فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

نقاشی در اکسپرسیونیسم


» :: نقاشی در اکسپرسیونیسم

مقدمه

همیشه تمثیل و نمادگرایی از اصول اولیه رو کرد تاریخی انسان بسوی هنر بوده به گونه‌ای که می‌توان در ابتدایی ترین نمونه‌های هنری آدم ردپایی از نمادهای تعریف شده برابر انسان را مشاهده بروز انسان اولیه با قراردادن سمبل‌ها و نشانه‌هایی خاص توانست به زبانی مشترک دست یابد که همانا این زبان، زبان تصویر بود و انگیزه پیدایش خط نیز از همین نشانه‌های تصویر بوجود آمد انسان باب سیر تاریخی خویش آنچنان با مهارت توانست به عناصر نمادین ید یابد که مهمترین تحولات تاریخ از پیدایش عناصر نمادین و نوشتاری آغاز شد.

وی با خلاصه کردن عناصر تصویری آرام آرام توانست خط را اختراع نماید و این اولین گام انسان هنرمند در راه پر مخاطره‌اش باب مسیر تکامل بشری بود ایقان و اشتیاق آدم همواره به آئین ها و روش‌های گوناگون زندگی، از سوی دیگر همواره سبب ایجاد حرکاتی موزون و مشخص می‌گردید، انسان اولیه بر اصل آئین‌هایی که خویش به آنها دست یافته بود به سمت پرستش عناصر طبیعی می‌پرداخت و برای حرکات و اعمال روزمره خویش نیز آئین و روش‌هایی را ابداع نمود که این آئین‌ها در گذر زمان همراه حرف نهادها و عناصر تصویری نیز همراه شد.

برای مثال انسان در ستایش آذر همواره با حرکاتی موزون به دور آتش می‌چرخید و با استفاده از رنگهای طبیعی و حرف الهام از طبیعت و به کمک نهادها و نشانه‌های تجریدی ساخته دست خویش خود را آراسته می‌نمود و به گونه‌ای آئینی تشکر خویش خود را آراسته می‌نمود و به سمت گونه‌ای آئینی تشکر خویش را از الهه آتش به جای می‌آورد- پس از رویش تفکر در انسان، وی توانست حرف مکاشفه از این آئین‌ها و روشها و با تحقیق راجع به زندگی گذشتگان تمامی این روشها را باب هم آمیزد و به سمت گونه‌ای از هنر نمایش نزدیک شود و این آغازی بود برای حرکات نمایشی که احیا کننده آئین‌ها و روشهای انسانهای گذشته بود.

اینک انسان سده حاضر پس از آمدورفت از تمام دغدغه‌های زندگی توانسته هنرهای متمایزی را پایه گذاری کند که تمام یک ریشه در همان آئین‌ها دارند 2-گونه از این هنرها که همواره حرف انسان همراه بوده‌اند-نقاشی و نمایش هستند.

باب آمدورفت تاریخی هنر نقاشی تا به امروز شاهد پیدایش رشته جدیدی هستیم که سر منشا آن صنعتی شدن و پیشرفتهای نهار افزون آدم امروزی بود، این رشته همان گرافیک است که امروزه به پرستش انسان آمده و زبانی نو به نام زبان تصویر را ابداع نموده است.

در ابتدا تحولات صنعتی ابداع فرایند لیتوگرافی اولین گامها باب جهت تمایز گرافیک به عنوان هنری مستقل از نقاشی برداشته شد.

فرایند لیتوگرافی که در سال 1798 م آلویس سنه فلدر-اهل باواریا آن را به سمت درج رساند، در سده نوزدهم به کمال رسید. در سالهای ابتدا سده نوزدهم، لیتوگرافی با آثار هنرمندانی چون دلاکروا و دومیه تداول یافت- چاپ گران این فرایند را برای تهیه چاپ‌های سیاه و سفید از نقشه‌های برگه‌های نت و تصویر سازی‌های جذاب یافتند. این چاپ‌ها سپس به سمت شکل منفرد یا به چهره کتابهای صحافی شده‌ای فروخته شدند که نوشته آنها به روش برجسته چاپ شده بود.

تمام چند چاپ برجسته فرایند انتخابی برای چاپ متن و گراوور سازی‌های چوبی سیاه و سفید بود لیک گرایش شدید به سمت ثانیه زمانی حاصل شد که این فرایند در چاپهای بیش از یک رنگ نیز وارد گردید. از سوی دیگر، لیتوگرافی به دلیل انطباق و تفکیک‌های صبغه خود، که حرف سهولت نسبی و هزینه اندک انجام می‌شد، پسندیده واقع گردید.

باب میانه سده نوزدهم، لیتوگرافی رنگی یا کرومولیتوگرافی با چاپ‌های لوکس و باشکوه که در تهیه آنها حرف سی و تاخت سنگ با رنگ‌ها و انگیزه‌های مختلف به کار رفته بود، بی نهایت رواج یافت. شاید چشمگیرترین نمونه‌های کرومولیتوگرافی پوسترهای تبلیغاتی یک و دو ورقی باشد که باب نیمه دوم سده نوزدهم از روی سنگ‌های ارجمند لیتوگراف چاپ شدند.

از جمله معروفترین طراحان پوستر ژول شره، اوژن گراسه، تئوفیل استینلن، آلفونس موشا و هانری دو تولوزلوترک هنرمندان فرانسوی و پیشگامان دور طلایی پوستر بودند.

بررسی شباهت‌ها و ویژگی‌های مشترک رشته‌های هنری:

هنرها از گذشته بسیار دور اصلی ترین وسیله ارتباط بین افراد و جوامع مختلف بوده‌اند. زبان صناعت زبانی است که حد و مرز نمی‌شناسد و با بیانی جذاب افکار اندیشه‌ها و ارزش‌های فرهنگی و هنری یک آیین را درج و پایدار می‌سازد.

حرف بررسی آثار هنری نیاکان خود می‌توانیم با افکار اندیشه‌ها باورها اعتقادات و توانایی‌های فنی و خلاقیت‌های هنری آنان انیس شویم و می‌توان دریافت که کلیه هنرها اعم از تجسمی، نمایش، موسیقی و .رابطه‌ای تنگاتنگ حرف هم داشته و دارند و به عبارتی بایسته یکدیگرند و آماج مشترک آنها کشف و درک زیبایی‌ها و چگونگی نمایش و انتقال مفاهیم ارزشمند آنها به سمت دیگران به منظور تدقیق به عظمت خلقت است -هدف دیگری که بین تمام هنرها مشترک است خود باوری است که حرف بکارگیری توانایی‌ها و استعدادها و توانایی بر خویشتن دید خواهیم کرد که چگونه از عهده انجام امور بر می‌آییم و اعتقاد خواهیم کرد که می‌توانیم به سمت خود متکی باشیم و نیازهای خود و جامعه خویش را بر طرف سازیم.

مختصری در باب کلمه صناعت

در زبان گذشته ما صورت صناعت بارها به کار رفته است.

ریشه آن به زبان اوستایی و از آنجا به زبان سانسکریت می‌رسد لیک این گونه هم نیست که این لفظ دقیقا معانی هم روش حرف آن چه که امروز به عنوان هنر در نظر آورده می‌شود، داشته باشد. تلقی کنونی از هنر در زبان فارسی جدید به معنی خاص صورت است در حالی که از لفظ هنر معنای علمی مراد شده است.

لفظ هنر در لسان سانسکریت ترکیبی از دو کلمه (سو) و (نر یا نره) بوده است. (سو) به سمت معنی نیک و هر آن چه که به سمت تمام حال خوب و نیک است و فضایل و کمالاتی بر آن مرتبت است و (نر یا نره) به معنی زن و اسم است.

در زبان اوستایی (سین) به ها قلب شده و لفظ (سو ) به (هو)، و باب ترکیب به هونر که در اوستا از صفات اهورامزدا تلقی شده است تبدیل می‌شود. هونر باب لسان فارسی میانه یا فارسی پهلوی نیز وارد شده است و به سمت چهره هنر که معنی لغوی آن انسان کامل یا فرزانه است در آمده است در ادبیات دوران اسلامی ایران، هنر به سمت معنی کمال و فضیلت تلقی می‌شود. این لفظ به هیچ وجه به این معنا که صرفاً بند از: صنعتگری و یا احاطه فنی باشد نبوده است.

در اخلاق کلمه هنر و هنرمندی حرف هنرمندی با فضیلت و فضایل همراه است و در حقیقت به معنی آن درجه از کمال آدمی است که هوشیاری و ادراک و فضل و تقوی و اندیشه را در بر دارد. با این تفاصیل صناعت و هنرمندی که در ادبیات فارسی قدیم به معنای عام به سمت کار رفته است به معانی علم و بینش و فضیلت و کمال و کیاست و سیاست و فراست و زیرکی و پرجگری و عدالت، لیاقت و فداکاری و.. است.

بنابراین به تمام کسی که به مرتبه‌ای از حد کمال رسیده بود باب هنر مقامی لفظ هنرمند اتلاق می‌شده است لیک معنای تحریف شده‌ای که از حدود هفتاد سال پیش باب ایران متداول شده است معنای اختصاصی لفظ هنر است در حالی که در پیش لفظ هنر و هنرمند حامل یک بار معنوی حیات و چون معنای رایج کنونی به سود داشتن مهارت فنی در صنایع یا هنرهای نمایشی و موسیقی بسته نمی‌شد.

توجه به پیشینه‌های هنری انگیزه روشن بینی و شناخت راه‌یابی به هنرها و زیبایی‌هاست بنابراین تکرار اجمالی به سمت آنها برای هنرمندان و هنرجویان از اهمیت فوق‌العاده برخوردار است.

گرافیک سنتی و نوین

واژه گرافیک به معنای ترسیم و نگارش است. بر این مبنا هنر گرافیک هنری است که ترسیم کردن و نگاشتن، ارکان اصلی آن را تشکیل می‌دهد. از این نظر باب رده‌بندی هنرها هنر گرافیک را شاخه‌ای از هنرها تجسمی به سمت رقم می‌آوریم. باب قرن‌های پیش پیش از آن که چاپ و چاپگری بوجود آید صناعت گرافیک از یک سو حرف نقاشی و از سوی دیگر با خوشنویسی مرزهای مشترکی داشت و به کوه طور عمده در صناعت کتاب آرایی متجلی می‌گردید اما با پیدایش و تداول افست هنر گرافیک بی آنکه پیوندهای خود را با نقش و خط از دست دهد مفهوم تازه‌ای کسب کرد بدین مراد که بعد جدیدی به آن افزوده شد که همان چاپ و تکثیر حیات از آن پس گراورسازی و چاپ در تولید اثر گرافیکی به‌حدی اهمیت داشت که می‌توان هنر گرافیک را صناعت چاپی نیز نامید.

باب مرز گرافیک سنتی و نوین پدیده چاپ قرار دارد که در اینجا منظور از ثانیه هم چاپ‌های دستی به وسیله قالب‌های چوبی؛ صفحات فلزی و نیز چاپ سنگی دستی و هم چاپ نیمه ماشینی؛ لایتوگرافی جدید و هم افست ماشینی و افست حروفی می‌باشد.

صناعت گرافیک حاوی نمودهای مختلف؛ تصویرسازی خوشنویسی می‌باشد. بنابراین بیان احساسات نقاش از طریق قلمو و رنگ است و باب نتیجه امکان دارد که پیام روشن و واضحی برای تمام افراد نداشته باشد یعنی یک چهره‌نگار عواطفش را بیان می‌کند و کاری به آن ندارد که مخاطبش منظورش را درک می‌کند یا خیر. به همین دلیل در یک نمایشگاه نقاشی یا یک تابلوی مشخص؛ افراد جوراجور برداشت‌های متفاوتی دارند اما یک گرافیست موظف است پیام خویش را به گونه‌ای بیان کند حتماً مخاطبش منظورش را دریافت کند.

هنر گرافیک چون تکثیر می‌شود و با فنونی چون چاپ همدست شده و صفت به همه می‌شود مثل نقاشی شخصی و تک نیست و هیچگاه به عنوان تابلو در یک چارچوب تنها نمی‌ماند.

نقاش ایتالیایی می‌گوید: گرافیک کار مشکلی است چون با یک نقطه و یا یک خط باید به اندازه یک کتاب سخن حرف و البته همه‌ی پوشیده زیبایی گرافیک نیز در همین نکته نهفته است.!

تعریف هنر گرافیک

هنر گرافیک هنری است که از نظر تاثیر خود بیشتر بر طراحی تاکید دارد حرف بر رنگ. از نظر تمامی اشکال طراحی و شکل‌های متفاوت حکاکی، صناعت گرافیک را تشکیل می‌دهند. با این حال هنر گرافیک ازاصل به روش‌های ماشینی یا نیمه ماشینی برای چاپ تصاویر و حروف انتساب می‌شود که فعالیت‌های متعددی را که بیشترین اهمیت هنری و اجتماعی را دارا هستند در بر می‌گیرد. از میان این فعالیت‌ها یکی کتاب چاپی است. تنظیم حرف چاپی و صفحه آرایی کتاب از نظر زیبایی شناسی از کارهای گرافیکی اسم می‌شود.

ویژگی بارز هنرهای گرافیک ناشی از کیفیاتی است که به تکنیک تهیه هم به آثاری که بوجود می‌آید مربوط می‌شود؛ از همه اینها اساسی‌تر، قصد چاپ رونوشتهای دقیق با استفاده از تکنیکهای ماشینی است. در هنرهای گرافیک، این تصویر چاپی است که به سمت محصول حاصل، ارزش هنری می‌بخشد؛ طرح اولیه شمایی است که برای کمک به روند چاپ تهیه می‌شود و تکنیک کار نیز یک جاده تهیه ایز است هنر گرافیک طیف گسترده‌ای از فعالیت‌های مختلف است که کتاب آرایی از اصلی تریت آنها محسوب می‌شود. تعیین شکل و پیمانه حروف و همچنین تعیین فواصل بین حروف و سطرها، رابطه متناسب بین متن چاپی و حاشیه، و تنظیم تصویر در صفحه از مسایلی است که باب کتاب آرایی مناسبت نظر قرار می‌گیرد.

این مسایل بستگی به سمت قطع کتاب دارد که خویش تابع ملاحظاتی چون وزن و سهولت حمل و نقل کتاب و سهولت تلاوت و تاثیر بیشتر مطالب ثانیه بر خواننده است.

البته جنبه‌های زیبایی شناسی نیز در این میان نقش مهمی دارد. در حقیقت یک کتاب به خاطر زیبایی حروف چاپی، صحافی و تصاویر ثانیه می‌تواند دارای ارزش هنری باشد و تصویرسازی برای کتاب (ایلوستراسیون)، تهیه طرح، نقاشی و عکس و تلفیق آنها با نوشته کتاب است. تصویرسازی و نوشته کتاب بستگی نزدیکی با هم دارند.

هنرهای گرافیک به عنوان رسانه‌های جمعی بسیار گسترش یافته و روش‌های تهیه آنها جوراجور شده است، از همه بااهمیت تر نوآوری‌هایی است که در پاسخ به نیازهای هنر زمان ایجاد شده‌اند. از جمله این نوآوری باید از فنون چاپ کوچک برای تهیه تمبر و اسکناس و فنون چاپ ارجمند برای تهیه اعلانات (پوستر) نام برد. پدیده جاذب تدقیق در آگهی‌های عمومی، تبدیل حروف نوشتنی به سمت علائم (سمبل‌ها) و نشانه‌های گرافیکی است که به سمت مقدار وسیع برای نشان دادن مباحث و کالاها بکار می‌روند.

کتاب چاپی

نخستین کتاب‌های چاپی از جنبه‌های دیگرسان قطع و اندازه، برگ بندی و جز اینها بر اساس الگوی نسخه‌های خطی همزمان خود بوجود آمدند. با رواج چاپ حروفچینی، از تکامل حروف نگاری (تایپوگرافی) حرف دست به شدت کاسته شد. با کاربرد روش حکاکی حرف روی چوپ (وودکات) و بعداً نیز روش گراوور روی مس، آیین قدیمی تهیه تجویز خطی منسوخ گردید و کتاب چاپی بزودی از نظر رنگ‌های سیاه و سفید دارای هماهنگی جدیدی گردید. در قرن شانزده هم، با افزوده شدن عنوان نامه که در نسخ خطی بود نداشت، آزادی هنری کتاب چاپی کامل گردید.

عنوان نامه (صفحه عنوان) هم بخاطر طراحی و بنا آغاز و هم بخاطر تزیین پیرامون آن، دارای کیفیات زیبایی شناسی بود. هماهنگی بین حروف و تصویر که خصوصیت بارز کتاب‌های چاپی عهد نوازیی (رنسانس) بود باب دوره باروک با تاکید فراوان حرف تصویر و کم بها دادن به طراحی حروف از بین رفت. در سده هیجدهم هماهنگی و تعادل کلاسیکی اجزاء کتاب که تجدید شده بود دیری نپایید. در نیمه قرن نوزدهم واکنشی بر ضد چاپ ماشینی به سمت رهبری ویلیام موریس روی داد. عزب باب قرن بیستم است که با طراحان دقیق حروف چاپی و همکاری نقاشان حرف جسته تصویرساز (ایلوستراتور) هنر کتاب چاپی ازنو جهان را گرفت.

تصویرسازی (ایلوستراسیون) باب اروپا و ایالات متحده

تهیه و تنظیم مناسب تصویر برای کتاب سبب اسم رفتن ارزش کتاب از نظر زیبایی شناسی و نیز باب همین دوره روویخ تصاویر اجمال ای از شهرها و مردم برای یک کتاب و تصاویر خنده آوری نیز که توصیفی دقیق از متن بود برای کتابی دیگر بوجود آورد. از تصویرسازان قرن شانزدهم باید از هانس هلباین نام برودت که کارهایش بیش از آثار دیگران معرف شیوه نوازیی (رنساس) بود. حواشی و الفباهای تاریخی او مشهورند.

همچنین باید از عنوان نامه‌ها و تصاویری نام برد که لوکاس کراناخ برای انجیل و اعلامیه‌های مارتین لوتر طراحی کرده بود و باب ویتنبرگ به چاپ رسید. آلبرشبت دورر چهره‌نگار نیز اگر چه آثار اندکی در زمینه تصویرسازی دارد، ولی تاثیر عمیقی در تحول تصویرسازی گذشت، که از ویژگی‌های تصویرسازی قرن هیجدهم آلمان، چاپ‌های فراوان تصویردار رنگی از گیاهان و جانوران بود. او سر از طراحان بزرگ این دوره به رقم می‌رود. تکنیک تصویرسازی فرانسوی بر آثار هنرمندانی که فردریک کبیر و دیگر فرمانروایان به سمت آلمان آوردند پیروز بود. ولی آثار بزرگترین تصویرساز آلمانی این دوران چودویسکی از این تاثیرات کاملاً حرف کنار بود. آثار رآلیستی او تصویر دقیقی از زندگی بورژوازی ثانیه زمان آلمان را نشان می‌دهند.

بزرگترین تصویرسازی آلمانی در قرن نوزدهم منزل است که آثارش کاملاً نوگرا، واقع‌گرا و احساس برانگیز می‌باشد. شهرت او بیشتر به سمت خاطر تصویردار کردن زندگی نامه‌ها و آثار فردریک کبیر است. از اواخر سده نوزدهم، رخنه حروف نگاری قرن شانزدهم آلمان منجر به احیای کاربرد حروف چاپی شواباخر باب آلمان گردید. از جمله تصویرسازان برجسته عبارتند از: یوزف ساتلر، ماکس کلینگر، ماکس اسله وگت و ماکس لیبرمان.

باب ابتدای قرن بیستم؛ برگزاری جشن‌های بزرگداشت گوتنبرگ انگیزه جدیدی برای تحول تصویرسازی شد. در واحد زمان ( 1907 کارل لرنست پوشل همراه با او، تیه مان یک بنگاه انتشاراتی بنیان اداره که همکاری بهترین تصویرسازان زمان را جلب کرد.

 

 

تصویرسازی در ایتالیا

تصویرسازی در ایتالیا توانست حرف تاثیر از هنر رنسانس از خامدستی‌های اولیه رهایی یابد. اولین کتاب تصویردار در ایتالیا زیر تاثیر تصویرسازی آلمان باب سال 1467 به چاپ رسید.

زیباترین نمونه‌های تصویرسازی اولیه ایتالیا در کتابهای دهه اختتام قرن پانزدهم در فلورانس و ونیز وجود دارد. چندی بعد بود که حکاکی روی تیر باب بسیاری از اعلانیه (تراکت‌) های مردم پسند سبک منسجمی یافت.

از اواسط سده شانزدهم سبک نوتری پدید آمد که بهترین نمونه آن باب آثار جیولیتودوفراری وجود دارد. باب این قرن رم مرکز مهم گراوور روی مس در ایتالیا بود. از تصویرسازان این دوره ن. بتیریزت و دوپراک بودند.

حکاکان ارجمند سده هفدهم ایتالیا تمپستا و ویلامنا بودند. حکاکی روی چوب کوریولانو نمونه‌ای از تصویرسازی علمی را ارائه می‌دهد. در قرن هیجدهم پیازتا تصویرساز ارجمند ایتالیایی تصاویری برای کتاب‌های ادبی کشید.

تصویرسازی قرن نوزدهم ایتالیا کیفیتی اسم داشت و نقاشان و حکاکان برجسته توجه اندکی به این هنر داشتند. از اواخر جنگ جهانی دوم در ایتالیا ازنو توجه به کتاب‌های تصویردار زنده شد تصویرسازانی چون دپی سیس و کارا و کامپیگی پدید آمدند که بیشتر، کتابهای ادبی را تصویردار می‌کردند.

در سال 1964 مونوادوری کتاب سانتوریو ایز فالکنز، و اینالودی باب سال 1950 کتاب شعر پابلو نرودا را تصویردار کردند.

تصویر سازی در هلند

از جمله کسانی که در استحاله تصویرسازی هلند نقش بسزایی داشتند اینان بودند: لوکاس وان لی دن، ج. شورات (هر دو انجیل هلندی را در سال 1528 مصور کردند)، یان کورنلیس، وان آلست و دویاسه، باب نیمه اول سده هفدهم، تصویرسازی هلند از خدمات هنرمند بزرگ اواخر این سده دوهوگ بود که به سمت کشیدن کاریکاتور سیاسی نیز می‌پرداخت.

او تصاویری برای کتاب شعر لافونتن تهیه کرد. رامبرانه نقاش بزرگ هلندی باب ضمن تجربیات وسیعی در زمینه حکاکای واچینگ داشت تصویرساز بزرگ قرن نوزدهم هلند ت. وان هوی تما بود که به سمت خاطر تهیه تصاویر برای کتاب‌های کودکان شهرت داشت. از تصویرسازان قرن بیستم هلند می‌توان از روزندال، یان بونس، تات کمپرز، کویپرز نام برد.

تصویرسازی در فرانسه

در فرانسه، شباهت تصویرسازی اولیه به سمت مینیاتور شایان توجه است. رخنه شیوه تصویرسازی دوره نوزایی فرانسه که بر پایه سنت گوتیک قرار داشت، باب آثار برخی از تصویرسازان مشهود بود. نویسندگانم بزرگ طبق‌معمول علاقه شدیدی به مصور شدن کتابهایشان نه تنها توسط طراحان و حکاکان بلکه حتی میانجیگری نقاشان برجسته داشتند.

در اوایل پیدایش قسمت چاپ باب قرن پانزدهم، کتابهای مصور را می‌توان یافت. در این قرن تصویرسازی با روش حکاکی بر روی چوب بیشتر حرف الگوی مینیاتور پردازی رسم داشت، ولی اختلاف تکنیکی مانند تعجیل کار، لزوم بیان هر چیز با طراحی قلمی، و نیز ارزش کمتر تزیینی حکاکی حرف روی چوب، همگی سبب شدند که تصاویر بیشتر جهت توصیفی داشته باشند تا تزیینی، برای‌اینکه آیین چاپ با حکاکی روی چوب مانند حروفچینی، بصورت برجسته شکل می‌گیرند، این روش باب تصویرسازی رایج گشت، اما بعدها آغاز در ایتالیا و سپس در کشورهای دیگر به بهره گراوور روی سایش از دور خارج شد. در نتیجه، هماهنگی بین تصویرسازی و حروف چاپی کتاب از بین رفت.

باب قرن هفدهم دوش گراوور روی سایش در تصویرسازی جایگزین حکاکی روی تیر شد. این قرن که به نام دوره آغاز نامه صفت است جای خود را به دوره نقوش تزیینی پیرامون حروف در قرن هیجدهم داد. تزیین کتاب نفیس‌تر گردید و آرایش سر فصل و آرایش ته دوران رایج گشت. باب تاریخ کتابسازی، کتابهای مصور شده توسط نقاشان فرانسوی قرن نوزدهم (کتاب‌های نقاشان) مقام خاصی را داراست.

زمانی نقاشان مشهوری چون بوشه و فراگونار پیچیده به تصویردار کردن کتاب می‌پرداختند. البته آنان حکاکی طر‌ح‌های خویش را به صنعتگران ورزیده می‌سپردند. اولین نقاشی که توانست روش لیتوگرافی (چاپ سنگی) را آسان‌تر و سریع‌تر بکار گیرد دلاکروا بود که برای کتاب فاوست ایز گونه تصاویری کشید. بعدها مانه لیتوگراف‌هایی برای یکی از کتاب‌های ادگارد آلن پو، و حکاکی‌هایی برای یکی از کتابهای زلف مالارمه و تولوزلوترک تصاویری برای کتاب تاریخ طبیعی رناروادیلون ردن تصاویری برای یکی از کتابهای گوستاوفلوبر کشیدند و نقاشان دیگر نیز قسمتی از فعالیت خود را سود تصویردار کردن کتاب کردند.

نکته جالب توجه آنکه با زیاد صیرورت کارگاه‌های هنری، تالار نقاشان و گروه‌های ادبی، ارتباط بین نقاشان و نویسندگان رفته رفته افزایش یافت و حاصل خلاقیت جمعی آنان یعنی تهیه کتاب انسجام بیشتری یافت.

از جمله موفق‌ترین نمونه‌های این خلاقیت جمعی باید از همکاری بین گیوم آپولینر و آندره ارن باب سال 1909، بین ماکس ژاکوب و پیکاسو در واحد زمان ( 1911 و آندره مالرو و فرناندله ژه در سال 1921 نام برد.

انتشاران ولارد vollalrd و اسکیرا (skira) که نظر خوشی به تصویرسازان نداشتند، به سمت نقاشان مکتب پاریس، مصور کردن کتابهای را تاکید دادند، از تمام آنها کتابهایی بود با لیتوگراف‌های بونار، رودن، اچینگ‌های (etching) مایول (maillol)، حکاکی‌های روی چوب واچینگ‌های رنگی روئو، اچینگ‌های پیکاسو، ماتیس، دالی و بسیاری دیگر از نقاشان، نسخه ید دوم این کتاب‌ها در بازارهای جهانی قسمت‌های سرسام آوری پیدا کرده است.

بررسی کوتاه حرف گرافیک پس از جنگ جهانی در اروپا

صلح باب سال 1920 به اروپا آمد و خود رکود اقتصادی را نیز به سمت همراه آورد. آلمان در میان کشورهای اروپایی با سخت ترین‌ شرایط مواجه بود. آلمان دهه بیست پرتره عمده‌ای در تحول و دگرگونی طراحی گرافیک سده بیستم داشت.

در این میان واتر گروپیوس معمار، پرتره بسیار ارزنده‌ای ایفا کرد. باب سال 1919 گراند دوک وایمار از وی خواست آکادمی هنر محلی را با آموزشگاه هنرها و صنایع تلفیق کند. توسعه جدید و «دس استاتلیچه حرف هاوس وایمار» و به سمت اختصار «باهاوس» خوانده شد.

والتر گروپیوس، برخی از بهترین و خلاق‌ترین مغزهای متفکر آن اوقات را در این مدرسه به پرستش گرفت. از تمام پل کله، واسیلی کاندینسکی، لیونل فاینیگر، یوهانس ایتن، اسکار شلمر، وی هم چنین اساتیدی را از بین جنبش‌های برجسته آوانگارد و برای تدریس پاره فرصت به سمت این مدرسه دعوت کرد.

پس از تعطیلی باهاوس اساتید و دانشجویان ثانیه در سراسر اروپا و امریکا پراکنده شدند و فلسفه باهاوس را نیز حرف خویش به همراه بردند. کاندینسکی به سمت پاریس و کله به سوئیس رفت. اگر چه باهاوس عزب 15 سال عمر کرد اما فلسفه و روش‌های آموزش آن تاثیر عمده‌ای بر طراحی سده بیستم گذارد.

 

طراحی گرافیک در هلند

در کنار آلمان، که در صف اول طراحی حروف جدید قرار داشت، هلند نیز پرتره خود را در این زمینه ایفا کرد. طراحان مختلف هلند نخستین بار در مجله داستیل ایده‌های خود را در زمینه طراحی گرافیک انتشار دادند.

اچ. ان. ورکمن که اصلا چاپ‌گر بود، ترکیب بندی‌های نامتقارن را مستقیم حرف سینی ماشین چاپ خویش تجربه کرد و از حروف چاپی، خط کشی‌ها و وسایل چاپ چوبی برخه گرفت.

چهره‌ دیگر بااهمیت طراحی گرافیک هلند روان وان کریمپن، طراح برجسته حروف چاپی این کشور و طراح اصلی کارگاه حروف ریزی بود.

طراحی گرافیک در فرانسه

چهره سرآمد طراحی گرافیک فرانسه؛ ای. ام. کاساندر حیات که شیوه آردکو را در طراحی گرافیک معرفی کرد. کاساندر با آوازه واقعی آدریف ژان ماری مورون باب سال 1901 در اکراین زاده شد و باب جوانی به پاریس رفت و به تحصیل هنر در آموزشگاه هنرهای زیبای این آبادی پرداخت. اول نخستین پوستر مهم خود را در سال 1923. م. تهیه کرد. پوسترهای کاساندر به تشدد از کوبیست‌های تحلیلی و پوریست‌ها متاثرند.

دو طراح دیگر فرانسه که به خاطر پوسترهای خود شهرت داشتند، جسر کولین و ژان کارلو بودند. کولین که آموزش چاپ‌گری دیده بود، فعالیت خود را در واحد زمان ( 1925. م. آغاز کرد، زمانی که تئاتر شانزه لیزه او را برای تهیه پوستر و طراحی صحنه به سمت همکاری فرا خواند وی در آنجا اندازه کثیری پوستر، بیشتر برای چهره‌های تئاتری و سرگرمی ساز تهیه کرد.

طراحی گرافیک باب انگلستان

استنلی موریسون چهره سرآمد طراحی گرافیک انگلستان، در سال 1922. م. مشاور طراحی حروف شرکت مونوتایپ انگلیس شد. یکی از نخستین کوشش‌های او تندرستی کیفیت مجموعه حروف چاپی از طریق به کارگیری حروف جدید و بازسازی حروف قدیمی بود.

یکی از موافق‌ترین این حروف تایمز نیو رومن حیات که موریسون ثانیه را برای استفاده اختصاصی در مجله تایمز لندن در سال 1930. م. طراحی کرد.

یکی از نوآورترین طراحان پوستر باب انگلستان این دوره، ای مک نایت-کوفر مهاجر امریکایی بود...


پرکاربرد ترین متریال های تری دی مکس


» :: پرکاربرد ترین متریال های تازگی دی مکس
این مجموعه حاوی بیش از 450 متریال بسیار پرکاربرد در رندرگیری و طراحی با تازگی دی مکس می باشد که شما با تهیه این آلبوم می توانید هر نوع متریالی که میخواهید را اعم از سنگ های مختلف و لوکس. پارچه .چرم و...بسازید و از چگونگی تکسچر ها نهایت استعمال را ببرید. با استفاده از بامپ های این مجموعه نیز که بصورت حرفه ای برای هر متریال طراحی شده می توانید به سمت طبیعی و پریچهر جلوه دادن متریال خود بیافزایید که تمامی بامپ ها در همین مجموعه و همراه متریال مربوطه گرد آوری شده  است. با داشتن این مجموعه براحتی می توانید از مبتدی تا پیشه ای پروژه های خود را انجام دهید

فلسفة زیبایی شناسی از دیدگاه فمینیستی


» :: فلسفة زیبایی شناسی از دیدگاه فمینیستی

مقدمه

نوشته ای که پیش چهره دارید ترجمه ای است از فصل اول کتابی به نام «مقدمه ای حرف جنسیت و زیبایی شناسی [1]» نوشتة «کارولین کورس میر[2]» که در واقع فلسفة زیبایی شناسی را از دیدگاه فمینیستی بررسی می کند.

کارولین کورس میر آموزگار الهیات در دانشگاه بوفالو که یکی از دانشکده های دانشگاه ایالتی نیویورک است می باشد. از دیگر کتاب هایی که به سمت قلم این خانم می باشد می توانیم از کتابی به نام معنادادن به ذوق:

خوراکی و فلسفه (1999) نام ببریم.

زبانی که او در کتاب هایش به سمت کار می برد، زبانی روان و صمیمی و درک شدنی است که استفاده از کتاب را برای جمیع مقدور می سازد، باب مورد کتاب جنسیت و زیبایی شناسی نیز اسلوب به سمت همین منوال است و این کتاب برای دانشجویان فلسفه، مطالعات جنسیتی، پژوهش های تصویری و خواندن هنر به سمت طور نظری ، و به طور کلی برای هر کسی که به مباحث مربوط به جنسیت و رابطة آن با نظریه های هنر اشتیاق دارد، مناسب می باشد.

«کورس میر» در این کتاب در این کتاب به موضوعاتی ؟؟ می پردازد.

        · برای‌چه شاهد زنان هنرمند اندکی باب گذشته هستیم؟

        · هنر،‌لذت، و زیبایی

        · پرتره جنسیت در مورد استعداد و طعام

        · هنر چیست و آرتیست کیست؟

        ·انزجار ، تعالی ، و بها های زیبایی شناسانه

        · بدنه و ساختمان ذهنیت[3]

اولین چاپ این کتاب در سال 2004 چهره گرفته است و تا به سمت حال به فارسی ترجمه نشده است. همانطور که پیشتر گفتیم این مقاله تنها برگردان ای است از فصل اول این کتاب حرف عنوان: هنرمندان و هنر؛ که ارائه مختصری است از تاریخچه مفاهیم مربوط به هنر.


در این فصل نظریه های هنری و مفاهیم مربوط به سمت آنها و حوزه های کارکرد و اعتبار آنها از دوران باستان ] افلاطون و ارسطو[ گرفته تا دوران مدرن مورد بحث قرار می گیرد.

عناوین فصول دیگر کتاب از این رسم می باشد.

        · التذاذ زیبایی شناسانه

        · مبتدیان و حرفه ای ها

        · جنسیت عمیق: ذوق و خوراکی

        · چه چیزی هنر است[4]؟ (هنر چیست[5]؟)

        · لذت دشوار:‌تعالی و اشمئزاز

در اینجا لازم است که ذکر کنم، تمام مطالب داخل کروشه از مترجم می باشد و تنها برای کمک به سمت درک متن به آن اضافه شده اند.


هنرمندان و هنر

مختصری از تاریخ مفاهیم

صناعت چیست؟ هنرمند کیست؟ این ها مفاهیمی هستند که هر کدام در نسبت با دیگری تعریف می شوند: اینکه آیا شخصی را یک هنرمند می دانیم یا خیر، تا حدودی اسم به آن چیزی است که او تولید می کند، و اینکه آیا محصولی، یک اثر هنری است یا خیر،‌بستگی به این دارد که چاه کسی آن را تولید کرده است.

بگذارید با در نظر گرفتن مفهوم خالق [6] شروع کنیم: ضمیر اول شخص جمع به کسی واژه هنرمند را انتساب می کنیم که دست به خلاقیت هنری بزند، خواه این هنر شعر باشد و نقاشی و یا که موسیقی ، معماری ، مجسمه سازی یا سماع باشد، که البته با عرضه چنین فهرستی از انواع مختلف هنر، باب واقع در مورد مواد بحث آشکارا دست به سمت پیش داوری زده ام، برای‌چه که جواب ما ] در مناسبت اینکه هنر چیست و هنرمند کیست[ متفاوت می حیات ار من شخص قالی باف یا سازندة آثار منبت کاری شده و یا آشپزها را هم اضافه کرده بودیم؛ یا شخصی که ریسندگی، بافندگی و یا سفالگری می کند،‌یا آنکه شیشه جرب است یا اثاثیه تولید می کند و یا به صحافی کتاب می پردازد. همانطور که طی این دوران خواهیم دید، انتساب واژه هنرمند به افراد مشخص، بسته به تغییر مقولاتی که به عنوان آثار هنری آشنا می شدند، در طول تاریخ دستخوش تغییراتی بوده است.

تعریف معاصری که در مورد یک آرتیست بود دارد از ایده هایی چون خودبیانگری[7]، تخیل[8] و خلاقیت جداشدنی نیست، ] ایده هایی[ که تمام کدام نشانة سنخ خاصی از آزادی هستند که به هنرمند نسبت داده می شود.

امروزه اکثر آرتیست را زادة یک روح آزاد، و ] دارای شخصیتی[ خودرأی که خود را محدود به قواعد اجتماعی و یا قوانین بی جان جامعه نمی کند، می دانند. باب بهترین حالت این آزادی ] آزادگی[ ممکن است که ویژگی ای برای نبوغ باشد، هر قید اصالت نبوغ اغلب دچار بدفهمی می شود به‌جز گذشت زمان حکم صحیح را عرضه کند. بنابراین چنین نگرشی نسبت به هنرمندان، اغلب آنها را به مثابة افرادی که از نظر عاطفی، منزوی و عزب هستند، تصویر می کند.

در این دوران از اصل بنیادین و چهارچوب مفهومی ای پرسش می کنیم که به چنین اندیشه همگانی ای از هنرمند شکل داده، حرف بتوانیم تعیین کنیم که چرا زنان اندکی در فهرست نوابغ هنری آشنا شده به سمت چشم می خورند.

در واقع، خصوصاً در دوران های مشخصی از تاریخ، حتی اندیشه زنان به عنوان هنرمندانی کاملاً مستقل که فقط به حافظه خلاقیت سود دست به خلق آثار هنری می زنند، امری دشوار محسوب می شده است.

دلیل این امر چیست و این موضوع چه چیزی را در مناسبت نقش تمایزات جنسی در مفاهیم مرتبط به خلاقیت آرم می دهد؟

مورخان تحقیقات قابل توجهی باب اسم این نوع محروم سازی ها کرده اند، ] محروم سازی هایی[ که باب دوران های مشخصی از تاریخ، زنان را از ورود به رشته های مختلفی مانند نقاشی، پیکره سازی یا تألیف موسیقیایی منع کرده و پیشرفت و اشتهار آنها را در زمینه هایی چون ادبیات آشفته کرده اند. هر چند تمرکز ما اکنون مشخصاً در مناسبت عدم بود امکان تحصیل یا دیگر موانع و نواهی اجتماعی نیست؛ این ها مواردی فرعی هستند که حرف گذشت دوران و پیش آمدن موقعیت های متفاوت تغییر کرده اند.

باب اینجا بیشتر متوجه ماهیت پایه ای مفاهیمی هستیم که فلسفه صناعت و قواعد زیبایی شناسی را شکل می دهند، چهارچوب های نظری که اعمال اجتماعی را اسم پایین تأثیر خود قرار می دهند. در اینجا ما همچنین، تفاوت های جنسی و مفاهیم دشواری بسان «تأنیت [9]» و «تذکیر[10]» را درخواهیم یافت.

مبانی مفهومی

جستجو باب مورد اینکه مسأله جنسیت چه نقشی در زیبایی شناسی ایفا می کند، نیازمند ] بیان[ مقدمه ای می باشد: مروری بر مفروضاتی بنیادین در مناسبت طبیعت بشر و اینکه چه چیزی ید یابی به دائره‌المعارف و تمدن را ممکن می سازد.

هنر پدیده ای است که در بردارندة عناصر فرهنگی قابل توجهی می باشد، و بهترین هنرها، ثانیه هنری است که نشانگر واکنش ها و دیدگاههای جوراجور در مورد زندگی آدمی و معنای ثانیه باشد.

افرادی که به هنرهایی با ارزش های عمیق و ماندگار سرگرم هستند، چه این صناعت استهزا باشد یا تراژدی، کمدی، والا و یا زیبا ، باعث افتخار خاصی هستند و توانسته اند سطحی ،‌؟؟ و دشوار از دست آوردهای بشری را تجسم بخشند.

مفهوم هنرمند خلاق[11] بر پایة عقایدی استوار است که آشکار کنندة کیفیاتی در نوع بشر هستند که به او توانایی رسیدن به بالاترین سطح‌ها فرهنگی را می دهد؛ بناگر به سنت قدما، عقلانیت، توانایی ضروری و ذهنی و اصل ید آوردهای بشری به طور کلی می باشد.

دیدگاههای مختلف فمینیستی باب مورد خرد و عقلانیت حوزه های فلسفی بیان شده اند، گر چه در حوزة زیبایی شناسی در مورد خرد و عقلانیت باب تمام حوزه های فلسفی بیان شده اند، گر چه در حوزة زیبایی شناسی کمتر از آنچه آرزو می رود به دیده می خورند، احتمالاً از آنجا که هنر و ارزش های زیبایی شناسانه اغلب و به سادگی با زمینه های «غیرعقلانی[12]» روح بشر، چون شهود، تخیل و عاطفه ارتباط دارند. ولی باب عین حال تسلط بر چنین فعالیت های ذهنی ای، که الهام را از امور بی معنی و دید زیبایی شناسانه را از بی قاعدگی صرف متمایز می کنند، بایسته ذهنیتی آراسته و محکم است و اعتقاد سنتی بر این است که چنین ذهنیتی در قابلیت های عقلانی ما ریشه دارد.

مفهوم قوه آزاد عقلی ای که آدم را از حیوان جدا می کند و به موجب آن طبیعت ذاتی انسان توصیف می شود، رخنه بسیط ای در نظریه های غربی در مورد معرفت، اخلاق، سیاست، طبیعت آدم و دائره‌المعارف دارد، در واقع، هیچ محدوده ای از فلسفه از تأثیرات بلندمدت ثانیه مستثنی نبوده است.

این ] صفت [ همچنان یکی از پیچیده ترین مفاهیم نظری است که به سمت اشکال متفاوت، در صفت های جوراجور عمل می کند، ] مفهومی [ که خیر تنها تعدیل کنندة تفاوت های جنسیتی است بلکه به طور کلی تعیین کنندة جایگاه گروههای فرعی اجتماعی نیز می باشد.

عقلانیت در شکل گیری ایدة خلاقیت و توانایی کسب اندیشه باب مهارت های هنری،‌و همچنین برای خودمختاری خرد که از ملزومات نوآوری و ابتکاری می باشد، اهمیت ویژه ای دارد، هر چند ] این اهمیت[ غالباً آشکار نیست.

باب آغاز به ملاحظاتی کلی می پردازیم: از لحاط سنتی، عقل به عنوان قوه و استعداد ذهنی ای آشنا می شود که باعث تمایز بین اجرا انسانی و اعمال غیرانسانی می شود.

این یک کلی گویی توصیفی و اصولی است، برای‌چه که اعتقاد حرف این واقعیت است که تنها آدم باقدرت به تجربة عقلانیت می باشد. به عبارتی آدم به موجب چنین قوه ای از قوانین طبیعت فرار می کند و قادر به ساخت فرهنگ ها و تمدن ها می شود، و با به کار انداختن این پایه از اختیار زندگی خود را به سمت پیش می برد، اختیاری که حیوانات دیگر فاقد ثانیه می باشد. پشت مفهوم عقل دارای نوعی پاس ارزشی نیز می باشد: چنین خصوصیتی ، نه تنها یک ویژگی ضروری برای انسان است که او را از لحاظ معنوی به عنوان یک انسان تعریف می کند بلکه بهترین خصوصیت و کیفیت ضمیر اول شخص جمع نیز می باشد،‌ویژگی ای که امکان دست یابی به سمت ید آوردهای هنری، انتخاب اخلاقی و معرفت علمی را میسر می سازد.

این ادعاهای کلی باب مناسبت عقلانیت راجع به تمام انسان ها زن، مرد، گذشتگان ،‌معاصران، آشنا و بیگانه راستگو است.

اما همچنان : مدارج مختلفی از عقلانیت به کرات باب شکل دهی اختلاف های اجتماعی مؤثر بوده است، و همین مدارج مختلف، در دوره های تاریخی مشخصی، برتری “طبیعی” بعضی آدم ها را حرف دیگران ثابت می کرده، برتری ذهنی و فطری ای که به سلسله های قدرت، آموزش و شئون ] اولیاء امور [ اعتبار بخشیده است.

چنین برتری ای به هیچ وجه محدود به سمت برتری مردان نسبت به زنان نبوده؛ تلاشی که برای توجیه برده داری ، به عنوان مثال می شود و بود اندیشه های مبتنی حرف وجود طبقات و اختلاف های اقتصادی و اجتماعی در جوامع، همگی وجود ایده ای مبنی حرف برتری گروهی بر گروه دیگر را باب عمل به اثبات می رسانند.

برای توضیح اختلاف های جنسیتی باب مناسبت نقش ها و توانایی های اجتماعی، ذکر چنین استدلالاتی به صورت استوار و نظام مند لازم است برای‌چه که در شماری از صفت های نظری، عقلانیت به عنوان ویژگی مهمی شناخته می شود که انگیزه ترفیع جنس مذکر بر جنس مؤنث باب نوع بشر می شود. این بدان معناست که بگوییم، تمام قید زنان هم دارای قوة عاقله می باشند و لیکن از این قوه نسبت به مردان استفاده کمتری می کنند، بنابراین، از دید بسیاری از نظام های فلسفی و مذهبی تأثیرگذار، زنان کمتر قادر به سمت حکومت حرف نفس خود هستند و به همین جهت باب تمامی شرایط از زندگی در سرا گرفته تا سیاست به عنون زیردست طبیعی مردان شناخته می شوند. نقش دوگانه عقل که نه تنها تفاوت بین انسان و غیر انسان را آشکار می کند بلکه متمایز کنندة افرادمختلف بشر از یکدیگر نیز است منجر به سمت دستگاهی پیچیده از قراین مفهومی می شود که...