافیک هنری است که ترسیم
کردن و نگاشتن، ارکان اصلی آن را تشکیل میدهد. از این نظر باب ردهبندی هنرها هنر
گرافیک را شاخهای از هنرها تجسمی به سمت رقم میآوریم. باب قرنهای پیش پیش از آن
که چاپ و چاپگری بوجود آید صناعت گرافیک از یک سو حرف نقاشی و از سوی دیگر با
خوشنویسی مرزهای مشترکی داشت و به کوه طور عمده در صناعت کتاب آرایی متجلی میگردید اما
با پیدایش و تداول افست هنر گرافیک بی آنکه پیوندهای خود را با نقش و خط از دست دهد
مفهوم تازهای کسب کرد بدین مراد که بعد جدیدی به آن افزوده شد که همان چاپ و
تکثیر حیات از آن پس گراورسازی و چاپ در تولید اثر گرافیکی بهحدی اهمیت داشت که میتوان
هنر گرافیک را صناعت چاپی نیز نامید.
باب مرز
گرافیک سنتی و نوین پدیده چاپ قرار دارد که در اینجا منظور از ثانیه هم چاپهای دستی
به وسیله قالبهای چوبی؛ صفحات فلزی و نیز چاپ سنگی دستی و هم چاپ نیمه ماشینی؛
لایتوگرافی جدید و هم افست ماشینی و افست حروفی میباشد.
صناعت گرافیک
حاوی نمودهای مختلف؛ تصویرسازی خوشنویسی میباشد. بنابراین بیان احساسات نقاش از
طریق قلمو و رنگ است و باب نتیجه امکان دارد که پیام روشن و واضحی برای تمام افراد
نداشته باشد یعنی یک چهرهنگار عواطفش را بیان میکند و کاری به آن ندارد که مخاطبش
منظورش را درک میکند یا خیر. به همین دلیل در یک نمایشگاه نقاشی یا یک تابلوی
مشخص؛ افراد جوراجور برداشتهای متفاوتی دارند اما یک گرافیست موظف است پیام خویش را
به گونهای بیان کند حتماً مخاطبش منظورش را دریافت کند.
هنر گرافیک
چون تکثیر میشود و با فنونی چون چاپ همدست شده و صفت به همه میشود مثل نقاشی
شخصی و تک نیست و هیچگاه به عنوان تابلو در یک چارچوب تنها نمیماند.
نقاش
ایتالیایی میگوید: گرافیک کار مشکلی است چون با یک نقطه و یا یک خط باید به
اندازه یک کتاب سخن حرف و البته همهی پوشیده زیبایی گرافیک نیز در همین نکته نهفته
است.!
هنر گرافیک
هنری است که از نظر تاثیر خود بیشتر بر طراحی تاکید دارد حرف بر رنگ. از نظر تمامی
اشکال طراحی و شکلهای متفاوت حکاکی، صناعت گرافیک را تشکیل میدهند. با این حال هنر
گرافیک ازاصل به روشهای ماشینی یا نیمه ماشینی برای چاپ تصاویر و حروف انتساب میشود
که فعالیتهای متعددی را که بیشترین اهمیت هنری و اجتماعی را دارا هستند در بر میگیرد.
از میان این فعالیتها یکی کتاب چاپی است. تنظیم حرف چاپی و صفحه آرایی کتاب از
نظر زیبایی شناسی از کارهای گرافیکی اسم میشود.
ویژگی بارز
هنرهای گرافیک ناشی از کیفیاتی است که به تکنیک تهیه هم به آثاری که بوجود میآید
مربوط میشود؛ از همه اینها اساسیتر، قصد چاپ رونوشتهای دقیق با استفاده از
تکنیکهای ماشینی است. در هنرهای گرافیک، این تصویر چاپی است که به سمت محصول حاصل،
ارزش هنری میبخشد؛ طرح اولیه شمایی است که برای کمک به روند چاپ تهیه میشود و
تکنیک کار نیز یک جاده تهیه ایز است هنر گرافیک طیف گستردهای از فعالیتهای مختلف
است که کتاب آرایی از اصلی تریت آنها محسوب میشود. تعیین شکل و پیمانه حروف و
همچنین تعیین فواصل بین حروف و سطرها، رابطه متناسب بین متن چاپی و حاشیه، و تنظیم
تصویر در صفحه از مسایلی است که باب کتاب آرایی مناسبت نظر قرار میگیرد.
این مسایل
بستگی به سمت قطع کتاب دارد که خویش تابع ملاحظاتی چون وزن و سهولت حمل و نقل کتاب و
سهولت تلاوت و تاثیر بیشتر مطالب ثانیه بر خواننده است.
البته جنبههای
زیبایی شناسی نیز در این میان نقش مهمی دارد. در حقیقت یک کتاب به خاطر زیبایی حروف
چاپی، صحافی و تصاویر ثانیه میتواند دارای ارزش هنری باشد و تصویرسازی برای کتاب
(ایلوستراسیون)، تهیه طرح، نقاشی و عکس و تلفیق آنها با نوشته کتاب است. تصویرسازی و
نوشته کتاب بستگی نزدیکی با هم دارند.
هنرهای
گرافیک به عنوان رسانههای جمعی بسیار گسترش یافته و روشهای تهیه آنها جوراجور شده
است، از همه بااهمیت تر نوآوریهایی است که در پاسخ به نیازهای هنر زمان ایجاد شدهاند.
از جمله این نوآوری باید از فنون چاپ کوچک برای تهیه تمبر و اسکناس و فنون چاپ
ارجمند برای تهیه اعلانات (پوستر) نام برد. پدیده جاذب تدقیق در آگهیهای عمومی،
تبدیل حروف نوشتنی به سمت علائم (سمبلها) و نشانههای گرافیکی است که به سمت مقدار وسیع
برای نشان دادن مباحث و کالاها بکار میروند.
نخستین
کتابهای چاپی از جنبههای دیگرسان قطع و اندازه، برگ بندی و جز اینها بر اساس
الگوی نسخههای خطی همزمان خود بوجود آمدند. با رواج چاپ حروفچینی، از تکامل حروف
نگاری (تایپوگرافی) حرف دست به شدت کاسته شد. با کاربرد روش حکاکی حرف روی چوپ
(وودکات) و بعداً نیز روش گراوور روی مس، آیین قدیمی تهیه تجویز خطی منسوخ گردید و
کتاب چاپی بزودی از نظر رنگهای سیاه و سفید دارای هماهنگی جدیدی گردید. در قرن
شانزده هم، با افزوده شدن عنوان نامه که در نسخ خطی بود نداشت، آزادی هنری کتاب
چاپی کامل گردید.
عنوان نامه
(صفحه عنوان) هم بخاطر طراحی و بنا آغاز و هم بخاطر تزیین پیرامون آن، دارای
کیفیات زیبایی شناسی بود. هماهنگی بین حروف و تصویر که خصوصیت بارز کتابهای چاپی
عهد نوازیی (رنسانس) بود باب دوره باروک با تاکید فراوان حرف تصویر و کم بها دادن به
طراحی حروف از بین رفت. در سده هیجدهم هماهنگی و تعادل کلاسیکی اجزاء کتاب که
تجدید شده بود دیری نپایید. در نیمه قرن نوزدهم واکنشی بر ضد چاپ ماشینی به سمت رهبری
ویلیام موریس روی داد. عزب باب قرن بیستم است که با طراحان دقیق حروف چاپی و
همکاری نقاشان حرف جسته تصویرساز (ایلوستراتور) هنر کتاب چاپی ازنو جهان را گرفت.
تهیه و
تنظیم مناسب تصویر برای کتاب سبب اسم رفتن ارزش کتاب از نظر زیبایی شناسی و نیز
باب همین دوره روویخ تصاویر اجمال ای از شهرها و مردم برای یک کتاب و تصاویر خنده
آوری نیز که توصیفی دقیق از متن بود برای کتابی دیگر بوجود آورد. از تصویرسازان
قرن شانزدهم باید از هانس هلباین نام برودت که کارهایش بیش از آثار دیگران معرف شیوه
نوازیی (رنساس) بود. حواشی و الفباهای تاریخی او مشهورند.
همچنین
باید از عنوان نامهها و تصاویری نام برد که لوکاس کراناخ برای انجیل و اعلامیههای
مارتین لوتر طراحی کرده بود و باب ویتنبرگ به چاپ رسید. آلبرشبت دورر چهرهنگار نیز اگر
چه آثار اندکی در زمینه تصویرسازی دارد، ولی تاثیر عمیقی در تحول تصویرسازی گذشت،
که از ویژگیهای تصویرسازی قرن هیجدهم آلمان، چاپهای فراوان تصویردار رنگی از گیاهان
و جانوران بود. او سر از طراحان بزرگ این دوره به رقم میرود. تکنیک تصویرسازی
فرانسوی بر آثار هنرمندانی که فردریک کبیر و دیگر فرمانروایان به سمت آلمان آوردند
پیروز بود. ولی آثار بزرگترین تصویرساز آلمانی این دوران چودویسکی از این تاثیرات
کاملاً حرف کنار بود. آثار رآلیستی او تصویر دقیقی از زندگی بورژوازی ثانیه زمان آلمان
را نشان میدهند.
بزرگترین
تصویرسازی آلمانی در قرن نوزدهم منزل است که آثارش کاملاً نوگرا، واقعگرا و احساس
برانگیز میباشد. شهرت او بیشتر به سمت خاطر تصویردار کردن زندگی نامهها و آثار فردریک
کبیر است. از اواخر سده نوزدهم، رخنه حروف نگاری قرن شانزدهم آلمان منجر به احیای
کاربرد حروف چاپی شواباخر باب آلمان گردید. از جمله تصویرسازان برجسته عبارتند از:
یوزف ساتلر، ماکس کلینگر، ماکس اسله وگت و ماکس لیبرمان.
باب ابتدای
قرن بیستم؛ برگزاری جشنهای بزرگداشت گوتنبرگ انگیزه جدیدی برای تحول تصویرسازی
شد. در واحد زمان ( 1907 کارل لرنست پوشل همراه با او، تیه مان یک بنگاه انتشاراتی بنیان
اداره که همکاری بهترین تصویرسازان زمان را جلب کرد.
تصویرسازی
در ایتالیا
تصویرسازی در
ایتالیا توانست حرف تاثیر از هنر رنسانس از خامدستیهای اولیه رهایی یابد. اولین
کتاب تصویردار در ایتالیا زیر تاثیر تصویرسازی آلمان باب سال 1467 به چاپ رسید.
زیباترین
نمونههای تصویرسازی اولیه ایتالیا در کتابهای دهه اختتام قرن پانزدهم در فلورانس و
ونیز وجود دارد. چندی بعد بود که حکاکی روی تیر باب بسیاری از اعلانیه (تراکت) های
مردم پسند سبک منسجمی یافت.
از اواسط
سده شانزدهم سبک نوتری پدید آمد که بهترین نمونه آن باب آثار جیولیتودوفراری وجود
دارد. باب این قرن رم مرکز مهم گراوور روی مس در ایتالیا بود. از تصویرسازان این دوره
ن. بتیریزت و دوپراک بودند.
حکاکان
ارجمند سده هفدهم ایتالیا تمپستا و ویلامنا بودند. حکاکی روی چوب کوریولانو نمونهای
از تصویرسازی علمی را ارائه میدهد. در قرن هیجدهم پیازتا تصویرساز ارجمند ایتالیایی
تصاویری برای کتابهای ادبی کشید.
تصویرسازی
قرن نوزدهم ایتالیا کیفیتی اسم داشت و نقاشان و حکاکان برجسته توجه اندکی به این
هنر داشتند. از اواخر جنگ جهانی دوم در ایتالیا ازنو توجه به کتابهای تصویردار زنده
شد تصویرسازانی چون دپی سیس و کارا و کامپیگی پدید آمدند که بیشتر، کتابهای ادبی
را تصویردار میکردند.
در سال
1964 مونوادوری کتاب سانتوریو ایز فالکنز، و اینالودی باب سال 1950 کتاب شعر پابلو
نرودا را تصویردار کردند.
تصویر سازی
در هلند
از جمله
کسانی که در استحاله تصویرسازی هلند نقش بسزایی داشتند اینان بودند: لوکاس وان لی دن،
ج. شورات (هر دو انجیل هلندی را در سال 1528 مصور کردند)، یان کورنلیس، وان آلست و
دویاسه، باب نیمه اول سده هفدهم، تصویرسازی هلند از خدمات هنرمند بزرگ اواخر این
سده دوهوگ بود که به سمت کشیدن کاریکاتور سیاسی نیز میپرداخت.
او تصاویری
برای کتاب شعر لافونتن تهیه کرد. رامبرانه نقاش بزرگ هلندی باب ضمن تجربیات وسیعی
در زمینه حکاکای واچینگ داشت تصویرساز بزرگ قرن نوزدهم هلند ت. وان هوی تما بود که
به سمت خاطر تهیه تصاویر برای کتابهای کودکان شهرت داشت. از تصویرسازان قرن بیستم
هلند میتوان از روزندال، یان بونس، تات کمپرز، کویپرز نام برد.
تصویرسازی
در فرانسه
در فرانسه،
شباهت تصویرسازی اولیه به سمت مینیاتور شایان توجه است. رخنه شیوه تصویرسازی دوره
نوزایی فرانسه که بر پایه سنت گوتیک قرار داشت، باب آثار برخی از تصویرسازان مشهود
بود. نویسندگانم بزرگ طبقمعمول علاقه شدیدی به مصور شدن کتابهایشان نه تنها توسط
طراحان و حکاکان بلکه حتی میانجیگری نقاشان برجسته داشتند.
در اوایل
پیدایش قسمت چاپ باب قرن پانزدهم، کتابهای مصور را میتوان یافت. در این قرن
تصویرسازی با روش حکاکی بر روی چوب بیشتر حرف الگوی مینیاتور پردازی رسم داشت، ولی
اختلاف تکنیکی مانند تعجیل کار، لزوم بیان هر چیز با طراحی قلمی، و نیز ارزش کمتر
تزیینی حکاکی حرف روی چوب، همگی سبب شدند که تصاویر بیشتر جهت توصیفی داشته باشند
تا تزیینی، برایاینکه آیین چاپ با حکاکی روی چوب مانند حروفچینی، بصورت برجسته شکل میگیرند،
این روش باب تصویرسازی رایج گشت، اما بعدها آغاز در ایتالیا و سپس در کشورهای دیگر
به بهره گراوور روی سایش از دور خارج شد. در نتیجه، هماهنگی بین تصویرسازی و حروف
چاپی کتاب از بین رفت.
باب قرن
هفدهم دوش گراوور روی سایش در تصویرسازی جایگزین حکاکی روی تیر شد. این قرن که به
نام دوره آغاز نامه صفت است جای خود را به دوره نقوش تزیینی پیرامون حروف در
قرن هیجدهم داد. تزیین کتاب نفیستر گردید و آرایش سر فصل و آرایش ته دوران رایج
گشت. باب تاریخ کتابسازی، کتابهای مصور شده توسط نقاشان فرانسوی قرن نوزدهم (کتابهای
نقاشان) مقام خاصی را داراست.
زمانی
نقاشان مشهوری چون بوشه و فراگونار پیچیده به تصویردار کردن کتاب میپرداختند. البته آنان
حکاکی طرحهای خویش را به صنعتگران ورزیده میسپردند. اولین نقاشی که توانست روش
لیتوگرافی (چاپ سنگی) را آسانتر و سریعتر بکار گیرد دلاکروا بود که برای کتاب
فاوست ایز گونه تصاویری کشید. بعدها مانه لیتوگرافهایی برای یکی از کتابهای
ادگارد آلن پو، و حکاکیهایی برای یکی از کتابهای زلف مالارمه و تولوزلوترک
تصاویری برای کتاب تاریخ طبیعی رناروادیلون ردن تصاویری برای یکی از کتابهای
گوستاوفلوبر کشیدند و نقاشان دیگر نیز قسمتی از فعالیت خود را سود تصویردار کردن کتاب
کردند.
نکته جالب
توجه آنکه با زیاد صیرورت کارگاههای هنری، تالار نقاشان و گروههای ادبی، ارتباط بین
نقاشان و نویسندگان رفته رفته افزایش یافت و حاصل خلاقیت جمعی آنان یعنی تهیه کتاب
انسجام بیشتری یافت.
از جمله
موفقترین نمونههای این خلاقیت جمعی باید از همکاری بین گیوم آپولینر و آندره ارن
باب سال 1909، بین ماکس ژاکوب و پیکاسو در واحد زمان ( 1911 و آندره مالرو و فرناندله ژه در
سال 1921 نام برد.
انتشاران
ولارد vollalrd و اسکیرا (skira) که نظر خوشی به تصویرسازان نداشتند، به سمت نقاشان مکتب پاریس، مصور
کردن کتابهای را تاکید دادند، از تمام آنها کتابهایی بود با لیتوگرافهای بونار، رودن،
اچینگهای (etching) مایول (maillol)، حکاکیهای روی چوب واچینگهای رنگی روئو،
اچینگهای پیکاسو، ماتیس، دالی و بسیاری دیگر از نقاشان، نسخه ید دوم این کتابها
در بازارهای جهانی قسمتهای سرسام آوری پیدا کرده است.
بررسی
کوتاه حرف گرافیک پس از جنگ جهانی در اروپا
صلح باب سال
1920 به اروپا آمد و خود رکود اقتصادی را نیز به سمت همراه آورد. آلمان در میان
کشورهای اروپایی با سخت ترین شرایط مواجه بود. آلمان دهه بیست پرتره عمدهای در
تحول و دگرگونی طراحی گرافیک سده بیستم داشت.
در این
میان واتر گروپیوس معمار، پرتره بسیار ارزندهای ایفا کرد. باب سال 1919 گراند دوک
وایمار از وی خواست آکادمی هنر محلی را با آموزشگاه هنرها و صنایع تلفیق کند. توسعه
جدید و «دس استاتلیچه حرف هاوس وایمار» و به سمت اختصار «باهاوس» خوانده شد.
والتر
گروپیوس، برخی از بهترین و خلاقترین مغزهای متفکر آن اوقات را در این مدرسه به
پرستش گرفت. از تمام پل کله، واسیلی کاندینسکی، لیونل فاینیگر، یوهانس ایتن، اسکار
شلمر، … وی هم چنین اساتیدی را از بین جنبشهای
برجسته آوانگارد و برای تدریس پاره فرصت به سمت این مدرسه دعوت کرد.
پس از
تعطیلی باهاوس اساتید و دانشجویان ثانیه در سراسر اروپا و امریکا پراکنده شدند و
فلسفه باهاوس را نیز حرف خویش به همراه بردند. کاندینسکی به سمت پاریس و کله به سوئیس
رفت. اگر چه باهاوس عزب 15 سال عمر کرد اما فلسفه و روشهای آموزش آن تاثیر عمدهای
بر طراحی سده بیستم گذارد.
طراحی
گرافیک در هلند
در کنار
آلمان، که در صف اول طراحی حروف جدید قرار داشت، هلند نیز پرتره خود را در این زمینه
ایفا کرد. طراحان مختلف هلند نخستین بار در مجله داستیل ایدههای خود را در زمینه
طراحی گرافیک انتشار دادند.
اچ. ان.
ورکمن که اصلا چاپگر بود، ترکیب بندیهای نامتقارن را مستقیم حرف سینی ماشین چاپ
خویش تجربه کرد و از حروف چاپی، خط کشیها و وسایل چاپ چوبی برخه گرفت.
چهره دیگر
بااهمیت طراحی گرافیک هلند روان وان کریمپن، طراح برجسته حروف چاپی این کشور و طراح
اصلی کارگاه حروف ریزی بود.
طراحی
گرافیک در فرانسه
چهره
سرآمد طراحی گرافیک فرانسه؛ ای. ام. کاساندر حیات که شیوه آردکو را در طراحی
گرافیک معرفی کرد. کاساندر با آوازه واقعی آدریف ژان ماری مورون باب سال 1901 در
اکراین زاده شد و باب جوانی به پاریس رفت و به تحصیل هنر در آموزشگاه هنرهای زیبای این
آبادی پرداخت. اول نخستین پوستر مهم خود را در سال 1923. م. تهیه کرد. پوسترهای
کاساندر به تشدد از کوبیستهای تحلیلی و پوریستها متاثرند.
دو طراح
دیگر فرانسه که به خاطر پوسترهای خود شهرت داشتند، جسر کولین و ژان کارلو بودند.
کولین که آموزش چاپگری دیده بود، فعالیت خود را در واحد زمان ( 1925. م. آغاز کرد، زمانی
که تئاتر شانزه لیزه او را برای تهیه پوستر و طراحی صحنه به سمت همکاری فرا خواند وی
در آنجا اندازه کثیری پوستر، بیشتر برای چهرههای تئاتری و سرگرمی ساز تهیه کرد.
طراحی
گرافیک باب انگلستان
استنلی
موریسون چهره سرآمد طراحی گرافیک انگلستان، در سال 1922. م. مشاور طراحی حروف
شرکت مونوتایپ انگلیس شد. یکی از نخستین کوششهای او تندرستی کیفیت مجموعه حروف چاپی
از طریق به کارگیری حروف جدید و بازسازی حروف قدیمی بود.
یکی از
موافقترین این حروف تایمز نیو رومن حیات که موریسون ثانیه را برای استفاده اختصاصی در
مجله تایمز لندن در سال 1930. م. طراحی کرد.
یکی از
نوآورترین طراحان پوستر باب انگلستان این دوره، ای مک نایت-کوفر مهاجر امریکایی
بود...