پیشگفتار
مطالب این مجموعه حرف آغاز بررسی تزئینات ونقوش
مسجد جامع یزد جمع گرد آوری شده و سعی برآن بوده تا جایی که متون تاریخی باقیمانده
و منبعها و سوابق تاریخی مسجد تام یزد اجازه داده است به ذکر توضیحاتی راجع به مصالح
و کتیبه ها و تاریخ بنای ثانیه و تغییرات ایجاد شده حرف آن در طول سالیان، بپردازیم.
ار چه نقوش شکل
گرفته حرف ثانیه به طور عموم در تمام بناهای اسلامی ایران به چشم می خورد ولی خالی از
لطف عدم که به بررسی تزئینات این مجموعه بپردازیم زیرا مجموعه بنای سجدهگاه جامع یزد
در شهری است که دارای بافت سنتی دست
نخورده ای نسبت به سمت بناهای شهرهای دیگر
است، حرف این حال بناهای باستانی و اسلامی ایران همگی دارای لطف خاص خودشان
هستند که معماران تلاشگر و آرتیست با اطلاعات و دانش معماری بالابه تأ سیس بناها
همت گمارده اند.
اسم چه به صورت
تحقیق دانشگاهی یا هنر عنوان دیگری اساساً علاقه و توجه شخصی و میل به آگاهبودن در
مناسبت عظیم تاریخی داشته باشم و به این مسیر رنگارنگ قدم گذاشته و هنر گوشه دیگری
از این سرزمین را ورق بزنیم، رسیده فضای زیبا و ملکوتی شویم از داخل مقرنها عبور
کنیم و ایوانها را پشت تارک گذارده و جاده پر پیچ و خم نقوش اسلیمی و ختایی را گرفته
از اندرون بوته ها گذشته م گلدسته ها را دور بزنیم تا شاید تفحه ای از روح و ذوق هنری
معمار و نقشبند این بنا از جان خسته ضمیر اول شخص جمع گذر کند و جانی تازه به ما ببخشد.
دیدن و مشاهده
کردن این گونه صناعت های تاریخی که از سالیان باقی مانده شاید تلنگری باشد برای
تمامی از اهتمام افتادگان راه هنر و بروز خلاقیت و پشتکار.
مقدمه
هنر آتمسفر هره ای
است که از ذرات هر ایرانی به فضل الهی به ودیعه نماده شده است. به همین انگیزه جلوه
های صناعت باب تمام مظاهر و مقوله های زندگی ایرانی مانند: معماری، نقاشی ، خط
وکتابت ، قماش بافی، قالی وگلیم بافی، فلزکاری، سفالگری و ...... در طول تاریخ
ابراز و بروز داشته و دنیایی از زیباییها، ذوق، خلاقیت و ابتکار را پدید آورده است.
یکی از مظاهر
انعکاس هنر ایرانی باب معماری این سرزمین است آرتیست معمار ایرانی، از ابتدای کار و
ازهنگام بکارگیری آجر که ازمصالح اولیه ایجاد بنا به شمار می رفته زیبا ترین
نقشها و طرحها را هنگام ایجاد دیوارها و
پوششی گنبد ها وگوشواره ها، مقرنس ها و طاقنما ها خلق کرده است و در روند تکاملی
آن با گره چینی، گل اندازی، بند سازی وآجر کاری خفته و رفته، شاهکار های بی نظیری
را به وجود آورده است.
هنگام استفاده
از گچ با خلق گچبریهایی حرف نقوش هندسی، گیاهی، دنیایی از خلاقیت را که باب دنیا بی نظیر می باشد آفریده و در استفاده
از چوب برای پنجره ها و درها با بهره گیری از فتونی نظیر منبت، مشبک، معرق، کنده
کاری، صفت سازی ونقاشی روی چوب، خرقعادت باور نکردنی را پدید آورده است.
برای تزیین بنا
از کاشیهایی یک رنگ، هفت رنگ، معرق، طلایی و .... شیشه و آیینه باب شکلها و رنگها و
ابعاد گوناگون، مدد جسته و دنیایی از زیبایی و خلاقیت و صناعت را عرضه کرده و همه
اینها به دوست حجاریهای زیبا، بناگر هایی
را باب جای جای ایران بر خطوه و استوار کرده است.
بدون تردید تحقق
این همه زیبابیها و خلاقیت جز به سمت استعانت عشق به معبود امکان پذیر نبود، چراکه بیشترین
جلوه آنها را در مسجد، محراب و زیارتگاه می توان دید.
بناهای مذهبی،
همواره مناسبت احترام و توجه ملل و اقوام جوراجور درطول تاریخ بوده است، و به لحاظ
همین اهمیت، پیوسته کاملترین تجربه های هنری هنرمندان برجسته هر دوران تاریخی در
خدمت معماری و تزیین نقوش به کار رفته در احداث چنین اماکنی بوده است. این اشتیاق و
توجه و بذل سرمایه های مادی و معنوی، خیر از باب منافع اقتصادیو اغراض مادی، بلکه
حرف مبنای کشش و علاقه ای قلبی حرف اساس گرایش فطری مردم به مکاتب الهی بروز کرده
است. چاه بسا مردمی که حرف مشکلات و تنگناهای اقتصادی قرین بوده، اما در سرمایه
گذاری برای مظاهر معنوی، از جمله بناهای خویش به سمت مقدسات مذهبی، از هیچگونه ایثاری
فروگذار نکرده اند.
بناهای رفیع و
حرف شکوهی که در طول تاریخ برای معابد، مساجد وکلیساها،سر برافراشته اند، با یک
پشتوانه قلبی و عشق حقیقی همراه بوده است.
باب تاریخ اسلام،
سجدهگاه در رأس توجه مردم، به ویژه هنرمندان باورمند به مبانی دینی قرار داشته است. در
دوره هایی که اثری ازپیشرفتهای علمی و صنعتی باب هیچ کجای عالم دیده نمی شود، بر
جسته ترین آثار معماری جهان، از میان مساجد بزرگ در جای اسم است، اگر چه به علل گوناگون، بویژه هجوم
ارتشهای متجاوز بیگانه به کشورهای اسلامی بسیاری از ابنیه مهم و مسجدها تاریخی دچار
تخریب و ویرانی شده و رد مهم مکتوب و میراث فرهنگی مسلمین که اسیر غارت و آتش
سوزی در کتابخانه های مهم جهان اسلام شده است، ما را ا زگنجینه های مهمی محروم
کرده است، با این حال آنچه بر جای مانده، خود
دریچه ای است برای آگاهی بزرگواری معماری به کار رفته در بنای مساجد بزرگ
تاریخی، بویژه آن که باب معماری و کاشیکاری
بناها، مظاهر معنوی و مفاهیم والای مذهبی چاه باب انتخاب رنگ و چه در انتخاب شکل و
فرم بسیار ماهرانه تلفیق شده اند، و فضایی به وجود آورده است که انسان شیفته
معنویت را بسوی خود می خواند.
« مسجد » در
معماری ایران.
در هنر و معماری
ایرانی و به ویژه معماری مسجدها حرف دو پدیده شکل و محتوایا عینیت و ذهنیت - و در یک
کلام شکل و روح مواجهیم.
هنر معماری
دارای سه جنبه است یکی جایگاه ایز در آبادی یا معماری شهری ، طراحی خود بنا یا حجم
اثر، و در نهایت هنر های وابسته به سمت معماری که شامل مواردی چون نور ورنگ و پرتره است،
می گردد که این اخیر با آنکه نقشی محوری در آنچه که معماری ایرانی نا مید ه می شود
دارد، اما در دوران های پسین ، این شیوه یا مهجور گشته یا نقشی حاشیه یی یافته است.
حال آنکه چنین ظرفیتی را دارد که جا سازی کند و بدون اینکه ترکیب احجام نامتجانس
ضرورت یابد، فضاهای دلخواه را ایجاد نماید.
انسان- و به تبع
او اثر هنری- موجودیت نمی یابد، بهجز آنکه قالب و روحی داشته باشد. شکل و جان دو
وجه متفک یا دوست و ترکیبی نیستند، بلکه وجوهی جلیس و عجیبند که هیچ کدام بدون
دیگری موجودیت و معنا نمی یابد. خیر هر قالبی محمل هر روحی است و نه روحی تاب نشستن
حرف تمام قالبی را دارد. این تاخت تنها با یکدیگر موجودیت می یابد و رشد می کنند و
مرتبت بود می یابند.
درهنر معماری،
اثر و روح حاکم بر جابجایی آن از یکدیگر منفک نیستندو نمی توانند که باشند. نمی
استطاعت فضایی را تخیل نمود، بدون آنکه صورت و شمایلی برایش قائل گشت و به همین عنوان
نمی توان چهره و شمایلی اندیشه نمود و مصالح آن را در نظر نداشت- روح فراخ در همنشین
با قالب تنگ همچون انیسش خرد و تحقیر می گردد یا قالب شکسته حرف می دارد. قالب فراخ
نیز ذلیل روح حقیر شده، ویرانه می شود. این دو تنها پاس شد متناسب و همپای یکدیگر،
کارا و زیبنده می گردند. درفضا سازی ایرانی علاوه حرف ترکیب یا انتزاع حجمی، از
نقوش و صبغه و نور پردازی هم، به غرض القای انتزاع یا ترکیب فضایی استفاده شایان
و برازنده توجهی می شود به این معنا که باب یک معنا که در یک فضای راسته، شکست نور یا تفرق نقوش، قطعه
ای را مجرء یا گسسته می نمایاند و بالعکس بدین لحاظ شناخت نقوش و در رأس ثانیه گره
بنایی، در جا سازی ایرانی نقشی مؤثر و ناگزیر دارد.
سوژه قالب و
روح در بیان هنری و جا سازی معماری، نه
ماجرای راکب و مرکب که بحث بود و موجودیت است. تذهیب کاران در طراحی، اشکالی را
می آفرینند که « مداخل» نام دارد و آن صورت اشکالی است که « روالت» به هنگام
نقشپردازی خویش بخود « بوم آلت» را نیز مد نظر دارد. و هیچ یک از آلتهای « رو» و « بوم» بدون دیگری موجودیت نمی
یابند. اما هر مداخلی مناسب تمام زمینه ای نیست. به این معنا که تیزی و پخی یا
راستگی و تقوس پرتره مداخل را، نه آهنگ نتشبند که منظور نظر او، یعنی مکانت و فضا
سازی نقش است که تعیین می کند. هرچند که رنگ و پرتو نیز در این نقوش تأثیر ناگزیر و
درخور دارند، درآمد نهایتاً در پیچیده ترین
و رفیع ترین مرتبت خود به بند بنایی مبدل می شود. بند درمسیر تحول خود از مداخل تا
گره و از گره حرف « گره در گره » و حتی « شاه گره » تا آنجا پیش می رود که به شطرنج
معماران معروف می گرد. لیک در این عرصه همچنان انعطاف و شکل خود را به صور وطرق
جوراجور حفظ می نماید و به بند کند وتند و شل و در مواضعی دستگردان مبدل می شود که
به سمت انضمام رنگ، قوالبی بازهم شأن و محشور با روح حاکم بر فضا سازی است.
معرفت حاکم بر
هر ایز معماری یا شهری، نقشی بنیادین درتحول شخصیت و ادراک حیثیت آن اثر باب طول
زمان و همچنین در احساس مخاطبان ایفا می نماید. نقوش باب جا سازی نقشی تعیین کننده
دارند. فضا سازی مناسب، حرف آلبوم تمهیدات مندرج در آن رمز ماندگاری و موجب
جاودانگی این رد در طول حیات بشری گردیده است.
کاربرد نقوش
درحیثیت خارجی و فضا سازی درونی هر ایز معماری، مؤثر و بلکه تعیین کننده است. گره
بنایی درمیان نقوش ایرانی جایگاهی رفیع و بی مانند دارد، تا آنجا شاید پرتره دیگری
همچون بند درفضا سازی معماری ایرانی عمومیت نیافته و دخیل نگشته است.
عملکرد های
مسجدها مختلف
همانگونه که دین
اسلام، تنها دین عبادت و پرستش و تدقیق به آداب و مراسم عبادی نیست و حوزه نفوذ
احکام و قوانین ثانیه شامل تمام ابعاد و عرصه زندگی فردی و جمعی است، مسجد نیز، تنها
فضایی ویژه برای عبادت نمی باشد.
بلکه اضافه بر
جلسه های وعظ و تربیت مسلمین، انجمن ها و مجالس درس و بحث نیز در آن تشکیل می شد و
می شود. حتی پس از اواخر سده سوم و اوایل سده چهارم هجری که فضای مدرسه به صورتی
جدا و متمایز از مسجد پدید آمد، پیوسته در برخی ازمسجد ها تدریس علوم مذهبی حرف قرن
و دهه های اخیر ادامه داشته است. علاوه حرف این اکثر مسجدها سنگر مبارزه اجتماعی
مردم علیه حکام جبار، و کانون انجمن کردن مردم باب هنگام خوف و اضطرار بوده است.
مسجدها را از
نظر دامنه نوعبهنوع و صفت کارکرد های آنها می توان به چهار گروه طبقه بندی کرد: -
امت نخست، شامل مسجدهای جامع و مسجدهای بزرگی می شود که میانجیگری سلاطین، وزاء و حکام
اسم می شدند. اداره عموم این مسجدها میانجیگری بانی یا مأموران دولتی صورت می گرفت و
آنان در اغلب موارد به هر کسی اجازت پیشنمازی یا تدریس برگزیده می شدند. دربرخی از
مسجدها ی تام ، قید پیشنماز همزمان به اقامه نماز می پرداختند و پیروان هر مذهب و
مسلک با اقتدا به پیشوای خود، نماز برگزار می کردند.
- گروه دوم،
شامل سجدهگاه های متوسطی می شود که توسط بزرگان محلی، علما و یا مشارکت عمومی مردم
اسم می شد. باب بسیاری از این مسجدها ها برای پیشنماز و دیگر افراد مسجد، شرط خاصی
بود نداشت واز محدودیتهایی که در مساجد نوع اول ایجاد می شد، خبری نبود. هرچند
باید تدقیق داشت که بعضی اوقات، پیرامون تمام مذهب برای خود مسجد جداگانه ای می ساختند
که پیشنماز و مدرسان ثانیه از پیروان شاخه های همان مذهب بودند.
- گروه سوم ،
شامل مسجد- مدرسه ها می شود. با وجود آنکه تعداد این سجدهگاه - مدرسه ها بسیار اندک و
انگشت شمار است، لیک اهمیت آنها از جانب اینکه دو عملکرد عبادی و آموزشی، همزمان و
به موازات یکدیگر ، هر کدام بخشی از فضای کالبدی را به سمت خود اختصاص داده اند، قابل
تدقیق است. مسجد ومدرسه بسیار جالب آقا بزرگ باب کاشان ، و سجدهگاه و مدرسه سید در
اصفهان از بارزترین نمونه های این گروه از مسجدها هستند.
امت چهارم، حاوی مسجدهای بسیار کوچکی می شود که عمده ترین و شاید عزب عملکرد آنها، جنبه عبادی آنها بوده است و تنها در آنها نماز بجا آورده می شد. درمثل درنایین برخی از مسجدهای کوچک هستند که مساحتی درحدود ده متر چهارگوش دارند. این مسجدها میانجیگری افراد خیر خواه باب محله ها یا در امتداد بدنه بازار و مراکز اقتصادی ساخته می شدند...
پیشنهاد معماری برای
شهر سنندج
باب شهر سنندج طبق نتایج
همدمای مؤثر 77 درصد دوران سال احساس سرما وجود دارد و حدود 3 درصد شرایط حار وجود
دارد و حدود 20 درصد آسایش حرارتی استوار است . بنابراین اولویت معماری در شهر سنندج تطبیق با سرمای آتمسفر در
طول سال مخصوصاً دوران پاییز و زمستان می باشد . باب بار دوم باید تا حد امکان با
گرمای تاب فرسایی تموز مقابله نمود. بجز پیشنهادات که باب معیار ماهانی برای
آبادی سنندج شده است می توان پیشنهادات زیر را برای بیشتر کردن حد آسایش حرارتی
بکار برد .
الف )در
خصوص مقابله با برد پیشنهادات زیر را میتوان
بکار برودت :
پیشنهاد
آغاز :
فضاهای داخلی ساختمان از همدیگر تفکیک شود و هر
کدام به اندازه مورد نیاز حار شوند – مثلاً لزومی ندارد که
به سمت طور دائم اتاق خواب یا حمام و بعضی فضاهای غیر ضروری را گرم نگه داریم . همچنین
می توانیم به وسیله نصب باب ، باب بین فضای داخلی منزل و راه پلهای که به بالا می
جدول از اتلاف تف جلوگیری نمود.
پیشنهاد دوم :
استفاده از پنجره های
که در بام خانهها تعبیه می شوند برای ورود به نور خورشید در فصل زمستان مفید هستند
ولی شکل استفاده از این پنجره ها در فصل تابستان با عبور نور و انرژی خورشید به
داخل منازل انگیزه گرم شدن فضای داخلی ساختمان می شوند. برای ا تطبیق با گرمای
ورودی از این پنجره ها در دوران تابستان باید از سایه بانها استفاده شود . البته
تعبیه یک دریچه قابل باز و بسته صیرورت در این پنجره ها می تواند جهت ایجاد کوران در
فضای ساختمان برای فصل گرم مؤثر باشد .
پیشنهاد سوم :
استفاده بهینه از وسایل گرمای زای داخل ساختمان
می تواند افنا انرژی را به حداقل برساند برای الگو می توان امتداد لوله را در
فضای منزل طولانی تر کرد تا هوای حار خیس دیرتر به خارج منزل هدایت شود یا میتوان
با گذاشتن یک انبار آب کنار بخاری از گرمای مخزن ماء استفاده کرد . در نهایت با
درزگیری روزنها و استفاده از پنجره های دوجداره می توان افنا حرارت را به حداقل
رساند .
ب) درباره مقابله با گرما در ماههای تابستان نیز
می توان روشهای زیر را به کار برودت :
آغاز : می توان با کاشت
درختان صفت دار در فصل تابستان از سایه مناسب آنها استفاده نمود و نیز حرف تعیین
جایگاه مناسب غرس دار از قدرت خنک کنندگی آن
در فصل تموز بهره مند شده و از دیده اندازی زیبا آن استفاده کرد . در غرس
درختان باید فضای بین آنها در نظر گرفته شود تا در طول شب اشعه موج دراز زمین بدون
برخورد با مانعی حرارت را اخراج کند . برای جریان بهتر هوا باب فصل تابستان بهتر است
زیردرختان خلوت نگه داشته شوند.
دوم: ساخت منازل دو یا
قید طبقه برای کمتر شدن سطح سطوحی که در معرض نور خورشید قرار می گیرند مفید است
همچنین ایجاد بافت بهم چسبیده و متراکم جهت دریافت تمام چاه کمتر انرژی خورشیدی مؤثر
است ضمناً با ایجاد برآمدگی روی لبه بام و پنجره ها می توان از رخنه بیش از حد نور
و حرارت خورشید به منازل جلوگیری کرد .
نتیجه گیری نهایی
درباب میزان آسایش اقلیمی
برای بدست آوردن میزان آسایش اقلیمی باب آبادی مورد
مطالعه از 3 معیار آسایش روش اولگی ، گیونی و ماهانی استفاده گردیده در شاخص آسایش
اولگی مواقع نسبتاًناراحت حرف کاملاً
آشفته به عنوان ناراحتی حرارتی تلقی می گردد.
و مواقع نسبتاً سرد تا کاملاًسرد به سمت آغاز منطقه
سرد واحد زمان ( و بقیه مواقع سال نیز منطقه آسایش شناخته می شود باب معیار ماهانی و میزان
درازا سال با 3 قسمت آسایش ، حار ، و سرد ارزیابی می شود.
نتیجه گیری نهایی حرف استفاده از روش اولگی
برای اینکه نتایج به
ید آمده شاخصه آسایش دما – نم در شهر مناسبت مطالعه
تمام اوقات سال را به 3 بخش گرم و سرد و آسایش تقسیم شده است و نتایج نهایی در
طرح ( ) ( ) ارائه شده است .
نتیجه گیری کلی درباره
میزان سازگاری عناصر معماری قدیم و جدید با اقلیم شهر سنندج
یکی از مهمترین موضوعات مناسبت توجه معماری از
زمانهای پیش تا دوران حاضر ایجاد بیشترین سازگاری بین عناصر معماری و شرایط آب و
هوایی بوده است . اگر به سمت معماری سنتی در ایران امعان کنیم متوجه می شویم که تمام
عناصر معماری حرف تدقیق به اقلیم طراحی شده اند. لیک در سالهای اخیر دسترسی به منابع
فراوان و ارزان انرژی انگیزه شده است که معماران کمتر به مسائل اقلیمی توجه کنند و با
تدقیق به سمت تقاضای روز افزون مسکن ، معماران سعی می کنند با کمترین هزینه و زمان
ایجاد بناها را به اتمام برسانند.
در آبادی سنندج نیز دو
شیوه معماری سنتی و جدید باب کنار هم وجود دارند در این بازجست بررسی میزان تطابق
معماری قدیم و جدید با اقلیم شهر سنندج حرف استعمال از معیار ماهانی مورد مطالعه
رسم گرفتند . بعد ازتکمیل جدول ماهانی برای شهر مورد مطالعه هشت پیشنهاد از توصیه
های معماری ماهانی برای اقلیم این آبادی عرضه گردیده که به ترتیب عبارتند از:
1-درازا امتداد شرقی – غربی داشته باشد .
2-مجموعه ساختمان باید به شکل مجمل باشد .
3-جریان آشکار آتمسفر در ساختمان لازم نیست .
4- پیمانه پادگانه ها متوسط و حداقل 20 تا حداکثر 40 ردصد مساحت دیوار
باشد
5- دیوارهای داخلی و خارجی سنگین بیش از 8 گاهنما زمان تأخیر داشته
باشد
6- بام بنا سنگین بیش از 8 ساعت زمان تأخیر داشته باشند
7-فضای برای خوابیدن در فضای آزاده پیش بینی شود
8- کف بنا سنگین و بیش از 8 ساعت زمان تأخیر داشته باشد .
اولین توصیه معماری
اقلیمی برای شهر سنندج باب مناسبت طول ساختمان است که باید در امتداد شرق و غرب باشد
به علت ازدیاد جمعیت در سالهای اخیر و تقاضای روز افزون برای مسکن و بی توجهی
مسئولان و معماران به مسائل اقلیمی معماران بیشتر ترجیح می دهند ساختمانهاو منازل
به صورت صندوقی و کنار هم به چهره مستطیل و در امتداد خو و جنوب طراحی کنند با
توجه به برونگرا بودن ساختمانها در معماری جدید و دوطرفه وجود داشتن اغلب ساختمانها
شمالی و جنوبی و همچنین هوا پیروز زمستان در شهر سنندج که جنوبی یا غربی هستند هوای
بارد می تواند باب اینگونه ساختمانها جریان یابد نکته دیگر منفی اینگونه منازل
استفاده ناپسند از انرژی خورشید است با توجه به حرکت خاور به غرب خورشید در آسمان
و پهنا کم ساختمانها جدید الاحداث باب امتداد شرق و غرب در طول زمستان نور خورشید
کمتر میتواند به داخل منزل نفوذ کند ولی باب ساختمانهای قدیمی که در امتداد شرق و
غرب طراحی شده اند پرتو خورشید بدون مانع
به داخل خانهها نفوذ می کند و اینگونه منازل مدت بیشتری می تواند از گرمای نور
خورشید در زمستان استفاده کند و در طول تموز نیز با توجه به عمود بودن اشعه های
خورشید پرتو و تاب کمی به داخل منزل شرقی – غربی رخنه می کند.
بر اساس دومین توصیه معماری اقلیمی ساختمانها در
سنندج که باید به صورت مجمل باشد.
طراحی ساختمانها به شکل فشرده سبب می شود تا
کوران آتمسفر باب داخل ساختمان به حداقل برسد همچنین سطوح کمتری از ساختمان در مقابل هوای سرد یا گرم خارجی قرار می گیرد . همانگونه
که ساختماهای قدیمی باب سنندج معمولاً حالت فشرده و درونگرا دارند ولی در احداث
ساختماهای جدید کمتر به درونگرایی بنا اهمیت می دهند و بیشتر سعی بر ارتباط
بصری ساکنان با بیرون از منزل است .
بنابراین باب اینگونه
ساختمان ها سطح بیشتری از بنا در معرض دید کوچه و خیابان و هوای برون قرار می
گیرد بنابراین از فشردگی کمتری برخورداخواهد بود و تأثیر پذیری خانهها جدید از هوای
گرم و سرد بیرون بیشتر ازمنازل قدیمی می باشد
در سومین توصیه معماری که جریان محسوس آتمسفر داخل
بنا سنندج لازم نیست، همانگونه که دربارة فشردگی ، ساختمانهای قدیم و جدید
توضیح داده شد در ساختمان های قدیمی سعی می شد منازل به سمت صورت درونگرا طراحی شود تا
کمترین ارتباط بصری بین اندرون منازل و خارج منازل برقرار باشد . بنابراین جریان
هوای خارج نیز به سختی رسیده جا می شود ولی در معماری ساختمانهای جدید به علت
تأکید به سمت ارتباط بصری هرچه بیشتر حرف فضای بیرون و وجود پنجره ها و درها و بالکنهای
متعدد همچنین داشتن نماهای متعدد موجب می شود جریان هوا با موانع کمتری باب رخنه به
ساختمان روبرو شود . بنابراین جریان جابجایی هوا در ساختمان های قدیمی نسبت به
بنا های جدید کمتر می باشد.
باب چهارمین توصیه
معماری اقلیمی اندازه پنجره ها در سنندج 20 حرف 40 درصد مساحت دیوار باشد . وجود
پادگانه ها در بنا ها از چند جهت حائز اهمیت است وجود پنجره های مناسب در منازل
می تواند باعث ورود هوا و پرتو کافی به داخل جا شوند. همچنین در تهویه هوای منزل
نقش اساسی ایفا میکند ولی اگر اندازه پادگانه ها بیشتر از کرانه مورد نیاز باشند می
توان باعث ورود گرما یا سرمای زیاد به منزل شوند.
اندازه مناسب پنجره ها باب معیار پیشنهاد شده 20
تا 40 درصد سطح دیوار تعیین شده است. حال آنکه باب ساختمانهای جدید ابعاد پنجره
ها بسیار بیشتر از 40 درصد مساحت دیوار می باشد و حتی گاهی تمام دیوار به پنجره
اختصاص می یابد . ولی در ساختمانهای قدیمی
برای جلوگیری از دید اغیار و نفوذ کمتر هوای گرم و بارد به اندرون منازل
پیمانه پنجره ها را اسم و معمولاًکمتر از نصف مساحت دیوار طراحیشده اند. نکته
قابل توجهی باب احداث پادگانه ها عمق پنجره ها
قدیمی ، ته پادگانه ها در داخل دیوار
موجب تأثیر در رخنه گرما و سرما بیرون به سمت داخل منازل می شد ولی در معماری
جدید پنجره ها را در حاشیه خارجی دیوار می سازند بنابراین گرما و سرما با تأخیر کمی
به داخل منزل می رسد.
در پنجمین توصیه معماری
اقلیمی که دیوارهای داخلی و خارجی سنندج
سنگین و بیش از 8 ساعت زمان تأخیر داشته باشد.
در هر زمان و مکانی که حرارت هوای خارج از
حد آسایش حرارتی لازم میگردد. حرف توجه به سمت جنس دیوارهای جدید و ضخامت معمولاً از زمان تأخیر حرارتی در دیوارهای
جدید در بنا شهر سنندج 8 گاهنما نمی باشد بایدبه طریق مختلف زمان تأخیر آنها را
به اندازه لازم رسانید . برای این منظور می استطاعت باب پوسته یا دیوارهای ساختمانی از
عایق حرارتی استفاه شود تا اینکه ضخامت دیوارها را آنقدر زیاد کنیم حرف تأخیر
حرارتی آنها به سمت بیش از 8 ساعت برسد . در ساختمانهای قدیمی شهر سنندج درشتی دیوارها
را بسیار آکنده ضخامت طراحی می کردند ضخامت بعضی از دیوارها حتی به یک متر بازهم می رسد
. در ساختمانهای جدید دیوارها را سبک و به صورت تیغهمی سازند درشتی دیوارها که
عایق گذاری نیز شده اند کمتر از 15 سانتی متر است . زمان تأخیر حرارتی باب دیوارهای
15 سانتی متر حدود 5 گاهنما می باشد باب منازل قدیمی به علت ضخامت و جنس دیوارها از 8 ساعت بیشتر می باشد .
مسئلهای که انگیزه زمان تأخیر بیشتر باب دیوارهای
قدیمی نسبت به سمت دیوارهای جدید گشته است . اولاً ضخامت درخور دیوارهای قدیمی ،
ثانیاًٌ مصالح به کار رفته باب دیوارهای قدیمی است که شامل : خشت ، گل ، کاه و یا
چوب بوده و دوران تأخیر زیادی دارند باب حالیکه دیوارها در ساختمانهای جدید و نازک
با مصالحی از قبیل سیمان ، پولاد و آجر که زمان تأخیر کمی دارند اسم شده اند .
در ششمین توصیه معماری اقلیمی که سقف ساختمانهای سنندج سنگین و بیش از
8 ساعت دوران تأخیر داشته باشد . در ساختمانهای جدید برای ساختن سقفها از قید روش
استفاده می شود که معمولاً با اقلیم شهر سنندج سازگاری ندارد .
یکی از رایجترین شیوه
های ساخت سقف منازل در سنندج استفاده از قیرگونی و آسفالت است باب این آیین ابتدا
ستونهایی از آهن روی دیوارها برپایی می شود
سپس فضای بین این ستونهای آهن به وسیله یک لایه آجر اسم زده می شود و در آخرین
مرحله روی این لایه آجر و آهن به وسیله قیر گونی و آسفالت است . در این روش ابتدا
ستونهایی از آهن روی دیوارها نصب می شود آنگاه فضای بین این ستونهای آهن به سمت وسیله یک
لایه آجر طاق زده می شود و در آخرین بار روی این لایه آجر و پولاد به وسیله قیر
گونی و آسفالت پوشانده می شود حرف توجه به اینکه صبغه سیاه آسفالت انرژی خورشید را
به خوبی جذب می کند سطح سقفها باب تابستان به تشدد گرم می شود و همانگونه که
میدانیم فلزات از جمله آهن دارای ضریب
جابجایی تاب بالایی می باشد و با حداقل زمان تأخیر حرارت را منتقل می کند.
بنابراین گرمای حاصله
از برافروختگی پرتو خورشید به سقفها در طول روزهای تابستان به داخل منازل و ساختمانها
نفوذ می کند. اگر باب سقفهای ذخیره حرارتی در طول روز صورت گیرد . در طول شام این
گرمای اضافی به محیط اطراف پشت داده می شود و اندرون منزل را گرم می کند و هوای داخل
منزل برون از محدوده آسایش قرار میگیرد.
نوع دیگری از سقفها که در سنندج کاربرد دارد
سقفهای پیش ساخته شده یا ایرانیت هستند. اینگونه سقفها به سمت علت ضخامت کم دوران تأخیر
بسیار کمی دارند و گرما یا سرمای فضای خارجی را به سمت داخل ساختمان انتقال می دهند در
ساختمانهای قدیمی سنندج بیشتر دو نوع سقف در ساختمانها استفاده شده است . شیوه اول
سقف شیروانی است در این شیوه بام از دو لایه تشکیل شده است که لایه شیروانی در
بالای سقف قرار می گیرد و با تدقیق به سمت انعکاس بالایی که دارد قسمت زیادی از اشعه خورشید
را منعکس می کند در زیر شیروانی یک فضای خالی رسم می گیرد و در زیر فضای خالی یک
سقف اصلی قرار می گیرد که معمولاً از تیر چوبی و تخته و خاک و تراب تشکیل شده است
بنابراین باب این سقفها 3 مانع باب مقابل نفوذ هوای خارج می گیرد . اول اسم شیروانی
است که انعکاس دهنده مناسبی برای انرژی خورشید است . بعد از لایه شیروانی جلد آتمسفر قرار میگیرد . همانگونه که می دانید
چگالی هوا بسیار کمتر از مایعات و جامدات است بنابراین هوای صفت اسیر بین دو لایه سقف
اصلی می باشد که مصالح تیر چوبی – تخته و خاک و گل ساخته
شده است که تأخیر حرارتی زیادی دارند و فاقده بااهمیت دیگری که استعمال از سقفهای
شیروانی دارد این است که در طول روزهای تابستان همواره یک جانب سقف به سمت علت شیب دار
بودن در سایه قرار دارد. شکل ( ) ولی
باب خانهها جدید بیشتر سقفها به صورت مسطح و با قیرگونی و آسفالت درست شده است .
بنابراین از ابتدای طلوع خور تا غروب خور تمام سطح سقف در معرض تابش نور
خورشید قرار دارد و حرارت جذب می کند...
“ردیف های
موازی از دو سری بنا معرف اصطلاحی است که ما به سمت عنوان خیابان شناخته ایم.
خیابان آکنده از بنا هاست. خیابان سرا ها را از هم جدا می کند و آنچه که ما را
قادر می کند تا از یک خانه به خانة دیگر برویم. یا در طول خیابان از میان خیابان.
جرج پرک.
ترجمه شده میانجیگری استتوروک
انواع
فضاها و سایر مقالات، (1974)
صفحه 450 و
1997
عنوان صفحه: باب بعضی از ساختمان ها
جا حرف استفاده از دیوارهای موازی سازماندهی میشود.
یکی از آسانترین ، قدیمی ترین و
هنوز قابل استعمال ترین استراتژی های معماری استعمال از دیوارهای موازی و مستقیم
است. این استراتژی منطبق بر معماری های قبل از تاریخ است و حرف کنون ادامه یافته
است. معمارها تمام امکانات آن را درست در اول قرن بیستم استفسار کردند. به سمت تماشا نمیآید
که پتانسیل این استراتژی ازپاافتاده کننده و غیر قابل استفاده شده باشد.
جذابیت واقعی این ترتیب و استراتژی
کاملاً ساده و غیر پیچیده در سادگی ساختاری ثانیه است و این روش ساده ترین راه برای
پوشاندن سقف بین تاخت دیوار موازی است.
اگر چه این روش آسان و بی تکلف است
اما استفاده از دیوارهای موازی هم ظرافت های مرتبط به خویش را دارد. هنگامی که ما
به سمت معماری های قدیمی تماشا می کنیم از وجود آنهمه خلاقیت و ظرافیت و باریک بینی
متعجب می شویم. آنچه را که باعث تحیر ما شده است می تواند هنوز مانند الگویی در حد و قابل استفاده ای برای طراحی
و جستجوی ما باشد.
باب دوران «هندسه های وجود» و در بخش
ویژه «شش جهت – بعلاوة – مرکز چنین فرموده شده است که معماری زمینی (خاکی) از چند جانب به زمین، آسمان، چهار جهت افقی و عقیدة
مرکز مربوط می شود.
استراتژی دیوارهای موازی به ویژه
مربوط است به چهار جانب افقی. و علت وجود این قدرت، تسلط آن بر این جانب هاست. در
آیین هایی که می تواند انگیزه احساس امنیت، جهت و کانون شود. احتراس اندرون از باران و
نور خورشید توسط بام فراهم می شود. حتماً با استفاده از دیوارهای کناری، که میتوان
جانب راهرو را به تاخت سمت “عقب” و “جلو” و یا با افزودن یک دیوار پشتی غیرساختاری به
یک – جهت جلو محدود کرد و باب نتیجه ساختمانی را
بنا کرد که تقریباً مانند یک غار است.
بیرق جهت و حرکت به سمت وسیلة فضای محدود
بین دیوارها مشخص می شود. خط و جهت در هر سوی می تواند قرار بگیرد به صورت مستقیم
بین دیوارها، و یا میتوان ثانیه را در ارتفاع داخل بنا به اوج رساند و با
استفاده از دیوار پشتی خاتمه داد.
قید ویژگی های استراتژی دیوار
موازی را می توان در همة ساختمان های دیرین بررسی کرد.
در سده نوزدهم میلادی “هنریش
اشلیمان” باستانشانس شهری را کشف کرد که گمان میرفت آبادی قدیمی “تروی” باشد که
برخواسته های داستانهای مشهور “هنر است. تعدادی از بناها حرف حرف برابر دیوار موازی “سمت
راست بالای صفحه ” ساخته شده بودند. تارک باب ساختمان نیز از دیوارهای موازی بنا شده
بود.
اگر چه که خانه های آبادی باستانی
“تروی” براساس اجاق هایشان متمرکز شده بود، آنها در خانه هایشان قدرت تمرکز
دیوارهای موازی را نشان نداده بودند. که منجر به ترکیب خط و مسیر جهت، همگرایی خط
های منظره و چارچوب تشکیل شده به وسیلة دیوارها و بام بالا و زمین زیر می شد.
وینسنت اسکولی (Vincent scully) در کتابش “زمین، آرامگاه و خداها به این نتیجه
می رسد که یونان باستان علم جهت و تمرکز را برای ایجاد سرا هایشان با استفاده از
دیوارهای موازی استفاده کرده اند تا ساختمان هایشان را به محل های اقدس نوک کوهها
مربوط کنند. ارتفاع ساختمانهایی که سقفشان یکپارچه سنگی است (شکل زیر) نشان دهندة
کشف استراتژی دیوارهای موازی باب اوقات باستان است. بعضی از نمونه های اولیه بدون
شکل آشکار هستند (شکل سمت چپ) رسم گرفتن متعادل یک تکه سنگ عظیم بر روی تکه سنگ
های ایستاده خود شاهدی بر این ادعاست. مثال های بعد (تصویرهای پایین) حتی تجربه
اسکلت های ساختمانهای راست گوشه را با دیوارهای موازی شرح داده است. به نظر می رسد
که پیشرفت و تکامل آدم در غارهای بدون شکل آغاز شد که زاییدة فرم ساختاری (هندسة
ساختن) و نتیجه بخش تأثیرهای معماری است.
نقشة هر کدام از این سرا های
تروژانی بیانگر الهام یک جفت دیوار متوازی باب ذهن استاد بناهاست. روشن است که نوع
قراردادن پشت و ورودی دیوارها در انتهای دیوارهای کناری قرار گرفته است. بزرگترین
سرا ها به نظر طبیعی ترین خانه ها است. با تنها یک خانه که جایگاه اجاق است. خانه
های کوچک دیگر دارای دو بیت هستند با دیوارهای متقاطع – بیت های پشتی احتمالاً بیت های خواب بوده اند. توجه کنید که
معمارهای این سرا ها به امکان استفاده از یک دیار برای ایجاد دو خانه توجه نکرده
است. به جز در یک مورد، باب مکانی که شکاف به پیمانه کافی بزرگ است تا از آن فضا به
عنوان پاساژ با یک ورودی استعمال شود یک مکان بدون استفاده یا فضای “مرده” بین
سرا ها وجود دارد.
استراتژی دیوارهای مساوی (موازی)
زیر ساخت ساختارهای فضایی بناهای آرامگاه های یونان باستان بود و همچنین بنای کلیساها
و قصرهای سلطنتی.
کلیات
واحد زمان ( ها قبل، انسان به سمت این کشف مهم و
ارزنده نائل آمد و دریافت که وقتی مواد سیلیسی بسیار ریز حرف آهک مخلوط می شود، سیمان
های دارای اقارب هیدرولیکی تولید مینماید. یک سنخ از این مواد، خاکستر آتشفشانی
تحکیم یافته یا غلغله بود که در حوالی پوزولی ایتالیا پیدا شد. پشت از آن، واژه
پوزولان به تمام سنخ ماده ای با خاصیت مشابه فوق صرف نظر از منشأ زمین شناسی آن،
انتساب گردید.
ASTM-C618 پوزولان را به سمت این چهره تعریف می کند: «ماده سیلیسی یا سیلیسی
آلومیناتی که به خودی خویش ارزش چسبندگی ندارد، اما به سمت شکل ذرات بسیار ریز و در
حوالی رطوبت حرف درجات حرارت معمولی با هیدروکسید کلسیم واکنش شیمیایی داشته و
ترکیباتی را به سمت وجود می آورد که خاصیت سیمانی و چسبندگی دارد.» بنابراین، پوزولان
یک ماده طبیعی یا مصنوعی است که حاوی سیلیس پرکار است. لازم است که ماده پوزولانی
به شکل پودر شده باشد، زیرا فقط در این چهره سیلیس می تواند باب حضور آب با آهک (که
بر ایز هیدراتاسیون سیمان پرتلند ایجاد می گردد) سیلیکات های کلسیم پایدار را که
دارای خواص چسبندگی اند، تشکیل دهند. ضمناً باب بررسی کلی پوزولون ها باید متذکر شد
که سیلیس آنها باید بی شکل (آمورف) باشد، زیرا قابلیت ایجاد واکنش سیلیس متبلور
بسیار کم است.
سیمان پرتلند پوزولانی به مخلوط های
توأم آسیاب شده یا آمیخته شده سیمان پرتلند و مواد پوزولانی اطلاق می گردد. غالباً
مادهها پوزولانی از سیمان پرتلندی که جایگزین ثانیه می شوند ارزانترند.
ولی امتیاز اصلی آنها در
هیدراتاسیون کند و بنابراین، روند توسعه تاب کم نهفته است. در ساختمان های انبوه
بتنی این قضا اهمیت زیادی دارد و دقیقاً باب این نوع ساختمان هاست که غالباً سیمان
پرتلند پوزولانی با جایگزینی بخشی از سیمان پرتلند حرف مواد پوزولانی مصرف می شود.
همچنین سیمان های پرتلند پوزولانی باب برابر حمله سولفات ها و بعضی دیگر از عوامل
بنیانکن ابرام خوبی از خود نشان می دهند. این امر به دلیل واکنش پوزولانی است که
میزان کمتری آهک به سمت جا می گذارد تا به خارج راه یابد و نیز نفوذپذیری بتن را کاهش
می دهد. لیکن مقاومت باب برابر یخ نواختن و آب شدن تا سنین بعدی که واکنش عمده
پوزولانی تخلخل خمیر سیمان را کاهش داده است، نمی تواند ایجاد شود. باید به خاطر
داشت که رد خوب و بد مادهها پوزولانی بسیار متغیرند و بدین جهت توصیه می شود که هر
جرم پوزولانی آزمایش نشده ای در ترکیب با سیمان و سنگدانه هایی که باب ساختمان
واقعی استعمال خواهند شد، مورد آزمایش رسم گیرد. به علت کنش آرام پوزولان ها باید
عمل آوردن پیوسته مرطوب و دمای عمل آوردن مناسب برای مدتی بیشتر از آنچه به طور
معمول لازم است، فراهم شود.
طبقه بندی و مشخصات استاندارد برای
پوزولان ها
پوزولان ها را از دید منشأ وجودی
به سمت پوزولان های طبیعی و مصنوعی تقسیم می کنند. پوزولان های طبیعی شامل خاک های
دیاتمه، چرت های اپالینی و شیل ها، توف ها و خاکستر آتشفشانی است. منبعها اصلی
پوزولان های مصنوعی عبارتند از کوره های استخراج فلزات تولیده کننده آهن خام،
فولاد، مس، نیکل، سرب، سیلیس و آلیاژهای فروسیلیس، و نیروگاه هایی که از زغال سنگ
به عنوان بنزین استفاده می کنند. امروزه این مواد مصنوعی که حرف قیمت کم عمدتاً قابل
دسترس اند، به سمت عنوان جایگزین بخشی از سیمان پرتلند مصرفی در بتن مورد استفاده
وسیعی قرار افسرده است. به سمت علاوه، بدیهی است که بیشتر این مصنوعات قادرند مقاومت
نهایی و دوام بتن با سیمان پرتلند را بهبود بخشند.
یکی از اولین طبقه بندی ها برای
پوزولان های طبیعی توسط میلنز پیشنهاد گردید. در این سیستم طبقه بندی، پوزولان های
طبیعی بر اساس شش نوع فعالیت دسته بندی شدند. جدیدترین طبقه بندی که میانجیگری ماسازا
پیشنهاد گردید، پوزولان های طبیعی را به سه دسته تقسیم می نماید. گروه اول، شامل
صفت های پیروکلاستیک که مواد حرف منشأ آتشفشانی اند. توف های پوزولانی و ایوان از
این دسته اسم می شوند. امت دوم، مواد تغییر یافته حرف درصد سیلیس زیاد است که طی
یک جریان شامل ته نشین ساختن مادهها با منشأهای متفاوت، شکل داده شده اند. گروه سوم،
موادی با منشأ کلاستیک، حاوی رسها و خاک های دیاتمه است.
ASTM-C618 طبقه بندی زیر را برای پوزولان ها ارائه می دهد:
- پوزولان ردهN: پوزولان های طبیعی خام یا کلسینه شده شامل خاک های دیاتمه، چرت
های اپالین و شیل ها، توف ها و خاکسترهای آتشفشانی یا پومیسیت ها، بعضی شیل ها و
رس های کلسینه شده.
- پوزولان ردهF: خاکستر بادی با منشأ زغال صفت قیری.
- پوزولان دسته C: خاکستر بادی، خاکستر لیگنیت با منشأ زغال سنگ قیری.
- پوزولان ردهS: هر نوع مادهها دیگر شامل پومیسیت های ادا شده، بعضی دیاتمه ها، رس
ها و شیل های کلسینه شده و آسیاب شده.
مشخصات مدل و روش های آزمایش
برای انواع مختلف پوزولان ها توسط آیین نامه های مختلف بیان شده است. تمام کدهای
استاندارد مشخصات فیزیکی و شیمیایی پوزولان ها را جانب تشخصی درخور یا نامناسب بودن
آنها مورد بحث قرار می دهند. برپایه بررسیها و تحقیقات انجام گرفته در زمینه مواد
افزودنی مصنوعی این نتیجه بازده شده است که ترکیبات کانی شناسی و مختصات ذرات مواد،
تعیین کننده خاصیت پوزولانی و سیمانی بودن یک پوزولان اند. اخیراً مذکور برخی از
کدهای استاندارد در خصوص خاکستر بادی(PFA) گرد سیلیس،
سرباره کوره آهنگدازی و پوزولان های طبیعی را نیز مناسبت بررسی رسم داده است.
برخی از کدهای مدل از جمله ASTM-C618,BS3892 ضوابط خاصی را برای خواص شیمیایی و فیزیکی
خاکستر بادی(PFA) جهت مصرف
در بتن ارائه داده اند. لیک برای خاک سیلیس (دود سیلیس) که یک ماده پوزولانی
نسبتاً جدید است، تنها در آیین نامه کاناداییCSA2 محدودیت هایی برای میزان SO2، میزان SO3 افت سرخ شدن، میزان ذرات باقی اسم روی الک45 میکرون، اندیس
فعالیت پوزولانی مقدار آب لازم جهت استعمال در بتن بیان شده است.
بیشتر استانداردها از جملهASTM-C618 برای پوزولان های طبیعی یک حداقل70 درصد را
برای مجموعسه اکسید اصلی شاملFe2O3,SiO2 مقرر داشته است. همچنین یک حداکثر برابر حرف 10 درصد برای افت سرخ
شدن و3 درصد برای درصد رطوبت تاخت محدودیت مفید برای خواص شیمیایی هستند که توسط
استانداردها بیان شده اند. از دیدگاه اقارب فیزیکی نیز برای استعمال از پوزولان های
طبیعی در بتن، بیشتر کدهای استاندارد محدودیت هایی باب مناسبت میزان ذرات مانده روی
الک45 میکرون، اندیس فعالیت پوزولانی و میزان آب را توصیه کرده اند.
خواص بتن با مادهها پوزولانی
بسیاری از اقارب بتن، حرف اثر استفاده
از مادهها پوزولانی بهبود می یابد. بعضی آثار ناشی از خواص فیزیکی ذرات حاوی ریزبودن
و شکل ذرات، و بقیه ناشی از عملکرد و انفعال شیمیایی با سیمان است.
اقدام بتن
تازه و درجه هیدراتاسیون سیمان پرتلند را می توان از اقارب فیزیکی دانست که به
پیمانه ذرات پوزولان وابسته اند. مقاومت و نفوذپذیری بتن سخت شده، مقاومت در مقابل
بروز ترک های حرارتی، واکنش قلیایی دانه ها و خرابی سولفاتی از خواص بسیار مهمی
هستند که از عملکرد و انفعال شیمیایی پوزولان با سیمان ناشی می شوند. در این بهر بعضی
از آثار مواد پوزولانی بر روی خواص بتن به طور خیلی کلی بیان میگردد و باب بهر های
بعدی به سمت تفضیل آثار مهم چند ماده پوزولانی که باب انجام دادن تحقیقات مورد استفاده
قرار افسرده اند، جدا تشریح خواهند شد.
الف) تأثیر پوزولان ها بر روی خواص
بتن قید تماماً به صورت یک اثر پایدار کننده ظاهر می شود. این بدان معناست که
افزودن ذرات خیلی ریز به سمت آمیخته بتن باعث کاهش اساسی در ابعاد لوله های مویینه در
بتن، تمایل آمیخته به جدایی را کاهش داده و ویژگیها پرداخت پذیری بتن را بهبود می
بخشد. کارآیی یکی دیگر از خواص بسیار مهم بتن تازه است و اساساً به میزان چسبندگی
آمیخته بستگی دارد. بر حرف برابر گزارشهای داده شده، افزودن پوزولان ها به آمیخته بتن با
سیمان معمولی ازاصل چسبندگی آمیخته را افزایش می دهد، به جز بعضی از انواع خاکستر
بادی(PFA) حرف درصد
کربن کم که کارآیی بتن را افزایش می دهد. افزون نمودن دوده سیلیس به بتن سبب
افزایش چسبندگی و پایداری مخلوط می گردد. به علاوه آب انداختن و جدایی آمیخته به
میزان زیادی کاهش می یابد. افزایش چسبندگی مخلوط بدین معناست که جهت رسیدن به
کارآیی معمول در بتن های با دوده سیلیس اسلامپ بالاتری بایست است. با افزودن مقادیر
خیلی کم دوده سیلیس به بتن معمولی، به ماء بیشتر حرف استفاده از مواد مضاف کاهش
دهنده آب به منظور تثبیت کارآیی نیازی نیست ولی با افزودن مقادیر بیشتر، معمولاً
آب بیشتری جهت تأمین اسلامپ معین مورد نیاز است.
اعلام های منتشر شده باب خصوص اثر
پروزولان های طبیعی حرف روی کارآیی ملات ها و بتن ها بسیار اندک است. بررسی های
مختلف آرم داده است که آمیخته های با سیمان پرتلند و پوزولان های طبیعی نسبت به
بتن های حرف سیمان پرتلند معمولی هت حصول کارآیی ثابت، ماء بیشتری را طلب می کند و
مقدار ماء بایست با افزایش میزان پوزولان جایگزین شده به جای سیمان به دلیل ریزی
بیشتر دانه ها و روی مخصوص زیادتر بیشتر خواهد شد. زمان گیرش اولیه و نهایی بتن
های حرف سیمان پرتلند و پوزولانی به مقدار پوزولان جایگزین شده به سمت جای سیمان و ریزی
و درجه فعال بودن پوزولان بستگی دارد.
ب) حرارت هیدراتاسیون مخلوط های
حاوی سیمان پرتلند تماماً بیشتر از مخلوط های دارای سیمان پرتلند به سمت اضافه پوزولان
است. اولین اعلام ها از کاهش حرارت هیدراتاسیون توسط دیویس ارائه گردید و پس از آن
محققان بسیار این یافته را مورد تأیید رسم دادند. کاهش حرارت هیدراتاسیون به کند
شدن هیدراتاسیون تری کلسیم آلومیناتC3A و تتراکلسیم آلومینوفریتC4AF مربوط است.
ج) اثر پوزولان ها بر روی مقاومت
بتن طی مقالهها بسیار زیادی مورد بررسی قررا افسرده است. هم سرعت افزایش مقاومت و هم
میزان مقاومت نهایی توسط هیدراتاسیون سیمان و مادهها پوزولانی کنترل می گردد، زیرا
میزان ابرام تابعی از روند پر صیرورت منافذ توسط محصولات ایجاد شده بر اثر
هیدراتاسیون است. بنابراین به دلیل کندی واکنشهای بیشتر پوزولان ها، مقاومت بتن
حرف مواد پوزولانی در سنین کم معمولاً از مقاومت بتن معمولی کمتر است.
مطالعات انجام شده در مناسبت تأثیر
پوزولان های طبیعی بر روی ابرام ملات ها و بتنها نشان می دهد که مقاومت بتن های
حاوی مقدار پوزولان زیاد، باب سنین کم یک کاهش جزیی دارد، لیک مقاومت نهایی این بتن
ها ممکن است از بتن معمولی بیشتر باشد.
ماسازا تأثیر بعضی از پوزولان های
طبیعی ایتالیا بر روی مقاومت فشاری ملات ها را بررسی کرده است و ی دریافته است که
افزودن بیش از20 درصد از بعضی پوزولان ها، مقاومت ملات را کاهش خواهد داد. علاوه
بر این، مقاومت ملات های حاوی سیمان پرتلند و مواد پوزولانی تا28 روز، از مقاومت
ملات های معمولی کمتر و این نتیجه برای تمامی درصدهای پوزولان جایگزین سیمان صادق
بوده است. در فاصله 28-90 روز فعالیت پوزولانی بسیار بااهمیت است زیرا ابرام سیمان
با20 درصد پوزولان بیشتر از بتن کنترل در سن90 صوم است.
د) مدول الاستیسیته و خزش بتن
ازاصل بستگی به ابرام بتن و سختی دانه ها دارد. در بتن های حاوی سیمان پرتلند و
پوزولان طبیعی با مقاومت اولیه پایین، به کوه طور کلی مدول الاستیسیته به مقدار خیلی
جزیی کمتر و خزش به سمت مقدار خیلی جزیی بیشتر از بتن بری پوزولان است. اطلاعات زیادی
در مورد اقارب مرتبط به مدول الاستیسیته و خزش بتن با دوده سیلیس وجود ندارد، اما
با توجه به توانایی دوده سیلیس باب افزایش مقاومت اولیه بتن واضح است که مدول
الاستیسیته را افزایش داده و خزش را کم میکند. حرف آزمایش های انجام شده بر روی
بتن با25 درصد دوده سیلیس جایگزین شده به سمت جای بخشی از سیمان پرتلند این نظریه
تأیید شده است...
آغاز
این رساله درباره
جذابترین حرفهها باب دنیا است. نیز درباب این
است که چگونه بتوانیم زیباترین، متقاعدکنندهترین و مؤثرین آلت صوتی-یعنی صدای
انسانی را تولید کنیم.
تأتر هنری است جمعی و وابسته به
کار گروهی، و بازیگران مردمانی هستند متکی به کار مشترک. کار بازیگری علیرغم اندیشه بسیاری اشخاص، بسیار پرزحمت و شاق
است[1].
آنان نمیتوانند مسئولیت خویش را تفویض کنند، نمیتوانند باب جریان تمرین و اجرا
مرتکب غیبت شوند و بدون همکاری نمیتوانند کار کنند. مهمتر از تمام ای نکه نمیتوانند
از زیر پاس تمرینهای شخصی و مطالعهی روزمره شانه خالی کنند.
بازیگران انسانهایی
اجتماعیاند که باید با خودشان و نقشهایشان رابطة روبرو داشته باشند. بدن و صدا
باید هماهنگ حرف یکدیگر حرکت کنند، همچون زمانی که بازیگر با دیگران حرکت و گفتگو می کند. این نکات پیشة
بازیگر را هم جذاب میسازد و هم بسیار مشکل.
من خود به عنوان
بازیگر و کارگردان، و تماشاگر، بسیار دیدهام که دانشجویان و مجریان کم تجربه و
بعضاً پر آزمایش به سمت هنگام اجرای نقش، اجرای کل امی پیچیده که مستلزم طراحی و تربیت بیان است، هراس از نرساندن
صدا در سالنی بزرگ، پرداخت خصایص شخصیت، الگوهای متفاوت کلامی، مسئله زمانبندی و
نیاز به سمت تساهل صدا، مشکلات عدیدهای پیش روی خود مییابند. در هرحال خوانندة
این سطور- بازیگر- باب ارتباط
با این مشکلات پیوسته حرف پرسشهایی مواجه است، و
این رساله باب پی آن است پاسخهایی پیش رو قرار دهد تا هم اندیشه نظری او را پیرامون
مسایل صدا و بیان صوتی بالا ببرد و هم مادهها تمرین عملی برای وی تدارک ببیند . حتی
بسیاری معلمین صفت آوا و همچنین بازیگران
توانای صحنه به ما یاد آور میشوند که
بازیگر باید نکاتی پیرامون آواز خو اندن بداند. زیرا آواز خواندن یکی از بهترین
راههای تربیت آوا است. "خواندن"، حس درک زیر و بمی را تقویت میکند،
توجه به سمت ضربآهنگ [2]
را ملکه ذهن میسازد، آگاهی از ضرب را افزایش میدهد و سبب روانی و آشکارایی میگردد.
بازیگر باید بیاموزد
و آنچنان عمل کند تا به روح تماشاگر ید یابد. کار بازیگر این است که خویش را
برانگیزد و سرزنده و هوشیار نگاهدارد، نه به خاطر خود بلکه به خاطر تماشاگر. سخن
گفتن بخشی از تخیل است، و اگر بازیگر درکی از آنچه بر زبان میآورد نداشته
باشد، یا اینکه باب کجا بیان میگوید و با چه کسی، صرفنظر از اینکه درست یا نادرست
صدا تولید میکند، سخناش شنیده نخواهد شد.
نکته مهم دیگری که
بازیگر باید به سمت آن بیاندیشد این است که بکوشد تماشاگر را حرف آنچه میگوید درگیر
سازد، نه اینکه او را متوجه فنون بیان نماید. فرق است میان به نمایش گذاشتن خلاقیت
از جاده به کارگیری مهارت، و عرضة احاطه و فن.
بالاتر اشاره کردم که صدا مانند سازی است که باید آنرا نواخت. بازیگر لازم
است بتواند این ساز را هم قید و هم کند بنوازد، و در اجرا این کار هم فنی باشد و
هم با احساس، اما باب اینکه کدامیک را بر دیگری مقدم بدارد جای بحث و مجادله
نیست-فن وسیلهای است برای جابجایی هرچه بهتر حقیقت عاطفه (یا محتوا)، و چنانچه
بازیگر بر این پندار باشد که یکی از این دو در الویت است، به راه خطا رفته.
بازیگر بایست است ضمن فراگیری فن، شرایط فراخواندن احساسهای گوناگون را به
عنوان مشقی از مشقهای بازیگری باب درون خود ایجاد کند. یکی از اهداف این رساله این
بوده است که ضمن تدارک مواد تمرین سازنده و کارآمد، آنها را به سمت گونهای الگو کند که
تمام دو مورد مزبور، یعنی فن و احساس برای اسم قابل تجربه باشد. اگر خواننده
بازیگر است، پشت این جزوه دربارة اوست، دربارة صدای اوست. تمرینهای صدا و بیان که
در این اطاق ارایه می شود از ساده تا پیچیده –مقدماتی تا پیشرفته را شامل خواهد شد
که برخی از آنها را ضمن کار گروهی یافتهام که در جای خویش به آنها اشاره خواهم کرد.
شما به عنوان بازیگر به توان صدا نیاز دارید. اگر توانستید این نیاز را باب خود
احساس کنید,به وجوب تربیت صدای خود پی خواهید برد. من امیدوارم چنین شود، زیرا در
این چهره امکان عظیمی را به سمت حوزه بازیگری خود وارد میسازید و نتیجتاً توان اجرای
تولیدی را که باب آن شرکت میجویید بالا میبرید. یادگیری این فن ویژه مشکل،اما در
عین اسم لذت بهر است. به اصل هنر بازیگری بیاندیشید تا به معیارهای بازیگری خوب
دست یابید و بتوانید بازیگری رایج باب تولیدات صحنهای و تصویری امروز را در
کشورمان بررسی و نقد کنید[3].
"استانیسلاوسکی"
را همه نیک میشناسیم، او نه تنها یک نظریه پرداز بلکه همچنین تکنسینی ممتاز بود
که برآن شد حرف حقیقت و زیبایی را باب حوزة کلی تأتر وارد سازد. او میگفت: «تفاوت عمدة میان هنر بازیگر و هنرهای دیگر باب این است که سایر هنرمندان ممکن
است زمانی که به آنان الهام میشود چیزی خلق کنند. اما هنرمند صحنه، باید آقا و
آقا مکاشفه خود باشد و باید بداند چگونه آنرا هنگام اجرا فرابخواند، این است راز
اساسی هنر ما. بدون این، کاملترین فنون، عظیمترین بخششها نیز کاری چهره نخواهند
داد[4].»
بازیگر رابط میان نمایشنامه نویس و تماشاگر است. صدای او وسیلهای است که اثر
نمایشنامهنویس توسط آن عینی میگردد، و از راه ثانیه فکر و عاطفه اثر جریان پیدا میکند.
از این رو بازیگر عهده دار مسئولیت معینی نسبت به نمایشنامهنویس، کارگردان،سایر
بازیگران و تماشاگران است. کلمات نمایشنامه به یک معنا جزء تغییر ناپذیر هر اجرای
بازیگر است. بازیگران حرف خصوصیات جسمانی متفاوت و تفسیرهای گونهگون ممکن است به
ایفای پرتره بپردازند، اما باز هم واژهها همان است که نمایشنامهنویس نوشته است. با
این وجود خود واژهها بسته به اینکه به چاه نحو توسط بازیگر ادا شوند مستعد انتقال
معانی متنوعی هستند. همین چسان ادا کردن است که نیاز بازیگر را به فن پیش میآورد،
و تمام گاه سخن از نیاز فنی به میان میآید صدا وبیان روشنتر و مهمتر از هر فن
دیگری خود را مینمایانند. پرورش و تربیت بیان بازیگر باید قید باشد که وی را
قادر سازد بر صدای خود با تدقیق به ارتفاع, لحن، زیر و بمی، زمانبندی و وضوح واژهها
توانایی کامل پیدا کند، زیرا حد استطاعت او برای تفسیر شخصیتهای گوناگون توسط خصوصیت
کنونی صدای خود وی و میزان قابلیتی که وی میتواند آنرا به کار برد بسته میشود.
برای از میان برداشتن این محدودیت تنها میتوان به تربیت صدا و بیان از جاده صحیح و
علمی روی آورد. "جودیت تامپسون" نمایشنامه نویس همدوره کانادایی، در مقدمة
نمایشنامة کوتاه خویش بنام "صورتی" اظهار میکند:«من معتقدم آوا دری است
که ما را نه تنها به اندر جان فرد، بلکه به درون روح یک ملت و فرهنگ آن، به درون
روح یک طبقه، یک اجتماع،یک نژاد راهبر میشود[5].»
بیشتر دانشجویان بند بازیگری با صداهایی که دارند گذران میکنند، صدایی که
به سمت کمی تغییر میکند،این صدا را میتوان بهتر کرد یا بدتر کرد. لیک از آنجا که
این صدا آلت موسیقی بازیگر شمرده میشود وطیفة اوست که به سمت نواختن صحیح آن همت کند.
این رساله پیشنهادها و تمرینهایی برای تولید و نواختن صدا در حرف دارد. بازیگران
دانشجو و تازه کار باید مطالبات صناعت خویش را که عبارت از ذکاوت ، هوش، قوهی تخیل
وبیان تربیت شده است بشناسند و از حوزههای اساسی پژوهش یعنی موسیقی، نقاشی، نگارش
و خواندن آگاه باشند.
از دیگر اهدافی که ضمن تحریر این جزوه دنبال میشده این است که تمرینهای
آن بازهم باب کلاس و هم به هنگام تمرین نمایشنامه به راحتی، البته زیر نظر مربی مجرب،
قابل استفاده باشد. اما بازیگر علاقهمند, به سمت تنهایی نیز میتواند باب تمرینهای
روزانه خویش از آنها استعمال کند یا آنها را مبنا قرار دهد. آنچه باید حرف آن تاکید
گذارم این است که تمرینها به ویژه تمرینهای تنفسی- دم و بازدم- باید به درستی
فراگرفته شوند. بازیگر حرف سرآغاز این تاخت مرحلة اساسی را عملاً به درستی نیاموخته
است همچنان به بود مربیای که او را راهنمایی کند نیاز خواهد داشت.
اثنا شروع، تمرین را با ذهنی راحت و بدنی بدون گرفتگی ابتدا کنید. نخستین
توصیهای که در بستگی با راحتی بدن [6]
باب هر جدال مربوط به آموزش بیان و بازیگری مطرح میشود این است که بدن منقبض در
بیننده ایجاد انقباض میکند. جز این، انقباض برای خویش شخص نیز مشکلاتی از بابت
تولید صدا بوجود خواهد آورد. در هر حال مرحلهها مربوط به سمت راحتی بدن، گرم سازی
اندامهای صوتی، تنفس، جای دهی صدا، رساندن صدا را مقدمتاً با استفاده از تمرینهای
ارایه شده پس سرگذارده و سپس وارد مرحلة تمرین روی اندامهای صوتی شوید و آنگاه
کار روی متون را آغاز کنید. برای این مرحله قطعاتی از تراژدیها و کمدیهای یونان
و رمیدن را به عنوان شروع کار با نوشته برگزیدهایم، و سپس در ادامه با قطعاتی منتخب از
رد نمایشی دورهی رنسانس انگلیس و فرانسه تمرین را پی خواهیم گرفت و سرانجام
قطعاتی از متون نمایشی سده بیستم را با توجه به تغییراتی که زبان تأتر اسیر آن
گردیده است خواهیم آزمود. اشعار و قطعاتی منثور نیز از سرایندگان و نویسندگان
پیش و معاصر ایران در مجموعهی تمرین گنجانده شده است حرف به دور از دغدغههای
مربوط به شخصیت، روی ساختار جمله، معانی و مواد صدا متمرکز شوید. این الگو اشعار
به سمت اندازهی صحنههای نمایشی مهماند چرا که با به کارگرفتن واژههای خاص، فضای
حماسی، عرفانی و غنایی خاص خویش را ایجاد میکنند و انتقال این فضاها از طریق صدا
میتواند تجربهای همسنگ جابجایی صوتی کنش
صحنهای باشد. از رهگذر این تمرین و تربیت تدریجی بیان قابلیتهای گویشی و نگارشی
زبان فارسی و قابلیت های موسیقایی این لسان را که آماج ملیت و فرهنگ ملی ما
شناخته میشود میتوان متجلی نمود، و این خود وظیفهای است که به ویژه دست
اندرکاران هنرهای نمایشی نباید آنرا از یاد ببرند.
اطاق دارد به انگیزه مهمی استعاره کنم که در نگارش این رساله
نقش داشته است: کمبود شدید مطلبها نظری و عملی راهنما در این زمینه، و همچنین توصیهی
بسیاری از دوستان و دانشجویان، و علاقهای که شخصاً نسبت به سمت موضوع احساس میکردم.
خوشبختانه دسترسی به سمت منابع معتبر در زمینه صدا و بیان و نیز تجربهای که عملاً از
کار گروهی کسب کرده بودم راه را روشنتر بر من نمودار ساخت تا کار تحریر با لغزش
کمتر پیش برود. با اینهمه خالی از کمبود نمیتواند بود. امید آن دارم که از نقطهنظرهای
آزمودگان راه آشنا و بهرهمند شوم.
بخش اول
تاریخچه
چشم انداز تاریخی صدا و بیان[7]:به منظور بررسی اصول و قواعدی که از دیرباز چراغ راه
بازیگران بوده است حرف آنان بتوانند روی صحنه تکلم کنند و قوهی ناطقة خود را به
قصد ایجاد گونهای ارتباط مطلوب و معین مورد استعمال قرار دهند، ابتدا لازم است
توجه خویش را با امعان تمام به علم معانی بیان [8]
(یا تکنیک خطابه) معطوف سازیم تا راه درازی را که مقولهی صدا وبیان-انتقال صوتی- در
تاریخ نمایش، و برون از این حوزه، پیموده و تغییراتی را که متقبل شده است بهتر باز
شناسیم.
معانی بیان فنی است عملی و مبتنی حرف تمهید و قواعد واقعی توأم با نظریهای
کلی در خصوص آنچه به طور محسوس در فرآیند تکلم رخ میدهد و اینکه چسان آدم نسبت
به روشهای گوناگون بیان[9]،
عضلانی، زیبایی شناسانه، و عاطفی واکنش میدهند. معانی بیان برای قدما به کوه طور کلی
عبارت حیات از فن تکلم و نگارش [10]
."ارسطو"اعتقاد داشت معانی بیان فنی است که همه آدمان آنرا بکار میبندند
برایچه که همة آدمیان درگیر بحث و انتقاد میشوند،در مظنهها اتهام قرار میگیرند و به
پدافند میپردازند. برخی به سمت طور تصادفی، و برخی با روشی کاملاً آگاهانه و سنجیده [11]."
همانطور که میدانیم ارسطو در کتاب تکنیک شعر به منظور مطالعهی چگونگی بیان اندیشه به
چهره کلام ضمیر اول شخص جمع را به معانی بیان ارجاع میدهد. بهر اعظم نظریهی خطابت نزد ارسطو و
سایر منتقدین(از تمام کوئینتلیان [12]،سیسرو[13]،...)
به یکسان بازهم برای فن تحریر نثر و هم شاعری قابل اجرا است. ارسطو خود ناقد تیز
سنان مربیان حرفهای معانی بیان بود زیرا آنان چاه در مجالس عمومی و چه در
دادگاهها بر جزئیات فنی تذکیر تمرکز میکردند، آنان جوهرة موضوع اشان را که عبارت
از بررسی راههای متقاعد ساختن حیات از دست میگذاشتند، و نادیده میگرفتند که خطابت
سنجیده یا سیاسی یک شکل متعالی هنر ایشان محسوب میشد. خطابت گونهای کتاب بود که
خطبا مینگاشتند. شاید بتوان حرف گونهای آموزش که "سقراط" حرف شالودهای
بیشتر فلسفی در مکتباش به سمت ثانیه میپرداخت. این آموزش تلویحاً پاسخی است به اتهامات
"افلاطون"، زیرا آموزش مزبور تأکید داشت بر اینکه معانی بیان صناعت است، و
هنری مفید.
"ارسطو" عقیدة خود را پیرامون معانی بیان اینگونه اتساع میدهد:حقیقت
و انصاف نیرومندتر از متضادهای خود هستند و اگر کسانی که از آنها دفاع میکنند به
واسطه تصمیمات اشتباه دستخوش شکست شوند نکوهش
متوجه ایشان است برایچه که معانی بیان را نادیده گرفتهاند. حتا دقیقترین معرفت
نخواهد توانست کسی را قادر سازد تا جمعی را متقاعد سازد، زیرا هنگام صحبت حرف آنان
شخص باید نظر به سمت فرضیات همگان با آنان بحث کند. حمایت از خویش در جلو مشتهای دیگری
آزرم ندارد،چرا دفاع کردن از خویش در برابر کلمات شرم داشته باشد؟ به سمت یقین، توانایی
برای سخن گفتن میتواند در برابر مقصدها شیطانی مفید افتد [14]..
. فلاسفه میان پیشهی حکایتگر و پیشهی خطیب نیز مشابهتی میدیدهاند، از جمله سقراط
که پیشه (تخنه) را اینگونه تبیین میکند:«فهم اندیشة شاعر و همچنین کلمات، زیرا
نقال باید اندیشة شاعررا برای مخاطبیناش تفسیر کند[15].» معتقد بودند که شاعر[16] الم و توان درون خود را به نقال منتقل میسازد و نقال نیز به نوبة
خود آنرا به شنوندهگانش انتقال میدهد. افلاطون در رسالة گرگیاس[17] توجه خود را به سمت مربیان جدید فن نثر نویسی، یعنی سخن دانان و
عالمان علم بدیع مورد نظر میسازد. او در این جزوه به بررسی پیشة (تخته) ایشان میپردازد.
سر اجرا این جدال به این نتیجه میرسد که چنانچه فن نثر نویسی پیشه شمرده شود پس
باید متضمن معرفت ویژهای باشد.اما این معرفت چیست؟ گرگیاس بر آن میشود حرف به
تبیین معانی بیان بپردازد، ونهایتاً میگوید معانی بیان تکنیک متقاعد ساختن است. آنگاه
سقراط دوگونه بازنشسته سازی را متمایز میسازد:«یکی از آندو حرف اساس معرفت است و
چیزی را میآموزاند، و دیگری صرفاً مردم را نسبت به چیزی به مرحلة باور میرساند و
مستلزم هیچ معرفتی باب شخص متقاعد سازنده نیست. این آخری همان متقاعد سازی خطیب
است، و از آنجا که خطیب به سوژه متضمن درست و اشتباه میپردازد بسیار مهم است [18].»
معانی بیان کلاسیک دارای پنج بهر به سمت قرار زیر بوده است: ابداع [19]
،ساماندهی،[20] چیرهزبانی [21] ، یادسپاری[22] ، انتقال صوتی[23]. در مرحلة درآغاز خطیب یا سخنور به سمت بررسی موضوع مورد نظر خود می
ادا و در مرحلة دوم جزییات آنرا آرایش و سامان میداد، در سومین بار شکل
کلامی معینی برای آن تعیین میکرد و در مرحلة
چهارم آنرا به سمت یاد میسپرد،و آخر به مخاطبین خود منتقل میساخت. در طول
قرون متمادی کاربرد معانی بیان و خطابه، مرحله بلاغت، یعنی یافتن شکل کلامی مناسب
برای سخنوری بحث برانگیزتر از مراحل دیگر بوده است. چرا که همواره سخنگو باب تلاش
میبود تا با بکار بردن سبک آراستهای ویژگی فردی خود را به سمت رخ مخاطب بکشد. فهم
اینکه چرا معانی بیان و تکنیک سخنوری باب یونان باستان تابدین پایه و منزلت رسید دشوار
است. عقیده بر این است که:" از آنجا که خواندن و تحریر مشکل و تخصصی بود،
جامعه یونان حرف بیان شفاهی تکیه کرد. باب نتیجه، معانی بیان پرتره محوری در تعلیم و
تربیت این اجتماع ایفا کرد، جامعهای که درآن پشت از آموزش خواندن، نوشتن، ریاضیات،
موسیقی و ژیمناستیک، پسران باب سن چهارده سالگی به مدرسه معانی بیان ایلچی میشدند
تا مبانی نظری سخنرانی را تعلیم ببینند و مهارتهای عملی را باب این زمینه کسب
کنند. برخورداری از چنین مهارتی نشانة هوشمندی و موجب امتیاز و افتخار در این جامعه
اشرافی که تماماً باور داشتند سخن و سخنوری نشانة خرد است، بود.» [24] میتوان حرف اصول تکلم مؤثر روی صحنه از واحد زمان ( 400 پیش از میلاد و با
ارسطو منشاء یافت، هموکه "فن شعر" و معانی بیان وی مبانی شکل و
کارکردهای تراژدی در تأتر را تبیین نمود. او معانی بیان را مهارتی میداند «که
توسط آن باب مییابیم چاه چیز بنا به تعبیر ما در ارتباط با یک موضوع مؤثر واقع
خواهد شد حرف اعتقاد سامع کسب شود.» [25]این نکته از نظرز ارسطو از اهمیت ویژهای برخوردار بود،
خیر فقط از بابت سخنوری، بلکه بعدها به سمت خاطر تعمق در کل فرآیند تأثیر سخن برمخاطب
در تمدنهای بعد، و در دورههای بعد در پهنه نمایش. منظور ارسطو از "اعتقاد"
الگو هیجانات [26] یا عواطف[27]
مناسب بود. وی خاطر نشان میسازد انتخاب
واژهها و تسلط بر آوا و ریتم باید متناسب با یکدیگر باشند. و همین نکته میرساند
که ارسطو از مسایل معطوف به احضاریه اعتماد اسم شنونده از طریق بلاغت به خوبی آگاه بوده
است.به سمت سخن دیگر، محتوا در زمینة مربوطه بهترین راهنما برای شکل یا روش سخن گفتن
بود. یکی از انتقالهای صوتی مناسب برای بازیگر از"فعل" یا کنش معانی
بیان چشمه میگرفت، فعلی که میطلبید صدا،بیان چهره، اطوار و بروز بدن با متن و
فحوا سازگار باشد و منش آنرا آشکار سازد.
تأثیر معانی بیان و صدای صفت در یونان دیرین از وجوه بسیار مورد توجه بود.
این قضا تا اندازهای به دلیل شوکت و بزرگواری تأترهای فضای باز و طبیعت نکته سنج
تماشاگران بود و تا اندازهای نیز به دلیل ماهیت شعری و اپرا گونة تراژدیهای
یونانی که میطلبید بازیگر دارای توان تک خوانی باشد و هم بتواند آوا بخواند. «از
بازیگران انتظار میرفت به سمت خوبی تکلم کنند، و اراده صدای خود را به منظور انتقال
عواطف شخصیت مورد استعمال رسم دهند. بازیگران بزرگ،نظیر اسپوس[28] به خطبای بلند آوازه دور خویش گوش میسپردند تا قدرت انتقال صوتی و
اطوار خود را بهبود بخشند.»[29] تمامی اینها به این سبب وجود داشتند تا تماشاگران بتوانند در
سراسر آن تأترهای بس عظیم کلمات را بخوبی بشنوند.
بازیگران آنقدر که مقید به سمت الگو عاطفی متن بودند در پی این نبودند که ویژگیهای
پرده یا جنس را بازسازی کنند." اسکار براکت" یادآور میشود که «بازیگران
بیش از هر چیز به سمت خاطر زیبایی لحن صدا و توان انطباق شیوة تکلم با خلق و خو و
شخصیت، مورد حکم رسم میگرفتند [30]. با وجودی که سبک بازی به سمت شدت مبالغهآمیز و غیر واقعگرایانه بود.
بازیگر رهنمود ارسطو را برای بیان جملات خود همراه حرف انفعال درخور به کار میبست.
از سویی نیز اعطاء جوایز به حافظه خویشاوندی تکلم خطابت گونه، خود انگیزهای به جا میبود
حرف بازیگران به سمت دقت آموزش ببینند. حتا پرهیز غذایی ویژه به سمت منظور آراسته نگاهداشتن
اندامهای صوتی ایشان معمول بود. مدرک دیگر حاکی حرف پیوند پراهمیت خطابه و انتقال تأتری
را میتوان در روش"دموستن"[31] خطیب مشاهده کرد که «با استفاده از روشهای تولید آوا که بازیگران
بکار میبردند و ادا و ریتم و زمان بندی را مطالعه میکردند.» [32]
آموزش میدید.
در دورة جمهوری رمیدن [33]، فن سخنوری و اخلاقیات رو به سستی نهاد، اگر چه به سخنرانان گفته
میشد که خطابت میتواند وحشیها[34]
را متمدن سازد."جرج کندی" باب کتاب "سخنوری باب رم باستان از 300 پیش
از میلاد تا 300 بعد از میلاد" متذکر میشود که تشنگی کسب درآمد و زندگی لذت
جویانه به سمت اضمحلال نظم و انتظامی که لازمه هنرها،علوم یا سخنوری است مدد رسانید.
بخشی از این امحا باید به پای "سیسرو" نوشته شود، همو که در رسالة
خطیب[35]
نظریههای معطوف به معانی بیان و خطابت را مطرح میسازد و استعاره میکند که خطیب
باید همدردی تماشاگر را برانگیزد، حقیقت را به تایید رساند و عواطف آنان را به
انفجار آورد، خاصه با استفاده از چاشنی طنز که حسن نیت او را نسبت به کسانی که
برایشان سخن میراند میرساند[36]. در خصوص مسئله انتقال و استفاده از عواطف، تعالیم سیسرو مدافع
سبکی است استادانه,آراسته و مؤثر.خطابتِ مدنظر تعالیم سیسرو همچون فن ابراز ما فی
الضمیر تلقی میشوند و نه صرفاً تکنیک ترغیب و تحریک مخاطب.
در دروة امپراتوری رم[37]، کوئینتیلیان[38]
بزرگترین تأثیر را بر سخنوری گذاشت. باب طول تاریخ این فعالیت از او به سمت عنوان یک
فیلسوف یاد میکنند. او از سوی دولت منصوب شد تا وضعیت سخنوری را باب حوزههای آموزش
اصلاح کند. «او میکوشید آن سبک دکلاماسیون را که در اوایل سده توسط "سنکا [39]"
معمول و شکوفا شده حیات خنثی سازد. باب این ایام مباحث نامأنوس و باور نکردنی، سبک
مبالغهآمیز و قراردادی غیر حقیقت گرایانه باب روز بود [40].
"کوئینیلیان" در تمامی دوازده رساله خویش پیرامون تربیت خطیب که به نظریة
خطابت باستانی نخصیص داده است. نظریه سخنوری را مورد تجدید نظر قرار میدهد و
برنامههایی برای تعلیم سخنور از سنین خردی حرف کهنسالی تدبیر میکند. وی به سمت خاطر
نظریاتاش پیرامون سودمندی رفتار اخلاقی کودک باب راستای خطیب خوب شدن بسیار زبانزد
است. اصولی که "کوئینتیلیان" مطرح ساخت در تحول جابجایی صوتی دارای اهمیت
بسیار زیاد است. او باورمند است:«که کل امر انتقال از طریق آواز با دو چیز متفاوت
مربوط است، یعنی صدا و اطوار، که یکی طالب دیده است و دیگری گوش را میطلبد، و توسط
همین دوحس تمامی عواطف به روح دست پیدا میکند. لیک صدا از بابت جلب توجه ما به
خود مدعی نخست است برایچه که حتا ادا با آن هماهنگ میگردد [41].»
باب خصوص مسئله انتقال نیک و انتقال مناسب "کوئینتیلیان" بر اهمیت
استفاده از نوعبهنوع تأکید میورزد، اما نه به قیمت اهمال از انطباق صدا به منظور
متناسب ساختن طبیعت مباحث گوناگون و حال و هوایی که آنها خواستارند. او میان
عواطف حقیقی و عواطف کاذب و جعلی تفاوتی خاص قایل میشود، و برای نیل به باورپذیری
صوتی پیشنهاد میکند عواطف به سمت اجرا درآیند. « نکته اصلی ایجاد عاطفه مناسب در یک
تک است، و شکل ادا کردن تصویر ذهنی از امور واقع و به نمایش درآوردن عاطفهای که از
حقیقت قابل تمیز نیست... صدا نمایانندة خرد است و مستعد بیان و احساسهای گوناگون
آن.[42]»
معلمین رومی خطابت، از تمام "کوئینتیلیان" از بازیگران به عنوان
الگوهای مناسب برای تقلید الهام میگرفتند، خیر فقط بابت وضوح صوتی، بلکه به خاطر گیرایی
و ابهت انتقال. بازیگران رمی در خصوص حفظ زاویه سر استواری پاها، استفاده از
دستهاو آهنگهای صوتی متناسب با تمام احساس و نوع موقعیت به طور گسترده تعلیم میدیدند.
از آنجا که تأترها وسیع بودند این فراگیری مهم و الزامی بود. در مقدمهی نمایشنامهی
"زندانی" اثر "پلوتوس" از لسان گویندة مقدمه می شنویم که
عتاب به یک تن از تماشاگران میگوید: «عجبا، ثانیه بابا از آن ته میگوید متوجه
داستان نمیشود. بیا جلو، اگر جایی پیدا نمیکنی بنشینی، میتوانی یک جا پیدا کنی
قدم بزنی.»[43]
جایگاه نشستن تماشاگران گاه 14000 تن را در خویش جای می داد، و این بدان معنا است
که حرکت بازیگر، ادا و مهارتهای صوتی اویحتمل به کوه طور قابل ملاحظهای درشت میشدند. بازیگر رمی به سمت همراهی موسیقی و صورتک برای
تماشاگران دکلمه میکرد. صناعت وی باب این نبود که به طرزی واقعگرایانه مردمان را از
زندگانی واقعی ترسیم کند، بل باب این بود که تلفظی واضح داشته باشد و عاطفهی مناسب
را که میانجیگری ادا مناسب پشتیبانی میشد منتقل کند. همچنین از او انتظار میرفت که
بتواند به سمت خوبی بخواند و برقصد. ظرافتها و حساسیتهای نمایش رمی، بویژه کمدیهای
مردم اجابت و محبوب عامهی "پلوتوس" فرصتی ارزشمند برای بازیگر فراهم میآورد
حرف مهارتهای خود را بیازماید.
پس از فروپاشی زندگی شهری سامانند، خطابت نیز کم و بیش دوست با آن از میان رفت. ظهور مسیحیت بازهم بار عقلانی خطابت و بازهم در عین حال آگاهی از قدرت خطابت را از بابت موعظهی مسیحی همراه آورد." سن آگوستین"