فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فرش دستبافت


» :: بساط دستبافت

مقدمه

برابر ایرانیان فرش یکی از جلوه‌های مختص به فرد به رقم می‌رود. شماری از فرش‌های دست بافتن ایرانی، درزمره‌ی برجسته ترین آثار هنری آفریده شده به دست آدم هستند. امروزه علیرغم بازارچه رقابت شدید، مشغله‌های دنیای اخیر و دغدغه‌های آفاق صنعتی، چه در ایران و چه در خارج از ایران، نام ایران با آوازه فرش گره خورده است. خانه‌ی یک ایرانی بری فرش، خانه‌ای بی روح و پوچ جلوه می‌کند و این نمونهای کم نظیر و اتصال یک قوم حرف هنر ملی خود است. این اثر بر آن است تا مختصری از تاریخچه فرش در ایران را مرور کند و شماری از رد برجسته و ماندگار فرش ایران را شناسایی کند.
تاریخ آغاز بافتن فرش، به درستی معلوم نیست و ضمناً مشخص نیست که بافت فرش از کدام بخش آغاز شد. قدرمسلم این است که ایرانیان از جمله اولین اقوامی هستند که بافت فرش را شروع کرده اند. باب واقع احاطه منحصر به فرد ایرانیان امروز، در امر فرش بافی دستاورد بیش از 2500 سال تلاش و آزمایش در این زمبنه است. پی‌جویی تاریخ فرش در ایران، به سمت مانند مطالعه ی مسیر رشد و بالندگی فنی یکی از بزرگترین تمدنهای جهان است.
شواهد حاکی از آن است که بساط برای مقاصد صرفا کاربردی نظیر حفاظت خانه ی روستاییان از سرما و آغار به وجود آمد و کم کم راه خود را به آغاز یک اثر زینتی و نشانه ای از استحاله باب خانه های اشراف و اعیان باز کرد. آغازین نشانه های کاربرد فرش به آغاز یک اثر زیستی مرتبط به سمت حدود 800 سال قبل از میلاد مسیح می باشد.
دوره ی شکوفایی صناعت فرشبافی باب ایران، مقارن حکومت صفویان (حدود قرن 15 و 16 میلادی ) و به خصوص دوران شاه طهماسب و شاه عباس باده باشد. فرشهای انبوه ارزشمند و ارزشمندی از این دوران باب موزه های تمام جهان بیادگار مانده است. استحاله عمده ی صشنعت فرشبافی در قرون چهاردهم و پانزدهم میلادی در ایران و ترکیه آغاز شد و سپس دامان ی آن باب قرن شانزدهم به هند و در سده هفدهم میلادی به چین رسید. در آمریکای شمالی برای اولین بار فرش ید بافت در واحد زمان ( 1861 در نمایشگاهی در فیلادلفیا در معرض دید عموم قرار گرفت. تأثیر این نمایشگاه باب مردم به سمت اندازه ای بود که یک تاجر آمریکایی تمام فرش های نمایشگاه را ابتیاع و اوّلین خرده فروشی بساط را در آمریکای شمالی راه اندازی کرد.
قدیمی ترین بساط موجود باب جهان
به نظر می رسد که باستانی ترین بساط موجود در جهان، فرشی باشد که در سال 1949 توسط دیرین شناسان اتحاد جماهیر شوروی سابق در سیبری و در نزدیکی مغولستان کشف شد. این فرش حدود 2500 سال در زیر بارد به خاک‌سپرده بود و بهمین دلیل به دستور حیرت انگیزی از انهدام در امان مانده است.
بسیاری از دیرین شناسان حرف این عقیده اند که محل بافت این فرش در ایران بوده است، گرچه تردیدهایی نیز در این مناسبت وجود دارد. این فرش در ابعاد 1.5
x1.8
متر مربع می باشد و با گره های دور به بند ترکی بافته شده است.
الگو فرش حاوی تکرار نقش هایی در وسط، همچون موزاییک است که با نقش های اسب، آدم و گوزن در حاشیه آذین شده است. این بساط دارای حدود 29 گره در هر سانتی واحد طول مربع است. از فن آوری آباد ای که در بافت این بساط بکار گرفته شده، می توان نتیجه گرفت که صنعت بساط بافی یرای مدت دوران قابل توجهی قبل از تاریخ بافت این فرش، رایج بوده و رشد و نمو یافته است.

 

قدیمی ترین بساط آفاق

 

نمونه های نفیس بساط

کارشناسان اعتقاد دارند که اندازه شش یا هفت فرش دست بافت موجود در جهان، از دید هنری و تکنیکی دارای ارزش انبوه زیادی هستند. از تمام ی این بساط ها می توان به فرشی که زینت بخش ارگ پادشاهی دانمارک است استعاره کرد، که مراسم تاج گذاری پادشاهان دانمارک، بر چهر آن اجرا می شود. قید نقش های این فرش بر روی تار و پودی از طلا صفت شده اند. فرش بسیار نفیس دیگری که باب موزه ی وین نگاهداری باده شود، فرش شکار نامیده می شود. این فرش خرد بافت ترین قالی موجود است که دارای حدود 125 گره باب هر سانتی واحد طول مربع است.
شاید صفت ترین فرش جهان، بساط اردبیل، باشد که در موزه ویکتوریا و آلبرت در شهر لندن حراست می شود. این فرش ازاین جهت انبوه مشهوراست که از چهر آن نسخه برداری های بسیار متعددی اجرا شده است، به طوری که امروزه در بسیاری از منازل، فرش هایی حرف الگو فرش اردبیل دیده می شود. به طور مانند نمونه ی نسخه برداری شده از این فرش در جا نخست دستور انگلیس (10
Downing street ) وجود دارد و آدولف هیتلر نیز الگو ای از ثانیه را در بیاض کار خود در برلین داشت. این فرش و جفت آن که در موزه ای در افلیج آنجلس نگهداری می شود، در دوران شاه طهماسب صفوی، بافته شده اند (حدود سال 1540 میلادی). فرش اردبیل توسط هنرمندی بنام مسدوک کاشانی، برای پوشش صحن آرامگاهی باب شهر اردبیل بافته شده است . از قطعات یکی از این بساط ها از بهر مرمت دیگری استفاده شده است . به همین جهت، نسخه موجود باب شهر لندن نمونه کامل تری می باشد. این فرش دارای تقارن مرکزی بوده و دقّت به سمت پیشه رفته در بافت، آن را در زمره ی یکی از بی نظیرترین آثار هنری در آورده است. این اثر مختص به تک دارای حدود 50 گره در هر سانتی متر مربع است و باب جمع فرش هایی است که به نام ترنجی خوانده می شوند. در تمام طرف قسمت میانی این فرش یک چراغ بافته شده، که یک چراغ کوچک تر از دیگری است. بافنده این فرش در تماشا داشته، که فرش اردبیل باب صحن یک آرامگاه استفاده می شود، به همین جهت چراغی را که باب طرفی که عموم آدم در آن می نشسته اند کوچکتر بافته است و کسی که بر روی این فرش نشسته است، ابعاد دو چراغ را هماهنگ باده بیند.

فرش اردبیل، معروفترین بساط جهان، موزه ویکتوریا

شواهد بیانگر از آن است که این بساط ها از تربت شیخ صفی الدّین اردبیلی و شاه اسماعیل صفوی به موزه های مذکور انتقال داده شده اند. فرش اردبیل دارای ابعاد 11.52x5.34 واحد طول چهارگوش بوده و از ریز بافتن ترین فرشهای به سمت جا مانده از دوره ی صفوی به شمار می روند.
بزرگ ترین بساط آفاق
جمال آخر نوشته حاضر، مرور کوتاهی خواهد بود بر بزرگ ترین فرش موجود در جهان. این بساط باب زمره ی نفیس ترین فرش های موجود در دنیا است و به نام فرش عجایب (
The carpet of wonder) نامیده باده شود. فرش عجایب دارای ابعاد 60.9x70.5
متر مربع است که مساحتی بالغ بر4347 متر چهارگوش را باده پوشاند (مساحت فرش اردبیل که فرش بزرگی محسوب می شود حدود 5/61 مترمربع می باشد). تعداد گره های این فرش حدود 35 گره در تمام سانتی متر چهارگوش است...


فرش دستبافت


» :: بساط دستبافت

مقدمه

برابر ایرانیان فرش یکی از جلوه‌های مختص به فرد به رقم می‌رود. شماری از فرش‌های دست بافتن ایرانی، درزمره‌ی برجسته ترین آثار هنری آفریده شده به دست آدم هستند. امروزه علیرغم بازارچه رقابت شدید، مشغله‌های دنیای اخیر و دغدغه‌های آفاق صنعتی، چه در ایران و چه در خارج از ایران، نام ایران با آوازه فرش گره خورده است. خانه‌ی یک ایرانی بری فرش، خانه‌ای بی روح و پوچ جلوه می‌کند و این نمونهای کم نظیر و اتصال یک قوم حرف هنر ملی خود است. این اثر بر آن است تا مختصری از تاریخچه فرش در ایران را مرور کند و شماری از رد برجسته و ماندگار فرش ایران را شناسایی کند.
تاریخ آغاز بافتن فرش، به درستی معلوم نیست و ضمناً مشخص نیست که بافت فرش از کدام بخش آغاز شد. قدرمسلم این است که ایرانیان از جمله اولین اقوامی هستند که بافت فرش را شروع کرده اند. باب واقع احاطه منحصر به فرد ایرانیان امروز، در امر فرش بافی دستاورد بیش از 2500 سال تلاش و آزمایش در این زمبنه است. پی‌جویی تاریخ فرش در ایران، به سمت مانند مطالعه ی مسیر رشد و بالندگی فنی یکی از بزرگترین تمدنهای جهان است.
شواهد حاکی از آن است که بساط برای مقاصد صرفا کاربردی نظیر حفاظت خانه ی روستاییان از سرما و آغار به وجود آمد و کم کم راه خود را به آغاز یک اثر زینتی و نشانه ای از استحاله باب خانه های اشراف و اعیان باز کرد. آغازین نشانه های کاربرد فرش به آغاز یک اثر زیستی مرتبط به سمت حدود 800 سال قبل از میلاد مسیح می باشد.
دوره ی شکوفایی صناعت فرشبافی باب ایران، مقارن حکومت صفویان (حدود قرن 15 و 16 میلادی ) و به خصوص دوران شاه طهماسب و شاه عباس باده باشد. فرشهای انبوه ارزشمند و ارزشمندی از این دوران باب موزه های تمام جهان بیادگار مانده است. استحاله عمده ی صشنعت فرشبافی در قرون چهاردهم و پانزدهم میلادی در ایران و ترکیه آغاز شد و سپس دامان ی آن باب قرن شانزدهم به هند و در سده هفدهم میلادی به چین رسید. در آمریکای شمالی برای اولین بار فرش ید بافت در واحد زمان ( 1861 در نمایشگاهی در فیلادلفیا در معرض دید عموم قرار گرفت. تأثیر این نمایشگاه باب مردم به سمت اندازه ای بود که یک تاجر آمریکایی تمام فرش های نمایشگاه را ابتیاع و اوّلین خرده فروشی بساط را در آمریکای شمالی راه اندازی کرد.
قدیمی ترین بساط موجود باب جهان
به نظر می رسد که باستانی ترین بساط موجود در جهان، فرشی باشد که در سال 1949 توسط دیرین شناسان اتحاد جماهیر شوروی سابق در سیبری و در نزدیکی مغولستان کشف شد. این فرش حدود 2500 سال در زیر بارد به خاک‌سپرده بود و بهمین دلیل به دستور حیرت انگیزی از انهدام در امان مانده است.
بسیاری از دیرین شناسان حرف این عقیده اند که محل بافت این فرش در ایران بوده است، گرچه تردیدهایی نیز در این مناسبت وجود دارد. این فرش در ابعاد 1.5
x1.8
متر مربع می باشد و با گره های دور به بند ترکی بافته شده است.
الگو فرش حاوی تکرار نقش هایی در وسط، همچون موزاییک است که با نقش های اسب، آدم و گوزن در حاشیه آذین شده است. این بساط دارای حدود 29 گره در هر سانتی واحد طول مربع است. از فن آوری آباد ای که در بافت این بساط بکار گرفته شده، می توان نتیجه گرفت که صنعت بساط بافی یرای مدت دوران قابل توجهی قبل از تاریخ بافت این فرش، رایج بوده و رشد و نمو یافته است.

 

قدیمی ترین بساط آفاق

 

نمونه های نفیس بساط

کارشناسان اعتقاد دارند که اندازه شش یا هفت فرش دست بافت موجود در جهان، از دید هنری و تکنیکی دارای ارزش انبوه زیادی هستند. از تمام ی این بساط ها می توان به فرشی که زینت بخش ارگ پادشاهی دانمارک است استعاره کرد، که مراسم تاج گذاری پادشاهان دانمارک، بر چهر آن اجرا می شود. قید نقش های این فرش بر روی تار و پودی از طلا صفت شده اند. فرش بسیار نفیس دیگری که باب موزه ی وین نگاهداری باده شود، فرش شکار نامیده می شود. این فرش خرد بافت ترین قالی موجود است که دارای حدود 125 گره باب هر سانتی واحد طول مربع است.
شاید صفت ترین فرش جهان، بساط اردبیل، باشد که در موزه ویکتوریا و آلبرت در شهر لندن حراست می شود. این فرش ازاین جهت انبوه مشهوراست که از چهر آن نسخه برداری های بسیار متعددی اجرا شده است، به طوری که امروزه در بسیاری از منازل، فرش هایی حرف الگو فرش اردبیل دیده می شود. به طور مانند نمونه ی نسخه برداری شده از این فرش در جا نخست دستور انگلیس (10
Downing street ) وجود دارد و آدولف هیتلر نیز الگو ای از ثانیه را در بیاض کار خود در برلین داشت. این فرش و جفت آن که در موزه ای در افلیج آنجلس نگهداری می شود، در دوران شاه طهماسب صفوی، بافته شده اند (حدود سال 1540 میلادی). فرش اردبیل توسط هنرمندی بنام مسدوک کاشانی، برای پوشش صحن آرامگاهی باب شهر اردبیل بافته شده است . از قطعات یکی از این بساط ها از بهر مرمت دیگری استفاده شده است . به همین جهت، نسخه موجود باب شهر لندن نمونه کامل تری می باشد. این فرش دارای تقارن مرکزی بوده و دقّت به سمت پیشه رفته در بافت، آن را در زمره ی یکی از بی نظیرترین آثار هنری در آورده است. این اثر مختص به تک دارای حدود 50 گره در هر سانتی متر مربع است و باب جمع فرش هایی است که به نام ترنجی خوانده می شوند. در تمام طرف قسمت میانی این فرش یک چراغ بافته شده، که یک چراغ کوچک تر از دیگری است. بافنده این فرش در تماشا داشته، که فرش اردبیل باب صحن یک آرامگاه استفاده می شود، به همین جهت چراغی را که باب طرفی که عموم آدم در آن می نشسته اند کوچکتر بافته است و کسی که بر روی این فرش نشسته است، ابعاد دو چراغ را هماهنگ باده بیند.

فرش اردبیل، معروفترین بساط جهان، موزه ویکتوریا

شواهد بیانگر از آن است که این بساط ها از تربت شیخ صفی الدّین اردبیلی و شاه اسماعیل صفوی به موزه های مذکور انتقال داده شده اند. فرش اردبیل دارای ابعاد 11.52x5.34 واحد طول چهارگوش بوده و از ریز بافتن ترین فرشهای به سمت جا مانده از دوره ی صفوی به شمار می روند.
بزرگ ترین بساط آفاق
جمال آخر نوشته حاضر، مرور کوتاهی خواهد بود بر بزرگ ترین فرش موجود در جهان. این بساط باب زمره ی نفیس ترین فرش های موجود در دنیا است و به نام فرش عجایب (
The carpet of wonder) نامیده باده شود. فرش عجایب دارای ابعاد 60.9x70.5
متر مربع است که مساحتی بالغ بر4347 متر چهارگوش را باده پوشاند (مساحت فرش اردبیل که فرش بزرگی محسوب می شود حدود 5/61 مترمربع می باشد). تعداد گره های این فرش حدود 35 گره در تمام سانتی متر چهارگوش است...


سبک معماری در مجموعه سرای گلشن و تیمچه پوستی


» :: سبک معماری باب مجموعه سرای باغ و تیمچه پوستی

مصرفی واژه ها:

قبل از اینکه به مصرفی و بررسی بناهای مورد جدال بپردازیم، لازم است که تعدادی از کلمات به کار رفته باب متن را مصرفی و معانی و مفاهیم و مورد امتهایی که از تماشا ضمیر اول شخص جمع به یا کلمات تعلق می گیرد را بیان کنیم.

سرا: به بنایی گفته می شود که حیاط در میانه دارد و چرخه تا دور حیاط را حجره هایی در یک یا دو طبقه بالا گرفته اند.

تیمچه: این فضا به عوض حیاط، فضایی مسقف دارد که دور تا دور ثانیه حجره ها باب یک یا دو طبقه قرار دارند. سقف اغلب تیچه ها آکنده کار است و نورگیرهایی دارد.

بازانداز: محلی که در آن اقمشه تخلیه و بارگیری می شوند.

دالان: فضای ممتد سقف‌دار که ارتباط بین بناهایی الگو سرا و تیمچه را با راستة بازار یا بقیه قسمتها فراهم می سازد.

بازشوی چوبی : در و پنجره ای که با تیر ساخته و تزئین شده است و می تواند حرف بند جابه جا شود یا به کل برداشته شده، کنار گذاشته شود.

       v          در بررسی موارد اختصاصی هر جا معانی و مفاهیم جدا از بحثهای معمارانه دریافت کردیم از علامت (*) در مصرفی آن استفاده کردیم، اغلب این دریافتها درونی بوده و بحثی دربارة آن صورت نگرفته و تنها باب جهت بیان تأثیرات فضایی بر روح و روانمان بازگو شده است.

 

ترکیب بندی کلی فضاها:

به سمت طور کلی می استطاعت گفت سرا، با مطرح ترین واحد تشکیل دهنده و خود یعنی حیاط، هیت گرفته و در اکناف حیاط، واحدهای تجاری آغاز به شکل گیری و فعالیت کرده اند. این واحدها از کوچکترین خود، یعنی دکان افسرده تا حیاطهای کوچکی که مصرفی شدند همه رو به سمت مرکز مجموعه یعنی حیاط دارند.

این ارتباطیا کاملاً مستقیم است با مثل حجره های داخل حیا.

و یا غیر مستقیم؛ مثل دکان های دالانها و حیاط های کوچک که توسط دالانها به سمت حافر حیاط کشیده شده اند.

در تمام صورت ترکیب بندی کل جا به وحدت و یکپارچگی و از همه مهمتر ارتباط باب مرکز سرا یعنی حیاط می انجامد.

حرف وجود این همه در بستگی تیمچة پوستی گلشن استقلال هر کدام از واحدها، خصوصاً تیمچه به خوبی حفظ شده است. این بستگی شدید در بطن هنجارهای بازارچه و تعاریف تیمچه و سرا پنهان باشد. لیک آنچه از آشکار پیداست دو واحد تجاری مستقل است که حتی در تماشا اول نمی توان فهمید تا چه حد از حیث معماری آشفته فرو رفته اند.

باب ترکیب کلی تر، یعنی اتصال و ارتباط تیمچه و سرا حرف راستة اصلی بازار هم این دو تنها مانند شاخ و برگ درخت به تنه اصلی متصل هستند و از سژیان و جنبش راسته بازار تغذیه می کنند.

بنابراین سراها و تیمچه ها باب کنار رشد ارگانیک درخور بازار، در هر فضا و سطح مناسبی به سمت این شاهرگ چسبیده اند، اما پس از این تولد با نظم و ترتیب خاص معماری خویش ارجمند شود شخصیت یافته اند.

آنچه که مسلم است با واحدهای نزدیکتر به سمت اندام اصلی در این جنبش و تغذیه سهیم خیس هستند. دالانهای اقبال غربی حجره های فعالتری نسبت به دو تونل دیگر سرا دارند. در خود این دالانها هم حجره های نزدیک به باب ورودی فعالتر هستند. البته تغییر کاربری اغلب حجره های سرا از عمده فروشی به خرده فروشی مانند حجره های راسته بازارچه در این بستگی موثر است.

با بود اینکه از گذشته کارکرد این فضاها تصویر دقیقی نداریم، ولی به خوبی ادراک می شود که حجره های قسمت شرقی که از راسته بازار دورتر هستند، استعداد بیشتری برای تبدیل شدن به انبار را دارا می باشند. به طور کلی اقبال شرقی از سکون و یکنواختی بیشتری برخوردار است.

در بحث دالانها به سمت این نکته اشاره می شود که دالانهای غربی به علت دارا بودن امتیاز ذکر شود از تزئینات بیشتری بهره‌مند هستند و کلاً با دو تونل شرقی متفاوت هستند. خوب بود این مطلب‌ها حرف تصویر همراه می شد.

مصرفی کلی مجموعه سرای باغ و تیمچه پوستی:

آلبوم سرای گلشن از بناهای بزرگ و به گفته بازاریها، بااهمیت بازار اصفهان است  که توسط ط حاجی آقا محمد زمانی » در زمان کریم خان زند نمایندة والی محلی اصفهان تأسیس شده است. سرای باغ طبق وقفنامه، وقف روشنایی حرم مطهر امام علی (ع)  می باشد. تاریخ تأسیس حدوداً 1782م. می باشد.([1])

تیمچه پوستی یا همزمان حرف سرا ساخته شده، چون به حد برای سرا چسبیده است و یا یک بنای قاجاری است. (2)

این مجموعه تقریباً وسط بازار اصفهان قرار دارد. دو ورودی غربی سرا و تنها ورودی تیمچة پوستی در درخور معروف به گلشن قرار دارند. فعالیت عمده این راسته، سرای گلشن و تیمچه پوستی پارچه فروشی می باشد.

جنوب سرای گلشن محوطه بازی وجود دارد که محلیان به ثانیه اسکله می گویند. اقمشه تجار و حجره در آن تخلیه می شود. ورودی سوم سرا به این بارانداز گشوده می‌شود. اسکله باغ در قدیم بنایی پرکار بوده که از قسمتهای مختلفی تشکیل می شده است. ولی متأسفانه این بنا حدود 30 سال پیش تخریب شده است.

در پلانی که از کتاب Der Bazar von Istahan  در ساغر سرای گلشن اخذ شده است، پلان وضعیت قبلی اسکله مشخص است.

بنای سرای گلشن تشکیل شده از یک حیاط در میانه حرف آبگیر و باغچه و یک طبقه حجره در اطراف. باب امتداد ورودیهای سرا دالانهایی قرار دارند که به چهار زاویه حیط منتهی می شود. دالان سمت شمال شرقی به حیاط بسته کوچکی می جوخه که تعدادی حجره دارد و هم اکنون انبار می باشند. این حیاط بازسازی شده است.

باب قسمت شمال شرقی بقعه حیاط کوچک کشکولی وجود دارد که از تزئینات دیوار ها و حجره هایش پیداست که زمانی فعال و با اهمیت بوده است.

ولی اکنون حجره ها به خزانه تبدیل شده است.

باب کتاب Der Bazar von Istahan آمده است که ماشینهای دستی اتوماتیک در حجره‌های اطراف این حیاط سرگرم به سمت کار بوده اند.

باب قسمتهای شمال غربی و قبله غربی بقعه هم حیاطهای کوچکی هستند که البته حجره های آنها بازسازی شود و پرکار هستند.

در قسمت جنوب شرقی بقعه کنار، مسجد، فضایی تارک پوشیده با سقف صاف قرار دارد که حجره دالان به آن تیمچه می گویند.

شاید این مکان قبلاً تیمچه ای بوده که سقفش فرو ریخته و این سقف صاف را برای آن زده اند که البته حرف توجه به سمت شکل دیوارها احتمال آن کم است و یا حیاط کوچکی بوده است.

نکته قابل توجه این که تمام بازشوهای حجره های این به سمت اصطلاح تیمچه هنوز چوبی هستند و بازسازی شده اند. خود تیمچه بازهم به نظر می رسد که مرمت شده است.

با این امتیازات محیط زیبا و دلنشینی است، هر قید که تاکنون به چهره انباری درآمده است و فضا تعریف خود را از دست داده است.

اما به عنوان مثالی که حرف حد زیادی به گشذته خویش نزدیک است. قابل بررسی می‌باشد.

بقعه و تیمچه هندسه تقریباً منظمی دارند، به جز تونل شمال غربی که از اثر جلوآمدگی دکان های راسته بازار حرف محورهای اصلی حیاط زاویه دارد، بقیه تونل ها به موازات یکی از محورها و برای ورود به سمت حیاط کشکولی، شکست یافته اند.

این آراستگی تا حد زیادی در مادهای حیاط آشکارا است.

باغ‌کوچک ها و حوض قرینه کامل نیستند اما حرف تکیه حرف این مطلب که در طول زمان دست خوش تغییر بوده اند، می استطاعت حدس زد که با آراستگی حیاط همخوانی داشته اند.

تیمچه پوستی که درون دکان های اقبال غربی سرا و حجره های راسته گلشن قرار دارد، جزء مجموعه محسوب می شود اما حرف نظم خاص خویش ورودی مجزا از راسته بازار، می تواند مبنایی مستقل به حساب آید. فضای داخلی تیمچه بسیار زیاد زیباست و سقف آن بخش یکی از پرکارترین سقفهای تیمچه های بازارچه اصفهان می باشد.

از دیگر بخش های سرا می استطاعت به سجده‌گاه گلشن اشاره کرد که در جنوب شرقی سرا واقع شده است. این مسجد به تازگی مرمت شده است و حرف روی آن قبه زده اند.

فضای داخلی از یک هشت ضلعی تشکیل شده که پستوهایی باب چهار جانب وجود دارد. باب انتهای پستوی شمالی اتاقی برای خوابیدن بود دارد.

حیاط :

حیاط کشکولی یک اشکوبه سرا، تقریباً  کل مساحت آلبوم را به خود اختصاص داده است. چهار تونل به گوشه های این حیاط ختم می شوند. جلوی ورودی ها، چهار حوض کشکولی رسم دارند. بین حیاط آبگیر دواری هست با چهار باغچه با درختان کهن که البته در طول سالها تعداد زیادی از آنها بریده شده اند.

36 حجره به حیاط گشوده می شود که تقریباً تمامی آنها پرکار می باشند. باب نمادها، تزئیناعت آجری به کار رفته و خط بام، با شرفه ای چوبی، تقویت می شود. بیشتر بازشوها بجز یک یا دو مورد آنها فلزی شده اند. مجموعه باغچه ها که حدود 50 سانتیمتر پایین رفته است، درست باب مرکز حیاط رسم ندارند و قرینه نیست.

از یک از حجره داران شنیدیم که قسمت غربی که باغچه اش کوچکتر است، چندین واحد زمان ( قبل تعویض شده است و به نظر می رسد، عدم تقارن از این دستکاری ناشی شده باشد.

نور در حیاط:

نور: شهر اصفهان، تقریباً رد تمامی فصول، آفتاب تندی دارد. در زمستانها به غیر از روزهایی که آتمسفر ابری است، بین ساعت 10 تا 16 خورشید آکنده قدرت می تابد.

شاید اولین تأثیری که حیاط، پشت از ورود به آن از دالان تاریک بر ما گذاشت، حیطه وسیع نورانی بود و نماها، سنگفرش ها که به خاطر این تابش، طلایی شده بودند. تأثیر تابش خورشید حرف حیاط باب چند مورد زیر نمود محسوسی داشت:

- حس سکون و یکنواختی در کل حیاط؛

- اختلاف شدید بین نماهای زردِ نورانی حرف حفرهایی سیا؛ مثل ورودی دالانی و بازشوها؛

- سایه روشن های قوی در حد باغچه و بین درختان؛

- یکدست نمودن سنگفرش ها، ایجاد یکپارچگی در نوار دور حیاط؛

- منظرة قوی و کشش دار از داخل حجره ها؛

- دور سایه و نور در طول روز بر روی نماها؛

- نفوذ پرتو‌ آفتاب حرف ته حجره ها هنگام غروب؛

- سایه آدم های باب رفت و آمد؛ تقویت بعدی ارتباطات؛

- سایه مشرفه برای تقویت وجودی آن؛

- سایة نماها بر روی سنگفرش، تقویت وجودی ضلعی که‌‌ آفتاب نمی خورد و نسبت به سمت بقیه اضلاع تضاد کمتری دارد؛

      v        پر کردن کل فضای خالی حیاط، حرف وجودی تأثیر گذار که هست ولی دیده نمی‌شود؛

باب درونگرایی و مرکز گرایی سنتی ها، آخشیج حیاط در اغلب موردها نقش هسته را ایفا می‌کند، اما زمانی که به ماهیت حیاط یا سیمان فضای سر پوشیده تیمچه دقت کنی، با یک فضای وسیع «خالی» مواجه می شویم اما، همان فضای خالی بر مدد عناصر و مفاهیمی، ما تعدادی از آنها را بررسی کردیم؛ الگو پرتو در ارتباط با بقیه اجزاء مثل حجره‌ها، دالانها و آدم های نقش مهم «حیات» را ایفا می کند...

 


سبک معماری در مجموعه سرای گلشن و تیمچه پوستی


» :: سبک معماری باب مجموعه سرای باغ و تیمچه پوستی

مصرفی واژه ها:

قبل از اینکه به مصرفی و بررسی بناهای مورد جدال بپردازیم، لازم است که تعدادی از کلمات به کار رفته باب متن را مصرفی و معانی و مفاهیم و مورد امتهایی که از تماشا ضمیر اول شخص جمع به یا کلمات تعلق می گیرد را بیان کنیم.

سرا: به بنایی گفته می شود که حیاط در میانه دارد و چرخه تا دور حیاط را حجره هایی در یک یا دو طبقه بالا گرفته اند.

تیمچه: این فضا به عوض حیاط، فضایی مسقف دارد که دور تا دور ثانیه حجره ها باب یک یا دو طبقه قرار دارند. سقف اغلب تیچه ها آکنده کار است و نورگیرهایی دارد.

بازانداز: محلی که در آن اقمشه تخلیه و بارگیری می شوند.

دالان: فضای ممتد سقف‌دار که ارتباط بین بناهایی الگو سرا و تیمچه را با راستة بازار یا بقیه قسمتها فراهم می سازد.

بازشوی چوبی : در و پنجره ای که با تیر ساخته و تزئین شده است و می تواند حرف بند جابه جا شود یا به کل برداشته شده، کنار گذاشته شود.

       v          در بررسی موارد اختصاصی هر جا معانی و مفاهیم جدا از بحثهای معمارانه دریافت کردیم از علامت (*) در مصرفی آن استفاده کردیم، اغلب این دریافتها درونی بوده و بحثی دربارة آن صورت نگرفته و تنها باب جهت بیان تأثیرات فضایی بر روح و روانمان بازگو شده است.

 

ترکیب بندی کلی فضاها:

به سمت طور کلی می استطاعت گفت سرا، با مطرح ترین واحد تشکیل دهنده و خود یعنی حیاط، هیت گرفته و در اکناف حیاط، واحدهای تجاری آغاز به شکل گیری و فعالیت کرده اند. این واحدها از کوچکترین خود، یعنی دکان افسرده تا حیاطهای کوچکی که مصرفی شدند همه رو به سمت مرکز مجموعه یعنی حیاط دارند.

این ارتباطیا کاملاً مستقیم است با مثل حجره های داخل حیا.

و یا غیر مستقیم؛ مثل دکان های دالانها و حیاط های کوچک که توسط دالانها به سمت حافر حیاط کشیده شده اند.

در تمام صورت ترکیب بندی کل جا به وحدت و یکپارچگی و از همه مهمتر ارتباط باب مرکز سرا یعنی حیاط می انجامد.

حرف وجود این همه در بستگی تیمچة پوستی گلشن استقلال هر کدام از واحدها، خصوصاً تیمچه به خوبی حفظ شده است. این بستگی شدید در بطن هنجارهای بازارچه و تعاریف تیمچه و سرا پنهان باشد. لیک آنچه از آشکار پیداست دو واحد تجاری مستقل است که حتی در تماشا اول نمی توان فهمید تا چه حد از حیث معماری آشفته فرو رفته اند.

باب ترکیب کلی تر، یعنی اتصال و ارتباط تیمچه و سرا حرف راستة اصلی بازار هم این دو تنها مانند شاخ و برگ درخت به تنه اصلی متصل هستند و از سژیان و جنبش راسته بازار تغذیه می کنند.

بنابراین سراها و تیمچه ها باب کنار رشد ارگانیک درخور بازار، در هر فضا و سطح مناسبی به سمت این شاهرگ چسبیده اند، اما پس از این تولد با نظم و ترتیب خاص معماری خویش ارجمند شود شخصیت یافته اند.

آنچه که مسلم است با واحدهای نزدیکتر به سمت اندام اصلی در این جنبش و تغذیه سهیم خیس هستند. دالانهای اقبال غربی حجره های فعالتری نسبت به دو تونل دیگر سرا دارند. در خود این دالانها هم حجره های نزدیک به باب ورودی فعالتر هستند. البته تغییر کاربری اغلب حجره های سرا از عمده فروشی به خرده فروشی مانند حجره های راسته بازارچه در این بستگی موثر است.

با بود اینکه از گذشته کارکرد این فضاها تصویر دقیقی نداریم، ولی به خوبی ادراک می شود که حجره های قسمت شرقی که از راسته بازار دورتر هستند، استعداد بیشتری برای تبدیل شدن به انبار را دارا می باشند. به طور کلی اقبال شرقی از سکون و یکنواختی بیشتری برخوردار است.

در بحث دالانها به سمت این نکته اشاره می شود که دالانهای غربی به علت دارا بودن امتیاز ذکر شود از تزئینات بیشتری بهره‌مند هستند و کلاً با دو تونل شرقی متفاوت هستند. خوب بود این مطلب‌ها حرف تصویر همراه می شد.

مصرفی کلی مجموعه سرای باغ و تیمچه پوستی:

آلبوم سرای گلشن از بناهای بزرگ و به گفته بازاریها، بااهمیت بازار اصفهان است  که توسط ط حاجی آقا محمد زمانی » در زمان کریم خان زند نمایندة والی محلی اصفهان تأسیس شده است. سرای باغ طبق وقفنامه، وقف روشنایی حرم مطهر امام علی (ع)  می باشد. تاریخ تأسیس حدوداً 1782م. می باشد.([1])

تیمچه پوستی یا همزمان حرف سرا ساخته شده، چون به حد برای سرا چسبیده است و یا یک بنای قاجاری است. (2)

این مجموعه تقریباً وسط بازار اصفهان قرار دارد. دو ورودی غربی سرا و تنها ورودی تیمچة پوستی در درخور معروف به گلشن قرار دارند. فعالیت عمده این راسته، سرای گلشن و تیمچه پوستی پارچه فروشی می باشد.

جنوب سرای گلشن محوطه بازی وجود دارد که محلیان به ثانیه اسکله می گویند. اقمشه تجار و حجره در آن تخلیه می شود. ورودی سوم سرا به این بارانداز گشوده می‌شود. اسکله باغ در قدیم بنایی پرکار بوده که از قسمتهای مختلفی تشکیل می شده است. ولی متأسفانه این بنا حدود 30 سال پیش تخریب شده است.

در پلانی که از کتاب Der Bazar von Istahan  در ساغر سرای گلشن اخذ شده است، پلان وضعیت قبلی اسکله مشخص است.

بنای سرای گلشن تشکیل شده از یک حیاط در میانه حرف آبگیر و باغچه و یک طبقه حجره در اطراف. باب امتداد ورودیهای سرا دالانهایی قرار دارند که به چهار زاویه حیط منتهی می شود. دالان سمت شمال شرقی به حیاط بسته کوچکی می جوخه که تعدادی حجره دارد و هم اکنون انبار می باشند. این حیاط بازسازی شده است.

باب قسمت شمال شرقی بقعه حیاط کوچک کشکولی وجود دارد که از تزئینات دیوار ها و حجره هایش پیداست که زمانی فعال و با اهمیت بوده است.

ولی اکنون حجره ها به خزانه تبدیل شده است.

باب کتاب Der Bazar von Istahan آمده است که ماشینهای دستی اتوماتیک در حجره‌های اطراف این حیاط سرگرم به سمت کار بوده اند.

باب قسمتهای شمال غربی و قبله غربی بقعه هم حیاطهای کوچکی هستند که البته حجره های آنها بازسازی شود و پرکار هستند.

در قسمت جنوب شرقی بقعه کنار، مسجد، فضایی تارک پوشیده با سقف صاف قرار دارد که حجره دالان به آن تیمچه می گویند.

شاید این مکان قبلاً تیمچه ای بوده که سقفش فرو ریخته و این سقف صاف را برای آن زده اند که البته حرف توجه به سمت شکل دیوارها احتمال آن کم است و یا حیاط کوچکی بوده است.

نکته قابل توجه این که تمام بازشوهای حجره های این به سمت اصطلاح تیمچه هنوز چوبی هستند و بازسازی شده اند. خود تیمچه بازهم به نظر می رسد که مرمت شده است.

با این امتیازات محیط زیبا و دلنشینی است، هر قید که تاکنون به چهره انباری درآمده است و فضا تعریف خود را از دست داده است.

اما به عنوان مثالی که حرف حد زیادی به گشذته خویش نزدیک است. قابل بررسی می‌باشد.

بقعه و تیمچه هندسه تقریباً منظمی دارند، به جز تونل شمال غربی که از اثر جلوآمدگی دکان های راسته بازار حرف محورهای اصلی حیاط زاویه دارد، بقیه تونل ها به موازات یکی از محورها و برای ورود به سمت حیاط کشکولی، شکست یافته اند.

این آراستگی تا حد زیادی در مادهای حیاط آشکارا است.

باغ‌کوچک ها و حوض قرینه کامل نیستند اما حرف تکیه حرف این مطلب که در طول زمان دست خوش تغییر بوده اند، می استطاعت حدس زد که با آراستگی حیاط همخوانی داشته اند.

تیمچه پوستی که درون دکان های اقبال غربی سرا و حجره های راسته گلشن قرار دارد، جزء مجموعه محسوب می شود اما حرف نظم خاص خویش ورودی مجزا از راسته بازار، می تواند مبنایی مستقل به حساب آید. فضای داخلی تیمچه بسیار زیاد زیباست و سقف آن بخش یکی از پرکارترین سقفهای تیمچه های بازارچه اصفهان می باشد.

از دیگر بخش های سرا می استطاعت به سجده‌گاه گلشن اشاره کرد که در جنوب شرقی سرا واقع شده است. این مسجد به تازگی مرمت شده است و حرف روی آن قبه زده اند.

فضای داخلی از یک هشت ضلعی تشکیل شده که پستوهایی باب چهار جانب وجود دارد. باب انتهای پستوی شمالی اتاقی برای خوابیدن بود دارد.

حیاط :

حیاط کشکولی یک اشکوبه سرا، تقریباً  کل مساحت آلبوم را به خود اختصاص داده است. چهار تونل به گوشه های این حیاط ختم می شوند. جلوی ورودی ها، چهار حوض کشکولی رسم دارند. بین حیاط آبگیر دواری هست با چهار باغچه با درختان کهن که البته در طول سالها تعداد زیادی از آنها بریده شده اند.

36 حجره به حیاط گشوده می شود که تقریباً تمامی آنها پرکار می باشند. باب نمادها، تزئیناعت آجری به کار رفته و خط بام، با شرفه ای چوبی، تقویت می شود. بیشتر بازشوها بجز یک یا دو مورد آنها فلزی شده اند. مجموعه باغچه ها که حدود 50 سانتیمتر پایین رفته است، درست باب مرکز حیاط رسم ندارند و قرینه نیست.

از یک از حجره داران شنیدیم که قسمت غربی که باغچه اش کوچکتر است، چندین واحد زمان ( قبل تعویض شده است و به نظر می رسد، عدم تقارن از این دستکاری ناشی شده باشد.

نور در حیاط:

نور: شهر اصفهان، تقریباً رد تمامی فصول، آفتاب تندی دارد. در زمستانها به غیر از روزهایی که آتمسفر ابری است، بین ساعت 10 تا 16 خورشید آکنده قدرت می تابد.

شاید اولین تأثیری که حیاط، پشت از ورود به آن از دالان تاریک بر ما گذاشت، حیطه وسیع نورانی بود و نماها، سنگفرش ها که به خاطر این تابش، طلایی شده بودند. تأثیر تابش خورشید حرف حیاط باب چند مورد زیر نمود محسوسی داشت:

- حس سکون و یکنواختی در کل حیاط؛

- اختلاف شدید بین نماهای زردِ نورانی حرف حفرهایی سیا؛ مثل ورودی دالانی و بازشوها؛

- سایه روشن های قوی در حد باغچه و بین درختان؛

- یکدست نمودن سنگفرش ها، ایجاد یکپارچگی در نوار دور حیاط؛

- منظرة قوی و کشش دار از داخل حجره ها؛

- دور سایه و نور در طول روز بر روی نماها؛

- نفوذ پرتو‌ آفتاب حرف ته حجره ها هنگام غروب؛

- سایه آدم های باب رفت و آمد؛ تقویت بعدی ارتباطات؛

- سایه مشرفه برای تقویت وجودی آن؛

- سایة نماها بر روی سنگفرش، تقویت وجودی ضلعی که‌‌ آفتاب نمی خورد و نسبت به سمت بقیه اضلاع تضاد کمتری دارد؛

      v        پر کردن کل فضای خالی حیاط، حرف وجودی تأثیر گذار که هست ولی دیده نمی‌شود؛

باب درونگرایی و مرکز گرایی سنتی ها، آخشیج حیاط در اغلب موردها نقش هسته را ایفا می‌کند، اما زمانی که به ماهیت حیاط یا سیمان فضای سر پوشیده تیمچه دقت کنی، با یک فضای وسیع «خالی» مواجه می شویم اما، همان فضای خالی بر مدد عناصر و مفاهیمی، ما تعدادی از آنها را بررسی کردیم؛ الگو پرتو در ارتباط با بقیه اجزاء مثل حجره‌ها، دالانها و آدم های نقش مهم «حیات» را ایفا می کند...

 


معماری مساجد مختلف در شهر یزد


» :: معماری مسجدها مختلف باب شهر یزد

پیشگفتار

 مطالب این مجموعه با عنوان بررسی تزئینات ونقوش مسجد جامع یزد جمع گرد آوری شده و سعی برآن بوده حرف جایی که متون تاریخی باقیمانده و منابع و سوابق تاریخی سجده‌گاه تام یزد اجازه داده است به ذکر توضیحاتی راجع به مصالح و کتیبه ها و تاریخ بنای ثانیه و تغییرات ایجاد شده بر ثانیه در طول سالیان، بپردازیم.

اگر چاه نقوش شکل گرفته بر آن به سمت کوه طور عموم در تمام بناهای اسلامی ایران به چشم می خورد ولی خالی از لطف عدم که به بررسی تزئینات این مجموعه بپردازیم زیرا مجموعه بنای مسجد جامع یزد در شهری است که دارای بافت  سنتی دست نخورده ای انتساب به سمت بناهای شهرهای دیگر  است، با این حال بناهای باستانی و اسلامی ایران همگی دارای لطف خاص خودشان هستند که معماران فعل فعال و هنرمند با اطلاعات و دانش معماری بالابه تأ سیس بناها همت گمارده اند.

حال چه به صورت تحقیق دانشگاهی یا هنر آغاز دیگری قطعاً علاقه و تدقیق شخصی و میل به دانستن در مناسبت عظیم تاریخی داشته باشم و به این مسیر رنگارنگ قدم گذاشته و هنر زاویه دیگری از این سرزمین را ورق بزنیم، رسیده فضای زیبا و ملکوتی شویم از داخل مقرنها عبور کنیم و ایوانها را پشت سر گذارده و جاده پر پیچ و خم نقوش اسلیمی و ختایی را گرفته از داخل بوته ها گذشته م مناره ها را دور بزنیم تا شاید تفحه ای از روح و ذوق هنری استاد و نقشبند این بناگر از روح خسته ما گذر کند و جانی تازه به ما ببخشد.

دیدن و مشاهده کردن این گونه هنر های تاریخی که از سالیان باقی مانده شاید تلنگری باشد برای تمامی از تلاش افتادگان راه صناعت و بروز خلاقیت و پشتکار.


آغاز

هنر آتمسفر هره ای است که از ذرات هر ایرانی به فضل الهی به ودیعه نماده شده است. به همین علت جلوه های هنر در تمام حمایت‌کننده و مقوله های زندگی ایرانی مانند:‌ معماری، نقاشی ، خط وکتابت ، قماش بافی، قالی وگلیم بافی، فلزکاری، سفالگری و ...... در درازا تاریخ بروز و بروز داشته و دنیایی از زیباییها، ذوق، خلاقیت و ابتکار را پدید آورده است.

یکی از مظاهر انعکاس هنر ایرانی در معماری این سرزمین است هنرمند استاد ایرانی، از ابتدای کار و ازهنگام بکارگیری آجر که ازمصالح اولیه احداث بناگر به سمت شمار می رفته زیبا ترین نقشها  و طرحها را اثنا ایجاد دیوارها و پوششی گنبد ها وگوشواره ها، مقرنس ها و طاقنما ها آفریدن کرده است و در روند تکاملی ثانیه با گره چینی، گل اندازی، بند سازی وآجر کاری خفته و رفته، شاهکار های بی نظیری را به وجود آورده است.

اثنا استفاده از گچ حرف آفریدن گچبریهایی با نقوش هندسی، گیاهی، دنیایی از خلاقیت را که  در دنیا بی نظیر می باشد آفریده و در استفاده از تیر برای پنجره ها و درها با برخه گیری از فتونی نظیر منبت، مشبک، معرق، کنده کاری، خاتم سازی ونقاشی روی چوب، اعجاز باور نکردنی را پدید آورده است.

برای تزیین بنا از کاشیهایی یک رنگ، هفت رنگ، معرق، طلایی و .... شیشه و آیینه باب شکلها و رنگها و ابعاد گوناگون، مدد جسته و دنیایی از زیبایی و خلاقیت و صناعت را عرضه کرده و همه اینها به سمت همراه حجاریهای زیبا،  بنا هایی را در جای جای ایران بر پا و استوار کرده است.

بدون تردید تحقق این همه زیبابیها و خلاقیت جز به استعانت عشق به سمت معبود امکان پذیر نبود، چراکه بیشترین جلوه آنها را در مسجد، محراب و زیارتگاه می توان دید.

بناهای مذهبی، همواره مناسبت احترام و تدقیق ملل و اقوام مختلف درطول تاریخ بوده است، و به لحاظ همین اهمیت، پیوسته کاملترین تجربه های هنری هنرمندان سرآمد هر دوره تاریخی در پرستش معماری و تزیین نقوش به کار رفته باب احداث چنین اماکنی بوده است. این علاقه و توجه و بخشش سرمایه های مادی و معنوی، نه از باب منافع اقتصادیو اغراض مادی، بلکه بر مبنای کشش و اشتیاق ای قلبی حرف اساس گرایش فطری مردم به مکاتب الهی بروز کرده است. چه بسا مردمی که با مشکلات و تنگناهای اقتصادی قرین بوده، اما باب سرمایه گذاری برای مظاهر معنوی، از جمله بناهای وابسته به مقدسات مذهبی، از هیچگونه ایثاری فروگذار نکرده اند.

بناهای رفیع و حرف شکوهی که باب طول تاریخ برای معابد، مساجد وکلیساها،‌سر برافراشته اند، با یک اعتبار قلبی و عشق حقیقی دوست بوده است.

در تاریخ اسلام، سجده‌گاه در رأس توجه مردم، به سمت ویژه هنرمندان معتقد به مبانی دینی قرار داشته است. در دوران هایی که اثری ازپیشرفتهای علمی و صنعتی در هیچ کجای عالم دیده نمی شود، بر جسته ترین آثار معماری جهان، از میان مساجد ارجمند باب جای  مانده است،‌ اگر چه به علل گوناگون، بویژه هجوم ارتشهای افزون بیگانه به سمت کشورهای اسلامی بسیاری از ابنیه مهم و مساجد تاریخی دچار تخریب و ویرانی شده و آثار بااهمیت مکتوب و میراث فرهنگی مسلمین که اسیر غارت و آتش سوزی در کتابخانه های مهم جهان اسلام شده است، ضمیر اول شخص جمع را ا زگنجینه های مهمی محروم کرده است،‌ با این حال آنچه بر جای مانده، خود  دریچه ای است برای آگاهی عظمت معماری به کار رفته باب بنای مساجد بزرگ تاریخی،  بویژه آن که باب معماری و کاشیکاری بناها، مظاهر معنوی و مفاهیم والای مذهبی چه باب انتخاب صبغه و چه در انتخاب شکل و شکل بسیار ماهرانه تلفیق شده اند،‌ و فضایی به وجود آورده است که انسان شیفته معنویت را بسوی خویش می خواند.


« سجده‌گاه » در معماری ایران.

در هنر و معماری ایرانی و به ویژه معماری مسجدها با دو پدیده شکل و محتوایا عینیت و ذهنیت - و در یک کلام قالب و روح مواجهیم.

هنر معماری دارای سه جنبه است یکی جایگاه اثر باب شهر یا معماری شهری ، طراحی خود بنا یا حجم اثر، و در نهایت صناعت های وابسته به معماری که شامل مواردی برای‌اینکه نور ورنگ و نقش است، می گردد که این اخیر حرف آنکه نقشی محوری باب آنچه که معماری ایرانی نا مید ه می شود دارد، لیک در دوره های پسین ، این شیوه یا مهجور گشته یا نقشی حاشیه یی یافته است. حال آنکه چنین ظرفیتی را دارد که فضا سازی کند و بری اینکه ترکیب احجام نامتجانس ضرورت یابد، فضاهای دلخواه را ایجاد نماید.

انسان- و به سمت تبع او اثر هنری- موجودیت نمی یابد، به‌جز آنکه قالب و روحی داشته باشد. قالب و روح دو چهره متفک یا دوست و ترکیبی نیستند، بلکه وجوهی محشور و عجیبند که هیچ کدام بدون دیگری موجودیت و معنا نمی یابد. خیر تمام قالبی محمل هر روحی است و نه روحی تاب نشستن حرف تمام قالبی را دارد. این تاخت تنها با یکدیگر موجودیت می یابد و رویش می کنند و مرتبت وجود می یابند.

درهنر معماری، اثر و روح حاکم بر جابجایی ثانیه از یکدیگر منفک نیستندو نمی توانند که باشند. نمی استطاعت فضایی را تخیل نمود، بدون آنکه صورت و شمایلی برایش قائل تفرج و به همین عنوان نمی توان صورت و شمایلی تصور بروز و مصالح ثانیه را در نظر نداشت- روح فراخ در همنشین حرف شکل تنگ همچون انیسش خرد و تحقیر می گردد یا قالب شکسته بر می دارد. قالب فراخ نیز ذلیل روح حقیر شده، ویرانه می شود. این دو عزب بار شد متناسب و همپای یکدیگر، کارا و زیبنده می گردند. درفضا سازی ایرانی علاوه بر ترکیب یا تجرید حجمی، از نقوش و رنگ و پرتو پردازی هم، به منظور القای انتزاع یا ترکیب فضایی استفاده شایان و قابل توجهی می شود به این معنا که در یک مراد که  در یک فضای راسته، شکست پرتو یا تفرق نقوش، قطعه ای را مجرء یا گسسته می نمایاند و بالعکس بدین دید شناخت نقوش و در رأس آن گره بنایی، در فضا سازی ایرانی نقشی مؤثر و ناگزیر دارد.

موضوع شکل و جان باب بیان هنری و فضا سازی  معماری، نه ماجرای راکب و مرکب که جدال وجود و موجودیت است. تذهیب کاران در طراحی، اشکالی را می آفرینند که « مداخل» نام دارد و آن صورت اشکالی است که « روالت» به سمت هنگام نقشپردازی خود بخود « بوف آلت» را نیز آلامد نظر دارد. و هیچ یک از  آلتهای « رو» و « بوم» بدون دیگری موجودیت نمی یابند. اما تمام مداخلی درخور هر زمینه ای نیست. به سمت این مراد که تیزی و پخی یا راستگی و تقوس نقش مداخل را، نه اراده نتشبند که منظور تماشا او، یعنی مکانت و فضا سازی نقش است که تعیین می کند. هرچند که صبغه و نور نیز در این نقوش تأثیر ناگزیر و بسزا دارند، مداخل نهایتاً  باب پیچیده ترین و رفیع ترین مرتبت خویش به بند بنایی مبدل می شود. گره درمسیر استحاله خود از مداخل تا گره و از گره تا « گره در گره » و حتی « شاه بند » تا آنجا پیش می رود که به شطرنج معماران صفت می گرد. اما باب این عرصه همچنان انعطاف و قالب خویش را به صور وطرق جوراجور صیانت می نماید و به گره کند وتند و شل و در مواضعی دستگردان مبدل می شود که به سمت الحاق رنگ، قوالبی هم شأن و محشور با روح حاکم بر فضا سازی است.

معرفت حاکم بر تمام اثر معماری یا شهری، نقشی بنیادین درتحول شخصیت و ادراک حیثیت ثانیه اثر در طول دوران و همچنین باب احساس مخاطبان ایفا می نماید. نقوش در فضا سازی نقشی تعیین کننده دارند. فضا سازی مناسب، با مجموعه تمهیدات ثبت‌شده در ثانیه رمز ماندگاری و موجب جاودانگی این آثار در طول حیات بشری گردیده است.

کاربرد نقوش درحیثیت خارجی و فضا سازی درونی هر ایز معماری، مؤثر و بلکه تعیین کننده است. گره بنایی درمیان نقوش ایرانی جایگاهی رفیع و بی مانند دارد، تا آنجا شاید نقش دیگری همچون بند درفضا سازی معماری ایرانی عمومیت نیافته و دخیل نگشته است.


عملکرد های مسجدها جوراجور

همانگونه که دین اسلام، عزب دین عبادت و ستایش و توجه به آداب و مراسم عبادی نیست و حوزه نفوذ احکام و قوانین آن شامل همه ابعاد و عرصه زندگی فردی و جمعی است، مسجد نیز، تنها فضایی ویژه برای عبادت نمی باشد.

بلکه علاوه بر جلسه های اندرز و ارشاد مسلمین، حلقه ها و مجالس درس و جدال نیز در آن تشکیل می شد و می شود. حتی پس از اواخر سده سوم و اوایل قرن چهارم هجری که فضای مدرسه به سمت صورتی جدا و متمایز از مسجد پدید آمد، همواره در برخی ازمسجد ها تدریس علوم مذهبی تا قرن و دهه های اخیر ادامه داشته است. علاوه بر این اغلب مسجدها سنگر جنگ اجتماعی آدم علیه حکام جبار، و کانون تجمع مردم باب هنگام خوف و اضطرار بوده است.

مسجدها را از نظر دامنه تنوع و حوزه کارکرد های آنها می استطاعت به چهار گروه طبقه بندی کرد: - امت نخست، شامل مسجدهای تام و مسجدهای بزرگی می شود که توسط سلاطین، وزاء و حکام ساخته می شدند. دائره عموم این مسجدها توسط بانی یا مأموران دولتی چهره می گرفت و آنان در اغلب موارد به هر کسی اجازت پیشنمازی یا تدریس برگزیده می شدند. دربرخی از مسجدها ی تام ، چند پیشنماز همزمان به اقامه نماز می پرداختند و پیروان هر مذهب و مسلک حرف اقتفا به پیشوای خود، نماز برگزار می کردند.

- گروه دوم، شامل سجده‌گاه های متوسطی می شود که میانجیگری بزرگان محلی، علما و یا مشارکت عمومی مردم اسم می شد. باب بسیاری از این مساجد ها برای پیشنماز و دیگر افراد مسجد، شرط خاصی بود نداشت باز محدودیتهایی که در مساجد نوع اول ایجاد می شد، خبری نبود. هرچند باید تدقیق داشت که بعضی اوقات، پیرامون تمام مذهب برای خود مسجد جداگانه ای می ساختند که پیشنماز و مدرسان آن از پیروان شاخه های همان آیین بودند.

- گروه سوم ، شامل مسجد- مدرسه ها می شود. با وجود آنکه تعداد این سجده‌گاه - مدرسه ها بسیار اندک و انگشت شمار است، اما اهمیت آنها از جانب اینکه دو عملکرد عبادی و آموزشی، همزمان و به سمت موازات یکدیگر ، تمام کدام بخشی از فضای کالبدی را به خود اختصاص داده اند، قابل توجه است. سجده‌گاه ومدرسه بسیار جالب ارباب بزرگ در کاشان ، و مسجد و مدرسه سید در اصفهان از بارزترین نمونه های این امت از مسجدها هستند.

گروه چهارم، شامل مسجدهای بسیار کوچکی می شود که اصلی ترین و شاید عزب عملکرد آنها، جنبه عبادی آنها بوده است و تنها در آنها دعا e‌b[صفت بمورد آورده می شد. مثلاً درنایین برخی از مسجدهای کوچک هستند که مساحتی درحدود آبادی واحد طول مربع دارند. این مسجدها توسط افراد خیر خواه باب محله ها یا در امتداد پیکر بازار و مراکز اقتصادی ساخته می شدند...