جزوه شرعیات و مبانی مدیریت – اصول و مبانی مدیریت، از جمله اولین دروسی است که دانشجویان مدیریت حرف آن آشنا می گردند. شناخت این شرعیات که در شکل تئوریهای رایج در مدیریت مطرح می گردد، شناختی کلی از مدیریت و حدود و ثغور آن به فرد میدهند.
آنچه امروزه به آغاز اندیشه مدیریت مطرح است، از دیرباز در گنجینه معارفبشرى موجود بوده و با گذشت زمان توانسته است با بهرهگیرى از تجربههاى عملىانسان در اداره جوامع بشرى، گسترش یابد. در سده اخیر، شتاب رویش دانش مدیریت،افزایش یافت تا جایى که به عنوان دانشى مستقل آشنا شد. بنابر این، نظریه هاى حاضر در اندیشه مدیریت، نظریههایى نوظهور نیستند بلکه نظریه هایى هستند که پایه واساس آنها بر تجارب مدیریتى گذشتگان بنا شده است. تجمع آورى و نظریهپردازى دردانش مدیریت، اغلب به وسیله نویسندگان و دانشمندان غربى اجرا گرفته و از این روبرخى گمان کردهاند که مدیریت، دانشى غربى است و یا به وسیله غربیان پدید آمدهاست؛ در حالى که سوابق تاریخى گویاى آن است که دانش مدیریت، ابتدا در مشرقزمین مورد توجه قرار گرفته است. به سمت هر سان، آنچه اهمیت دارد این است که باب عصرجدید باید دانشمندان و کاوشگران با کمک فکر و اندیشه خود و با استفاده از منابع مربوط، در جستجوى یافتن نظریه هاى نو و مطابق با فرهنگ دینى و ملّى خود باشند.
در این میان، آشنایى با نظریه ها و مسائل مدیریت، مىتواند محققان و دانش پژوهان را یارى رساند.
در این مجموعه، تلاش شده است تا نظریههاى تدبیر و اصول آن به سمت زبانى ساده، براىدانشجویان و مدیران به رشته تحریر در آید تا بتواند به عنوان منبعى براى درس »اصول« و»تئورىهاى مدیریت« از آن استفاده شود.
تاکنون، تعاریف متعددی برای مدیریت، عرضه شده است. برخی از مهمترین تعاریفی که ارایه شده، به سمت قرار پایین است:
هنر انجام امور بهوسیله دیگران
فرآیندی که طی آن تصمیمگیری در سازمانها صورت میپذیرد
انجام وظایف برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل
علم و صناعت هماهنگی کوششها و اهتمام اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف سازمانی
بازی کردن پرتره رهبر، اصل اطلاعاتی، تصمیمگیرنده و رابط برای اعضای سازمان
مدیریت از آگاهی کارکردی شامل وظایفی همچون برنامه ریزی، تصمیم گیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و بازدید می گردد. این نوع تعاریف از مدیریت اگر چه با کمی و کاستی الا افزایش هایی در واژه های بیان کننده ی وظایف روبرو است، اما به نظر روان تر از تعاریفی است که می کوشند مدیریت را محصور به یک ویژگی خاص نمایند و یا ارزش فلسفی خاصی به مفهوم بیفزایند. با اینحال تعاریف گوناگون از مدیریت با توجه به بازده های آن از سوی محققانی چون فایول و یا گیولیک دارای تفاوت هایی است که به سادگی نمی توان از آنها گذر کرد. آنچه واضح است علم مدیریت هنوز نتوانسته است تعریف خود را مدیریت کند.
تعریف ذیل، مفاهیم کلیدی تدبیر را در بردارد:
تدبیر یک فرآیند است.
مفهوم نهفتهٔ مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
مدیریت مؤثر، تصمیمهای مناسبی میگیرد و به سمت نتایج مطلوبی دست مییابد.
تدبیر کارا به سمت تخصیص و مصرف مدبرانه میگویند.
مدیریت حرف فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد .