فهرست:
1- مقدمه
2- مرگ فیزیولوژیکی
3- آزمایش مرگ
4- برخورد کودکان با مساله ارتحال
5- برخی علل اضطراب از مرگ
6- غلبه بر ترس از مرگ
7- مرگ رمانتیک
8- شهادت
9- تعشق پیروز مرگ
10- اندیشه هایی درباره ارتحال
11- آخرین سخنان
خانواده درمانی بعد از جنگ جهانی دوم یعنی اواخر دهة 1940 و اوائل دهة 1950 توسعه یافت . اعقاب درمانی اسم پایین تأثیر خانواده های اسکیزوفرنیک و مشکلات رفتاری و بزهکاری کودکان به تعجیل پیشرفت نمود. فروید و بسیاری از رقیق پزشکان بیمار را از خانواده جدا می کردند تا از اثرات زیان آوراحتمالی در خانواده جلوگیری شود .
فروید با مطالعة گذشتة کودک مبتنی بر این عقیده که مشکلات نوروتیکی بیماران به رفتارهای روبرو و تعاملات ناسالم اوقات کودکی آنها با پدرو مادرشان بر می گردد ، به سمت مداوای بیمار می ادا . ناتان آکرمن از بنیانگذاران خانواده درمانی است و کتاب او تحت آغاز ‹‹ پویائی های روانی زندگی خانوادگی ، 1958 ›› درهای جدیدی به سمت روی اعقاب درمانی بازکرد . او از روانکاوی
به خانواده درمانی رسید . در سال 1937 متوجه گردید که صحبت فردی با کودک و اعضای اعقاب به نتیجة پسندیده که تغییر رفتار کودک است نمی رسد ، لذا کلیة افراد خانواده را حرف هم مورد مصاحبه قرارداد.
بنابراین کارهای آکرومن و سایر همکارانش در رابطه با کودکان بزهکار و خانواده های اسکیزوفرنیک شروع واقعی نهضت خانواده درمانی بوده است .آکرومن معتقد بود حرف کسب مهارت در کار با تمامی گروه اعقاب به بعد جدیدی در درمان بیماری های روانی و مشکلات خانوادگی میرسیم .
در پایان دهة 1950 اعقاب درمانی با این نگرش که با درمان های دیگر متفاوت است ، شناخته شد . در این تداوی ، پذیرفته شد که آماج ، تغییر ساختار خانواده است نه تغییر رفتارهای فردی و اعضای خانواده ، به عبارت دیگر اعقاب درمانی یک روش درمانی نیست بلکه نوعی درمان با ویژگی ها هدف های خاص می باشد .
تغییرپذیرى خُلق یا اخلاق
یکى دیگر از مبادى بیرق خصلت این است که آیا اخلاق، قابل تغییر استیا نه؟ فارابى باب کتاب شریف «الجمع بین الرایین» باب باره یکى از بحثهاى مورد اختلاف تاخت شخصیتبزرگ علمى یعنى ارسطو و افلاطون باب مسئله اخلاق مىفرماید:
عدهاى بر آنند که بین این دو شخصیت عظیم علمى، اختلاف نظر هست; ارسطو بر این اعتقاد است که اخلاق، جزو عادات تغییر پذیر و تحول یاب است; اما افلاطون بر این عقیده است که اخلاق بر دو قسم است: قسمى طبیعى و قسمى دیگر کسبى است و بخش طبیعى اخلاق، قابل تغییر نیست (1) .
حتماً ار این دو سخن با همین دو تعبیر، از آن تاخت شخصیتبزرگ فلسفى نقل شده باشد، حرف هم ناهماهنگ است; زیرا ارسطو مىگوید خصلت کلا قابل تغییر و تحول است ولى افلاطون مىگوید شاخهاى از اخلاق که کسبى است، برازنده تغییر است; اما بخش دیگر آن که طبیعى است برازنده تغییر نیست.
تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت رقیق
تعریف سلامت رقیق
یک تک زمانی دارای اسم روان است که با شناخت و حفظ ویژگیهای شخصیتی، خود را حرف محیط تطبیق دهد. شناخت خود آلبوم ادراکات، ارزشها، افکار و عواطف را تشکیل می دهد که انگیزه و آگاهی تک از موجودیت خود می شود. بدین معنی او می فهمد کیست و چیست. در تامین سلامت روان علاوه بر عوامل ژنتیکی عوامل محیطی نیز تاثیر فراوان خواهند داشت. اگرچه شناخت کامل ویژگیهای مرتبط به سلامت رقیق در یک فرد بسیار مشکل است ولی زمانی افراد از نظر روانی تندرست می باشند که دارای خصوصیات شاخصی گردند
. اعتماد به نفس دارند. از خصوصیات مثبت و برجسته خویش استعمال می کنند در
عین اینکه به سمت محدودیتها و نواقص خود آشنایی دارند توانائیهای خود را می شناسند و
حداکثر استفاده از آن را می کنند این افراد واقعیت وجودی خویش را انکار نمی نمایند
بجای عذرتراشی و دلیل تراشی شکستها را براحتی پذیرفته و نگرانی به خویش راه نمی
دهند.
2. احتیاجات اولیه را براحتی برطرف می نمایند. برآوردن نیازهای اولیه زندگی بخصوص
نیازهای جسمانی انگیزه تلاش دائمی در این افراد می گردد. و حرف شناخت واقعیتها واقع
بینانه تر با مشکلات زندگی مقابله می نمایند.
3. به دیگران به سمت دیده خوب می نگرند. اثنا آشنا داشتن دیگران به آنها اعتماد می کنند و در حفظ روابط حرف دیگران کوشا هستند محبت خویش را مستقیماً ابراز می نمایند و برای ثانیه شواهدی درخور ابراز می دارند.
4. مسئولیت پذیرند ضمن پذیرش مسئولیت درخور با سن خود مسئولیت کارهایی که خود اجرا می دهند را می پذیرند از کسب تجربه لذت برده و همیشه برای بهترین نتیجه باب اهتمام خواهند بود.
36 صفحه فایل ورد