پیشگفتار:
صناعت ایران به لحاظ پیشینگی و زیبایی همیشه مورد توجه محققان
بوده است.
هنر ایرانی هنری اصیل و سنتی است که از دیرباز مورد توجه
منتقدان و پژوهشگران رسم افسرده است و در این راستا آثار هنری به جای مانده از
تمام نقاشیهای دیواری و سفالها و کاشیها و نقاشیهای مینیاتور که عموماَ برای زینت
بخشیدن به ابطال خطی کاربرد داشته است مهمترین نقش را بازی کرده اند و به سمت راحتی
اندیشه ها و تفکرات وفرهنگها و آداب و
رسوم ملتی را به سمت نمایش گذاشته اند که از تمدنی دیرپا و قدرتمند بهرهمند بوده اند.
پیشینه ملی وعقیدتی که از ادوار کهن به هنرمندان نگارگر
اوقات اسلامی رسیده حیات با عقاید دینی و الهی اسلام عجین شده و ترکیبی موزون پدید
آورد که اگر چه در تمامی عرصه های صناعت ی مثال آن بودیم ولی در نگارگری ایرانی به
کمال اوج و شکوفایی خویش رسید.
هنرمندان نگارگر با استفاده از نمادها نقوش گیاهی انسانها
و نقشهای جامه ها و استعمال از درخشندگی رنگها دنیای ذهنی خویش را به سمت عرصه ظهور
رساندند و باب این راستی ازظرافت و دقت و مهارت همچون ابزاری قدرتمند برای رسیدن به
آماج خود سود جسته اند.
جانب انجام این پژوهش ابتدا به کتابهاو مجلات مربوط به دوره
اسلامی و مینیاتور ایران رجوع گردیده و بازجست به چهره کتابخانه ای انجام شد.
لازم به ذکر می باشد که منبعها محدود تصویری و کیفیت
نامناسب بعضی از منبعها موجود و همچنین عدم امکانات مناسب جهت تهیه تصاویر مورد نظر
از جمله موانع حاضر بر سر راه انجام این پژوهش بشمار می رفتند.
چکیده:
آغاز نقاشی ایران را می توان در
نقاشیهای دیواری ادوار پیش ازتاریخ بویژه دوران پارتیان و ساسانیان جستجو کرد. هنر
پارتیان و ساسانیان در ادامه حرف نقوش کتابهای مانویان پیوند می خورد و این نقاشیها
در اوقات بعدی, مینیاتور ایران را تشکیل می دهند.
تفکر و اندیشه عرفانی واسلامی ازطریق نفوذ باب ادبیات به
نقاشی نیز رسیده می شود, این اندیشه ها ازدیرباز در ایران باستان ریشه داشته است.
استفاده از نمادها و سمبل ها و پرهیز از تمام سنخ طبیعت گرایی تلاشی بوده است برای
ساختن دنیای خیالی و مثالی و نمایشی از اندیشه های الهی.
رساله اسم پژوهشی است درباره تماشا هنرمندان قرون هفتم تا
دهم هجری وتاثیر اندیشه های آنان درتصویر انسان و طبیعت در نقاشیهای مینیاتور.
البته عوامل دیگری از جمله نظام حاکم و عوامل محیطی نیز
تاثیری در نحوه ترسیم این نقاشیها داشته است.
در این پژوهش سعی شده است ارتباط بین عرفان و آیین وتاثیر
آن بر روی هنر, ایجادهنر دینی و نگرش عارفانه هنرمندان صورتگر وتاثیر این نگرش بر
روی آدم و طبیعت و نحوه ارتباطی که بین این تاخت درتصاویر برقرار شده است مورد
بررسی قرار بگیرد.
مقدمه:
نقاشی
ایران از جمله هنرهای طراز آغاز آسیاست. این هنردارای معیارها و ضوابط سنتی مشترک
حرف نقاشی هندی، چینی و ژاپنی است ولی باب حدود حجم خود خصوصیاتی خاص و بی همتا
دارد.
مرزبندی ها
و محدودیتهای آن مشعشع و آشکار است، لیکن درست به موجب همین مرزبندیها و محدودیتها،
اهداف و مقاصد خویش را با انسجامیویژه ، پی جویی کرده است. اصولاَ هنر تصویری را
در ایران بسته به نگارگری میدانند مخصوصاَ نگاره هایی که برای ابطال خطی تدارک
دیده شده اند. از آنجا که بهر اعظم دیوارنگاره ها محو شده اند اما هنوز بازهم این
شکل ها میزانی برای سنجش و ارزیابی است.
نقاشی
دیواری از همان ادوار پیشین، برای تزئین کاخها به کار رفته است، این خواسته از منابع
ادبی و ازقطعات بازمانده و مکشوفه ازروزگاران قبل از تاریخ و قبل از اسلام معلوم
میشود. نقاشی های دیواری که خارج از مرزهای واقعی سیاسی ایران، ولی در حوزه فرهنگی
آن رسم دارد، هنر تصویری دوران قبل از اسلام را تشکیل میدهد. قبل از سده دوم
وسوم هجری نمونه ای از آثار نگارگری ایران به دست نیامده است. و تنها قطعاتی از
کتابهای مانویان مکشوفه باب تورفان موجود است از این رو ایست ای حدود سه قرن در تاریخ نگارگری ایران به
وجود آمده که اطلاعاتی در خصوص آن در ید نیست. بنابر، این پی جویی تاریخ هنر
نگارگری ایران است که در قرن دهم پس از رخنه باختر نقاشی ایرانی به آرامیاز سنت
پیش بعد میگیرد و در قرون بعدی بی توجه به هنراصیل نگارگری حرکتی نورا آغاز
میکند.
نگارگری
ایرانی مانند تمام هنر دیگر ایرانی، از تفکر و اندیشه اسلامیو عرفانی بی بهره نیست،
اندیشه های عرفانی در تار و پود صناعت نگارگری نیز ریشه یافته اند و این درگرو نفوذ
عرفان باب ادبیات داستانی و حماسی میباشد. هنگامیکه هنرمند صورتگر به تصویر
داستان های حماسی و گاه عاشقانه میپردازد از این اندیشه ها غافل نبوده و حرف جهان
بینی خیالی و ماورایی خویش را به تصویر میکشد.
بررسی
وآشنایی حرف آفاق بینی و نوع نگرش هنرمندان نگارگر و تفکر آنان که موجب ایجاد آثاری
جاودانه شده است از اهداف این پژوهش میباشد که در این راستی ارتباطی که نگارگر
بین آدم و طبیعت باب طی قرن چهارم برقرار کرده است و انسانی که در این نگاره ها
ازقرنی به قرن دیگر، دچار استحاله و تکامل شده است،
اضافه حرف خصوصیات ظاهری، از لحاظ معنایی نیز رشد قابل توجهی یافته که در
این بازجست مورد توجه بوده است.
البته نمیتوان
باب این میان از پرتره حکام و افراد متنفذی که با حمایت یا عدم حمایت از هنرمندان،
موجبات رویش و شکوفایی را برای این قشر از اجتماع ایجاد میکردند یا مانع از ادامه
پیشرفتشان میشده اند نادیده گرفت. پیش زمینههای تحقیقی در این مناسبت بسته و
انگشت شمار بوده است و بیشتر به سمت تحول و خصوصیات ظاهری انسان یا طبیعت بطور مجزا
اداشده است از تمام رنگ آمیزی های طبیعت و یا نقوشی که از ممالک دیگر به هنر
طبیعت پردازی ایران وارد شده است و یا سنخ پوشش و پوشش ها و یا مسائلی از این
قبیل.
پژوهش حاضر برپایه فرضیات زیر انجام
شده است:
-
اول اینکه،
در بسیاری از موارد در یک نگاره اهمیت انسان و طبیعت و روال نگاه به سمت این دو
ازاهمیت یکسانی بهرهمند بوده که البته گاهی نگارگر یکی را بر دیگری ترجیح میداده
است.
-
براساس
استحاله فکری و اعتقادات آرتیست جایگاه طبیعت یا انسان تعیین ومشخص میشود، گاهی
طبیعت در پشت زمینه تصویر، بی توجه باقی مانده، گاهی پویا و شکوفا ترسیم میشود
گویی نقشی خیالی است ازبهشت.
-
گاهی انسان برتر از طبیعت است و تمام توجه به
اوست و گاهی بسان نقشی از تراب و گیاه در میان طبیعت جای میگیرد و به همان اندازه
که
-
درختی پرشکوفه جلب تماشا میکند او هم خود نمایی میکند.
-
بازجست حاضر
شامل پنج دوران میباشد.
فصل آغاز
استعاره بر
آفاق شناسی و درک ارتباط میان جهان و مبدا داشته و اینکه هنرمند نگارگر چسان از
صورت خیالی تعالی پیدا کرده و میتواند به پهنه متعالی عالم قدس قدم گذاشته و با
آفریدن اثر خود، بیننده را از این افق حیات و وجود مادی به مرتبه ای متعالی، یعنی
جهانی مافوق این جهان جسمانی برساند.
مروری است
حرف پیدایش و آغاز نگارگری در ادوار مختلف و بررسی آثار و عوامل محیطی و اجتماعی بر
این هنر و رخنه و تاثیر پذیری از ملل دیگر.
فصل سوم
از تجلی آیین وعرفان در ذات انسان
وپیدایش هنر مقدس و نیز سیر تصوف در هنر و بازهم زیستی عرفان و سلوک در نگارگری و
سخنوری فرازهایی دارد.
به سمت بررسی
تاثیر عوامل طبیعی در نگارگری دوره ساسانی و بیان این مطلب که به علت زوال دسترسی
به رد نگارگری قرون اولیه اسلام در ایران، امکان تحقیق و بررسی دقیق آثار این
اوقات میسر نمیباشد، میپردازد. از دیگر نکات این دوران بررسی آثار مکتوب قرون پنجم
تا هشتم هجری از جمله بازجست بر مینیاتور های سلجوقی یامکتب بغداد و نیز
مینیاتورهای ایلخانیان وافزایش اهمیت پرتره آدم نسبت به طبیعت، تاثیر هنرخاور دور
بر نقاشی های این دوران، بیان پیشرفت تکنیک تصویر سازی در قرون هشتم توسط جلایریان.
معرفی برخی آثار این دوران و توضیحات مرتبط به آثار مذکور و درنهایت تماشا انتزاعی
هنرمندان این اوقات به انسان و طبیعت.
دوران پنجم
نگارگری
سده های نهم و دهم هجری را تحلیل نموده و به سمت بررسی اجمالی سه مکتب سده نهم یعنی
مکاتب شیراز، هرات و تیموری و مشخصات این سبکها میپردازد. هم چنین به سمت بیان تغییر
مباحث نقاشی این دوران و ابداعات پدید آمده در نیمه دوم سده نهم هجری ازجمله
صحنه هایی نظیر چوپانی و کارهای ساختمانی و غیره میپردازد.
از دیگر
مطالب نگاهی گذرا به سمت شاهنامه طهماسبی و مباحث آن و تغییر نگرش هنرمند و علاقه به تصویر کردن جنبه های ناخوشایند
زندگی و همینطور معرفی برخی آثار این دوران وبیان توضیحات مربوطه و درنهایت
ذکر تعبیر سهراب از نگارگری ایران.
در بهر آخر و نتیجه گیری نهایی نوع تماشا هنرمند نگارگر، به فضای اطراف
و ارتباط ثانیه با انسان، بررسی شده است. که این تماشا بر مبنای اندیشه های عرفانی است
که در ایران متداول بوده است و درشعر و ادبیات و باب نتیجه در نقاشی ایرانی نمایان
میگردد. این عقاید که از دیرباز در اندیشه های مزدیسنایی، زرتشت، مانی و … و در نهایت باب اندیشه مسلمانان تجلی یافته، زمینه مناسبی را برای
گسترش در ایران زمین بعد از اسلام پیدا میکند و هنر دینی که از زمان مانی شروع
شده، در هنراسلامیشکل جدیدی مییابد.
در نگارگری
ایران اهتمام برای کشف و کاوش بعد سوم، چهره نمیگیرد و تاثیرات جو و نور و سایه به
فراموشی اسم میشود. تماشاگاه طبیعت هیچگاه آئینه حالت انسان نمیشود، برخلاف هنر
چینی که منظره، توضیح ارتباط آدم با آفاق میباشد.
انسان
مینیاتور مورد توجه نگارگر قرار میگیرد و طبیعت تنها بعنوان یک زمینه پذیرفته
میشود و هرگز به حافظه بشخصه مورد مطالعه قرار نمیگیرد. با این اسم منظره سازی
درعهد تیموری انبساط مییابد و علیرغم اینکه درسده هشتم آرتیست نگارگر، ظرایف
بیشتری را در مناسبت آدم و طبیعت ترسیم میکند و تجملات ظاهر میگردد. لیکن قید اسم هم
انسان موضوع اصلی است و بر طبیعت اکناف خویش سیطره دارد و نگارگر شیفته انسان
مینیاتور خویش است، به گونهای که باب سده یازدهم، هنرمند به فضای اطراف بی توجه
شده و دنیای پیرامون مانند درخت،بوته و غیره به راستی باب تصاویر کمرنگ میگردد...