فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فضاهای ورودی بناهای سنتی


» :: فضاهای ورودی بناهای سنتی

مقدمه:

 با نگاهی اجهالی به فضاهای ورودی بناهای اسلامی ایران خاصه یزد این موضوع به سمت ذهن خطور می کند که وسعت این فضا و تحلیل و حتی معرفی این فضاها از یک پروژه‌‌ی  انفرادی دانشگاهی فراتر رفته و به یک تحقیق علمی حرف نفرات بیشتر و کار مداوم و دامنه دار تبدیل خواهد شد حرف این حال من در این پروژه ی تحقیقی سعی کرده‌ام هم مشاهدات و بررسی‌ها خود را سهیم گردانم و از عکس های زنده ای که خود برداشته مادر استفاده نمایم و هم از منبع‌ها مرتبط که از مرکز اسناد میراث فرهنگی یزد شبر آورده ام استفاده نموده و هم چند کروکی از مفاهیم را برای فهم بهتر و ارایه ی دقیق تر تنظیم نمایم انشاءا که باب این مهم موفق بوده باشم.

 ضمناً ذکر این نکته بایسته است که تمام تحلیل های اثر شده در زیر عکس ها برداشتهای شخصی حرف توجه به مطالعه ی مبسوط اینجانب راجع به ورودی بناهای سنتی می باشد. خلاصه این که من این تحقیق مختصر را به هفت بخش تقسیم نموده و راجع به هر بخش جدا توضیح و معرفی نموده ام. و در انتها عکس ها و کروکی ها را با توجه به سمت داشته هایم ارایه نموده ام.

 

پیش درآمد

ما در فضاهای ورودی ابنیه ی سنتی وقتی به گذشته بر می گردیم خصوصاً در معرفی ورودی فضاهای مساجد اولیه فقط به نوعی ورودی بسیار ساده برخورد می کنیم بنام آستانه یا در گاهی که در واقع نوعی نماد تعریف آسان ی فضای اندرون و جدا کردن آن از  بابت خارج آلبوم بوده است و از لحاظ کارکردی بازهم فضایی عبوری که از طریق آن بر مسجد دسترسی پیدا می کرده اند از جاذب آنکه پشت از طی قرون و زمانها این ورودی آسان بر هفت بخش یا سلسله مراتب ورودی که به شرح آن در پی می آید تقسیم شده است.

11 پیش خانه ( جلوخان) 12 بیش اسم 13 درگای  14 هشتی 15 دالان  16 ایوان ( در بعضی بنا) 17 ساباط

اسم بعد از معرفی ورودی بناهای مهم به شرح و بسط هر یک از این فضاهای ورودی و اجزاء تشکیل دهنده ی آنها می رسیم.


بناهای مهم و ورودی های آن

مسجد- مدرسه- هزار (بقعه)- کاروانسرا- باغ- کاخ- خانه حمام

مساجد: انواع مساجد را از دید خصوصیات ساختمانی فضاهای ورودی به سه گروه می توان طبقه بندی کرد. 1- مسجدها جامع که فضاهای ورودی آنها حرف طراحی از پیش تعیین شده و طراحی شده ساخته شده اند و زمان ایجاد آنها یا فضاهای ورودی آنها از دوره ایلخانان به بعد بوده است این مساجد کما بیش دارای همه یا بیشتر اجزا های فضاهای ورودی و عناصر آنها بوده اند و تمام اصول طراحی و آل مراتبی باب آنها رعایت شده است. دوم: مسجدها بزرگ و متوسطی که تنها برخی از اجزای ورودی تکامل یافته دارند کمابیش تمام مساجدی که دروه های ما پیش ایلخانیان ساخته شده اند از این چنین هستند و سوم اینکه مساجدی که تمام فضای ورودی آنها تنها شامل یک درگاه یا یک آستانه و سردر بوده است مانند مساجد پیشوا اسلام.

اهدافی که در طراحی فضاهای ورودی مورد تدقیق بوده اند و قید اصول سلسله مراتب و اجزا و عناصر در آنها بکار گمارده شده است را که عزب در بهترین مسجدها از لحاظ فضای ورودی می توان یافت بدین شرح است:

1- دخول به سمت صحن (حیاط) یا شبستان در ادامه جهت قبله

2- ابتدا ورود به سمت ساحت و سپس ورود به خوابگاه و گنبد سرا ( در مساجد درونگرا)

3- ورود به صحن باب ادامه محور تقارن ساحت یا در راستاهایی به موازات آن

نکته: باب بعضی از مسجدها که ورود به صحن در ادامه محور قرین بنابر جهت گیری مسجد نسبت به فضای اطراف معبر میسر نمی شد این بغرنج را با طرای تونل یا دالانیهای حل می نموده اند.

1- دخول به فضاهای داخلی مسجد با طمأنینه و به تدریج نه ناگهانی.

2- حل مسئله ی اختلاف جانب بین آسه قبله و محور معبر یا میدان متصل به مدخل مسجد در فضای ورودی.

3- درا نتها مشخص کردن جایگاه دخول به مسجد برای کسانی که در فاصله ای دور قرار دارند.

نکته: فضاهای ورودی مساجد برون گرا مساجدی که صحن ندارند- دارای اجزای کمتری نسبت به مسجدها درونگرا می باشد.


مدرسه ها: مدارس از لحاظ خصوصیات فضای ورودی به دو گروه برازنده تقسیم است:

1-  آموزشگاه های کوچک یا متوسط که فضای ورودی آنها نسبتاً ساده و از تاخت یا چند جز تشکیل شده است . 2- آموزشگاه سجده‌گاه های ارجمند بسان مسجد مدرسه ای سپهسالار تهران یا مسجد مدرسه ی آقا بزرگ کاشان که فضای ورودی آنها کما بیش به فضاهای ورودی مسجدها جامع شبیه است.

برخی از اهداف ترکیب طراحی شده ی فضای ورودی مدارس بزرگ دارای طراحی ماست معمارانه به شرح زیر می باشد:

1- ورود به حیاط مدرسه در امتداد محوری مستقیم.

2- دخول باب امتداد یکی از محورهای تقارن حیاط.

3- ورود با طمأنینه و به سمت تدریج به فضای درونی مدرسه.

4- حل مسئله ناهماهنگی بین جهت قبله با جهت معبر یا میدان کنار مدرسه.

در مسجد مدرسه های که فضای سجده‌گاه در آنها به سمت قدری وسیع بود که بنا از کارکرد عبادی قابل بررسی ای باب شهر برخوردار بود سعی می کردند صحن مسجد - مدرسه را مانند مساجد در امتداد قبله بسازند و باب مواردی که بین تعبیرگر و جهت قبله و ورودی آموزشگاه اختلاف بوجود می آمد سعی می کردند این معضل را توسط طراحی جانب گیری ورودی و طراحی تونل حل کنند.

زیارتگاه ها: این مزارها از لحاظ کارکردی به 2 دسته تقسیم می شدند.

1) بقعه هایی که فضای اصلی مزار دوست فضای کناری پیرامون آن است.

2) بقعه هایی که به سبب اهمیت کارکردی در طول زمان و به تدریج توسعه یافته و بافت های دیگری نظیر مهمانسرا- بازارچه- مسجد و سایر ابنیه در کنار آنها ساخته شده است. مانند آستان مبارک حضرت امام رضا(ع)- آلبوم ی حضرت معصومه (س)- مجموعه امپراطور نعمت الله وحی در گرگان .

توجه: اکثر بقعه ها در نمونه ی اول به صورت برون گرا طراحی می شدند ولی باب نمونه دوم باز هم ورودی ها دارای سلسله مراتب و تشریفات مانند طراحی مسجدها و مدرسه ها بوده اند.

کاروان سراها: کاروان سراها حرف دو دسته تقسیم می شدند:

1) کاروان سراهای درون شهری    2) کاروان سراهای برون شهری

1) در مورد کاروان سراهای درون شهری می توان این چنین حرف که این کاروان سراها معمولاً در کنار معابر اصلی شهرها نظیر بازارها طراحی می شدند، این کاروان سراها معمولاً حداقل دارای2 ورودی بوده اند و تعدادی از آنها3 یا حتی4 ورودی داشته اند.

انگیزه طراحی2 یا بیشتر ورودی برای این کارون سراها دسترسی آسان تر عابرین و کاسبین به گذرگاهها اطراف و دخول و خروج آسان تر بوده است. دیگر نکته این که این کاروان سراها معمولاً فاقد جلوخان و پیش طاق برخلاف مساجد و آموزشگاه های بزرگ بوده است که علت آن را هم می توان بها بالای زمین در این مکان ها و در داخل شهرها و در بافتن هایی نظیر بازارها دانست.

2) کاروان سراهای برون شهری، این کاروان سراها برخلاف سلف خلف خویش یعنی کاروان سراهای اندر شهری فقط و فط دارای یک وردی ثانیه هم ورودی مستقیم و آسان الوصول بوده اند و برخلاف کاروان سراهای درون شهری دارای پیش طاق نیز بوده اند علت تک ورودی بودن این نوع کاروان سراها کنترل رفت وآمد و در نتیجه ایجاد امنیت کالاها و مسافران بوده است.

 

باغ:

1) بستان های میوه که معمولاً باب حومه ی شهرها بوده اند که دارای ورودی ساده ای بودند که تشکیل شده است از یک درگاه و یک درب ورودی.

2) باغ هایی که باب داخل شهرها و حاشیه انها قرار داشته اند و به منظور اقامت دائم یا موقت اعیان و رجال ساخته می شدند.

این بستان ها عموماً دارای سلسله درجات ورودی بوده اند.

معمولاً ساختمانی در کنار ورودی این بستان ها بوده است که به نام عمارت سردر شناخته می شده است و برای استفاده ی خدمه ی باغ بوده است و عمارت کوشک که بنایی برون گرا بوده و در وسط بستان قرار داشته است که پیرامون ثانیه را فضای سبز فراگرفته و دارای4 ظاهر بوده است.

کاخ: فضای ورودی و سردر کاخ بسیار مهم بوده است و اهمیت آن چنان بوده که ار یک کاخ فاقد یک فضای ورودی بسیار حرف شکوه بوده ترجیح می دادند که یک برابر خان که گاه به صورت میدان بوده است برای آن بسازند.

خانه: فضای ورودی خانه ها به سمت تبعیت از اهداف مذهبی و اجتماعی به صورتی طراحی می شده است که افراد به صورت ناگهانی و یکمرتبه وارد فضای خانه نشوند و همچنین از فضای ورودی- درگاه یا هشتی- به سمت فضای داخلی خانه دید مستقیم بود نداشته باشد.

بسیاری از سرا ها از دو بخش اندرونی و بیرونی تشکیل شده بودند و معمولاً بعد از درب ورودی وارد هشتی و از هشتی دو جاده جداگانه منشعب و به هر کدام از فضاهای درونی و برونی منتهی می گردید.

در تاخت راه ها و شهرهایی که آدم از لحاظ اجتماعی از تاخت بیگانگان یا تعدی زورمندان در پناه نبودند فضای ورودی خانه ها را به شکل ساده و بری تزئینات می ساختند که احضاریه توجه نکند.

حمام: به سمت نظر می رسد مهمترین آماج در ترکیب و طراحی فضای ورودی آبزن ها، جلوگیری از تبادل حرارتی ناخوشایند و غیرقابل کنترل بین فضای بیرونی و فضای اندر آبزن بوده است تا به این ترتیب هوای داخل از حرارت کافی برخوردار باشد. باب مواردی که شکل زمین به گونه ای بود که امکان طراحی و احداث یک مسیر نسبتاً طولانی وجود داشت، حتی الامکان مسیر حرکت را طولانی می کردند و در طی مسیر یک یا قید تغییر جهت ایجاد می کردند. باب سردر ورودی بسیاری از حمام ها که نقش‌هایی مرتبط به داستان های شاهنامه از تمام تصاویری از رستم و سهراب ترسیم می کردند.

بهر دوم

اجزای تشکیل دهنده ورودی های سنتی

 

مقدمه:

هر فضای ورودی از یک یا چند بخش تشکیل می شده است که هر کدام دارای خصوصیات کارکردی یا نهادین بوده اند.

1) پیش خان: فضای وسیع و بزرگی است که در جلوی پیش طاق بعضی از بناهای مهم و بزرگ مانند مسجد تام یزد طراحی می شده است. یکی از اهداف ایجاد پیش خان اهمیت بخشیدن به سمت فضای ورودی بنا و تمایز آن از فضاهای اکناف می بوده است. بدنه‌های پیش خانه ها را معمولاً طراحی می کردند آن نما از پیش خان که فضای ورودی بنا باب ثانیه قرار داشت از بهترین طراحی برخوردار بوده است. در برخی موارد که پیش خانه باب امتداد یک میدان ممکن بوده که موجب بشود حدود پیش خان از فضای میدان تأثیر پذیرد، باب این چهره با طراحی یک عنصر معماری مانند دست انداز یا سکو حد ی پیش خان را تعریف می نموده اند.

2) پیش طاق: پیش اسم فضایی سرپوشیده و نیمه باز مانند ایوان است که باب جلوی آستانه ورودی طراحی و ساخته می شده است در بعضی از موارد در شهرهای مختلف به پیش طاق همان پیشخوان یا پیش خان گفته می شده است. باب بعضی از موردها در کنار دو جرز این پیش طاق ها دو سکو طراحی و در نظر گرفته می شده است. عموماً اوج پیش طاق از ارتفاع سایر سطوح مجاور ان بیشتر بوده است. باب بعضی از موارد نادر مانند سجده‌گاه جامع یزد ارتفاع پیش طاق به حدود چند برابر سطح مجاورش می رسیده است.

معمولاً پیش اسم ها دارای تزئینات بسیار زیاد بوده اند- معمولاً کاشی- و معمولاً باز کتیه ی ایجاد بناگر را در زیر یا قسمتی از این پیش اسم ها قرار می داده اند.

درگاه: فضای کوچکی که در ورودی در آن رسم می گیرد درگاه صفت می شود.

از لحاظ ساختمانی درگاه فضایی است که در دو سوی ثانیه دو جرز یا دیوار رسم گرفته است و چهارچوب در ورودی در آن نصب می شود و اسم درگاه را نعل درگاه گویند به شکل قوس یا افقی است. طاق های قوسی شکل معمولاً حرف آجر و طاق های افقی اغلب با کمک تیرچوبی ساخته می شده اند و عمق آستانه غالباً در اکثر بناها حدود5/0 متر است اما تا5/1متر نیز می رسیده است.

هشتی (کریاس): هشتی یا کریاس فضایی است که باب بسیاری از انواع فضاهای ورودی قرار می گرفته است و یکی از کارکردهای آن تقسیم مسیر به تاخت یا چند جبهه بوده است.

نکته ای که باب اینجا مورد بحث است در بناهایی که هشتی آنها عزب یک راه داشته هشتی کارکرد یک فضای تقسیم را نداشته است بلکه فضایی برای انتظار و شکوه مسیر ورودی ساختمان کاربرد داشته است.

هشتی ها غالباً دارای نقشه هایی به شکل هشت ضلعی- نیم هشت- مستطیل بوده اند، از تزئینات هشتی می استطاعت به سمت کاشی کاری- کاربندی و غیره اشاره نمود.

دالان: دالان آسان ترین جزء فضای ورودی است که تأمین ارتباط و دسترسی بین دو مکان، مهمترین کارکرد اصلی آن به شمار می آید.

در برخی از انواع بناها تغییر امتداد مسیر عبور در دالان صورت می گرفته است و به این ترتیب مسئله ی محرمیت را توسط دالانی که ادامه غیرمستقیم به سمت حیاد ختم می شده است را حل می کردند.

عرض دالان ها بین2 تا5/3 متر و طول آنها بین2 تا10 متر بوده است.

ایوان: گاهی در بعضی از بناها به خصوص مسجدها ایوان نیز به آغاز بخشی از فضای ورودی در نظر و طراحی و ساخته می شده است.

(مسجد جامع یزد) و مسجد تام ورامین

ولی غالباً ایوان به عنوان یک فضای نیمه قید اسم اقامتی طراحی و ساخته می شده است.

ساباط: بخشی از فضای عبوری را که سرپوشیده و مسقف می شده است ساباط می‌نامیدند. این معبرهای سرپوشیده که در یزد به فراوانی ساخته می شده غالباً در شهرهای حار جهت ایجاد سایه و پدید آوردن فضای عبوری مطلوب برای حرکت و ایست طراحی و ساخته می شده است. معمولً ساباط در جلوی فضای ورودی بناهایی اسم می شد که فاقد جلوخان ارجمند بوده اند.

رواق: رواق فضایی سرپوشیده و نیمه باز و ممتد است که معمولاً جزء ورودی محسوب نمی شده ولی باب بعضی از بناها مانند مسجد تام یزد یکی از دهانه های ایوان حکم ورودی را نیز داشته و با فضای وردی ترکیب می شده است...



معماری مساجد مختلف در شهر یزد


» :: معماری مسجدها مختلف در شهر یزد

پیشگفتار

 مطالب این مجموعه حرف آغاز بررسی تزئینات ونقوش مسجد جامع یزد جمع گرد آوری شده و سعی برآن بوده تا جایی که متون تاریخی باقیمانده و منبع‌ها و سوابق تاریخی مسجد تام یزد اجازه داده است به ذکر توضیحاتی راجع به مصالح و کتیبه ها و تاریخ بنای ثانیه و تغییرات ایجاد شده حرف آن در طول سالیان، بپردازیم.

ار چه نقوش شکل گرفته حرف ثانیه به طور عموم در تمام بناهای اسلامی ایران به چشم می خورد ولی خالی از لطف عدم که به بررسی تزئینات این مجموعه بپردازیم زیرا مجموعه بنای سجده‌گاه جامع یزد در شهری است که دارای بافت  سنتی دست نخورده ای نسبت به سمت بناهای شهرهای دیگر  است، حرف این حال بناهای باستانی و اسلامی ایران همگی دارای لطف خاص خودشان هستند که معماران تلاشگر و آرتیست با اطلاعات و دانش معماری بالابه تأ سیس بناها همت گمارده اند.

اسم چه به صورت تحقیق دانشگاهی یا هنر عنوان دیگری اساساً علاقه و توجه شخصی و میل به آگاه‌بودن در مناسبت عظیم تاریخی داشته باشم و به این مسیر رنگارنگ قدم گذاشته و هنر گوشه دیگری از این سرزمین را ورق بزنیم، رسیده فضای زیبا و ملکوتی شویم از داخل مقرنها عبور کنیم و ایوانها را پشت تارک گذارده و جاده پر پیچ و خم نقوش اسلیمی و ختایی را گرفته از اندرون بوته ها گذشته م گلدسته ها را دور بزنیم تا شاید تفحه ای از روح و ذوق هنری معمار و نقشبند این بنا از جان خسته ضمیر اول شخص جمع گذر کند و جانی تازه به ما ببخشد.

دیدن و مشاهده کردن این گونه صناعت های تاریخی که از سالیان باقی مانده شاید تلنگری باشد برای تمامی از اهتمام افتادگان راه هنر و بروز خلاقیت و پشتکار.


مقدمه

هنر آتمسفر هره ای است که از ذرات هر ایرانی به فضل الهی به ودیعه نماده شده است. به همین انگیزه جلوه های صناعت باب تمام مظاهر و مقوله های زندگی ایرانی مانند:‌ معماری، نقاشی ، خط وکتابت ، قماش بافی، قالی وگلیم بافی، فلزکاری، سفالگری و ...... در طول تاریخ ابراز و بروز داشته و دنیایی از زیباییها، ذوق، خلاقیت و ابتکار را پدید آورده است.

یکی از مظاهر انعکاس هنر ایرانی باب معماری این سرزمین است آرتیست معمار ایرانی، از ابتدای کار و ازهنگام بکارگیری آجر که ازمصالح اولیه ایجاد بنا به شمار می رفته زیبا ترین نقشها  و طرحها را هنگام ایجاد دیوارها و پوششی گنبد ها وگوشواره ها، مقرنس ها و طاقنما ها خلق کرده است و در روند تکاملی آن با گره چینی، گل اندازی، بند سازی وآجر کاری خفته و رفته، شاهکار های بی نظیری را به وجود آورده است.

هنگام استفاده از گچ با خلق گچبریهایی حرف نقوش هندسی، گیاهی، دنیایی از خلاقیت را که  باب دنیا بی نظیر می باشد آفریده و در استفاده از چوب برای پنجره ها و درها با بهره گیری از فتونی نظیر منبت، مشبک، معرق، کنده کاری، صفت سازی ونقاشی روی چوب، خرق‌عادت باور نکردنی را پدید آورده است.

برای تزیین بنا از کاشیهایی یک رنگ، هفت رنگ، معرق، طلایی و .... شیشه و آیینه باب شکلها و رنگها و ابعاد گوناگون، مدد جسته و دنیایی از زیبایی و خلاقیت و صناعت را عرضه کرده و همه اینها به دوست حجاریهای زیبا،  بناگر هایی را باب جای جای ایران بر خطوه و استوار کرده است.

بدون تردید تحقق این همه زیبابیها و خلاقیت جز به سمت استعانت عشق به معبود امکان پذیر نبود، چراکه بیشترین جلوه آنها را در مسجد، محراب و زیارتگاه می توان دید.

بناهای مذهبی، همواره مناسبت احترام و توجه ملل و اقوام جوراجور درطول تاریخ بوده است، و به لحاظ همین اهمیت، پیوسته کاملترین تجربه های هنری هنرمندان برجسته هر دوران تاریخی در خدمت معماری و تزیین نقوش به کار رفته در احداث چنین اماکنی بوده است. این اشتیاق و توجه و بذل سرمایه های مادی و معنوی، خیر از باب منافع اقتصادیو اغراض مادی، بلکه حرف مبنای کشش و علاقه ای قلبی حرف اساس گرایش فطری مردم به مکاتب الهی بروز کرده است. چاه بسا مردمی که حرف مشکلات و تنگناهای اقتصادی قرین بوده، اما در سرمایه گذاری برای مظاهر معنوی، از جمله بناهای خویش به سمت مقدسات مذهبی، از هیچگونه ایثاری فروگذار نکرده اند.

بناهای رفیع و حرف شکوهی که در طول تاریخ برای معابد، مساجد وکلیساها،‌سر برافراشته اند، با یک پشتوانه قلبی و عشق حقیقی همراه بوده است.

باب تاریخ اسلام، سجده‌گاه در رأس توجه مردم، به ویژه هنرمندان باورمند به مبانی دینی قرار داشته است. در دوره هایی که اثری ازپیشرفتهای علمی و صنعتی باب هیچ کجای عالم دیده نمی شود، بر جسته ترین آثار معماری جهان، از میان مساجد بزرگ در جای  اسم است،‌ اگر چه به علل گوناگون، بویژه هجوم ارتشهای متجاوز بیگانه به کشورهای اسلامی بسیاری از ابنیه مهم و مسجدها تاریخی دچار تخریب و ویرانی شده و رد مهم مکتوب و میراث فرهنگی مسلمین که اسیر غارت و آتش سوزی در کتابخانه های مهم جهان اسلام شده است، ما را ا زگنجینه های مهمی محروم کرده است،‌ با این حال آنچه بر جای مانده، خود  دریچه ای است برای آگاهی بزرگواری معماری به کار رفته در بنای مساجد بزرگ تاریخی،  بویژه آن که باب معماری و کاشیکاری بناها، مظاهر معنوی و مفاهیم والای مذهبی چاه باب انتخاب رنگ و چه در انتخاب شکل و فرم بسیار ماهرانه تلفیق شده اند،‌ و فضایی به وجود آورده است که انسان شیفته معنویت را بسوی خود می خواند.


« مسجد » در معماری ایران.

در هنر و معماری ایرانی و به ویژه معماری مسجدها حرف دو پدیده شکل و محتوایا عینیت و ذهنیت - و در یک کلام شکل و روح مواجهیم.

هنر معماری دارای سه جنبه است یکی جایگاه ایز در آبادی یا معماری شهری ، طراحی خود بنا یا حجم اثر، و در نهایت هنر های وابسته به سمت معماری که شامل مواردی چون نور ورنگ و پرتره است، می گردد که این اخیر با آنکه نقشی محوری در آنچه که معماری ایرانی نا مید ه می شود دارد، اما در دوران های پسین ، این شیوه یا مهجور گشته یا نقشی حاشیه یی یافته است. حال آنکه چنین ظرفیتی را دارد که جا سازی کند و بدون اینکه ترکیب احجام نامتجانس ضرورت یابد، فضاهای دلخواه را ایجاد نماید.

انسان- و به تبع او اثر هنری- موجودیت نمی یابد، به‌جز آنکه قالب و روحی داشته باشد. شکل و جان دو وجه متفک یا دوست و ترکیبی نیستند، بلکه وجوهی جلیس و عجیبند که هیچ کدام بدون دیگری موجودیت و معنا نمی یابد. خیر هر قالبی محمل هر روحی است و نه روحی تاب نشستن حرف تمام قالبی را دارد. این تاخت تنها با یکدیگر موجودیت می یابد و رشد می کنند و مرتبت بود می یابند.

درهنر معماری، اثر و روح حاکم بر جابجایی آن از یکدیگر منفک نیستندو نمی توانند که باشند. نمی استطاعت فضایی را تخیل نمود، بدون آنکه صورت و شمایلی برایش قائل گشت و به همین عنوان نمی توان چهره و شمایلی اندیشه نمود و مصالح آن را در نظر نداشت- روح فراخ در همنشین با قالب تنگ همچون انیسش خرد و تحقیر می گردد یا قالب شکسته حرف می دارد. قالب فراخ نیز ذلیل روح حقیر شده، ویرانه می شود. این دو تنها پاس شد متناسب و همپای یکدیگر، کارا و زیبنده می گردند. درفضا سازی ایرانی علاوه حرف ترکیب یا انتزاع حجمی، از نقوش و صبغه و نور پردازی هم، به غرض القای انتزاع یا ترکیب فضایی استفاده شایان و برازنده توجهی می شود به این معنا که باب یک معنا که  در یک فضای راسته، شکست نور یا تفرق نقوش، قطعه ای را مجرء یا گسسته می نمایاند و بالعکس بدین لحاظ شناخت نقوش و در رأس ثانیه گره بنایی، در جا سازی ایرانی نقشی مؤثر و ناگزیر دارد.

سوژه قالب و روح در بیان هنری و جا سازی  معماری، نه ماجرای راکب و مرکب که بحث بود و موجودیت است. تذهیب کاران در طراحی، اشکالی را می آفرینند که « مداخل» نام دارد و آن صورت اشکالی است که « روالت» به هنگام نقشپردازی خویش بخود « بوم آلت» را نیز مد نظر دارد. و هیچ یک از  آلتهای « رو» و « بوم» بدون دیگری موجودیت نمی یابند. اما هر مداخلی مناسب تمام زمینه ای نیست. به این معنا که تیزی و پخی یا راستگی و تقوس پرتره مداخل را، نه آهنگ نتشبند که منظور نظر او، یعنی مکانت و فضا سازی نقش است که تعیین می کند. هرچند که رنگ و پرتو نیز در این نقوش تأثیر ناگزیر و درخور دارند، درآمد نهایتاً  در پیچیده ترین و رفیع ترین مرتبت خود به بند بنایی مبدل می شود. بند درمسیر تحول خود از مداخل تا گره و از گره حرف « گره در گره » و حتی « شاه گره » تا آنجا پیش می رود که به شطرنج معماران معروف می گرد. لیک در این عرصه همچنان انعطاف و شکل خود را به صور وطرق جوراجور حفظ می نماید و به بند کند وتند و شل و در مواضعی دستگردان مبدل می شود که به سمت انضمام رنگ، قوالبی بازهم شأن و محشور با روح حاکم بر فضا سازی است.

معرفت حاکم بر هر ایز معماری یا شهری، نقشی بنیادین درتحول شخصیت و ادراک حیثیت آن اثر باب طول زمان و همچنین در احساس مخاطبان ایفا می نماید. نقوش باب جا سازی نقشی تعیین کننده دارند. فضا سازی مناسب، حرف آلبوم تمهیدات مندرج در آن رمز ماندگاری و موجب جاودانگی این رد در طول حیات بشری گردیده است.

کاربرد نقوش درحیثیت خارجی و فضا سازی درونی هر ایز معماری، مؤثر و بلکه تعیین کننده است. گره بنایی درمیان نقوش ایرانی جایگاهی رفیع و بی مانند دارد، تا آنجا شاید پرتره دیگری همچون بند درفضا سازی معماری ایرانی عمومیت نیافته و دخیل نگشته است.


عملکرد های مسجدها مختلف

همانگونه که دین اسلام، تنها دین عبادت و پرستش و تدقیق به آداب و مراسم عبادی نیست و حوزه نفوذ احکام و قوانین ثانیه شامل تمام ابعاد و عرصه زندگی فردی و جمعی است، مسجد نیز، تنها فضایی ویژه برای عبادت نمی باشد.

بلکه اضافه بر جلسه های وعظ و تربیت مسلمین، انجمن ها و مجالس درس و بحث نیز در آن تشکیل می شد و می شود. حتی پس از اواخر سده سوم و اوایل سده چهارم هجری که فضای مدرسه به صورتی جدا و متمایز از مسجد پدید آمد، پیوسته در برخی ازمسجد ها تدریس علوم مذهبی حرف قرن و دهه های اخیر ادامه داشته است. علاوه حرف این اکثر مسجدها سنگر مبارزه اجتماعی مردم علیه حکام جبار، و کانون انجمن کردن مردم باب هنگام خوف و اضطرار بوده است.

مسجدها را از نظر دامنه نوع‌به‌نوع و صفت کارکرد های آنها می توان به چهار گروه طبقه بندی کرد: - امت نخست، شامل مسجدهای جامع و مسجدهای بزرگی می شود که میانجیگری سلاطین، وزاء و حکام اسم می شدند. اداره عموم این مسجدها میانجیگری بانی یا مأموران دولتی صورت می گرفت و آنان در اغلب موارد به هر کسی اجازت پیشنمازی یا تدریس برگزیده می شدند. دربرخی از مسجدها ی تام ، قید پیشنماز همزمان به اقامه نماز می پرداختند و پیروان هر مذهب و مسلک با اقتدا به پیشوای خود، نماز برگزار می کردند.

- گروه دوم، شامل سجده‌گاه های متوسطی می شود که توسط بزرگان محلی، علما و یا مشارکت عمومی مردم اسم می شد. باب بسیاری از این مسجدها ها برای پیشنماز و دیگر افراد مسجد، شرط خاصی بود نداشت واز محدودیتهایی که در مساجد نوع اول ایجاد می شد، خبری نبود. هرچند باید تدقیق داشت که بعضی اوقات، پیرامون تمام مذهب برای خود مسجد جداگانه ای می ساختند که پیشنماز و مدرسان ثانیه از پیروان شاخه های همان مذهب بودند.

- گروه سوم ، شامل مسجد- مدرسه ها می شود. با وجود آنکه تعداد این سجده‌گاه - مدرسه ها بسیار اندک و انگشت شمار است، لیک اهمیت آنها از جانب اینکه دو عملکرد عبادی و آموزشی، همزمان و به موازات یکدیگر ، هر کدام بخشی از فضای کالبدی را به سمت خود اختصاص داده اند، قابل تدقیق است. مسجد ومدرسه بسیار جالب آقا بزرگ باب کاشان ، و سجده‌گاه و مدرسه سید در اصفهان از بارزترین نمونه های این گروه از مسجدها هستند.

امت چهارم، حاوی مسجدهای بسیار کوچکی می شود که عمده ترین و شاید عزب عملکرد آنها، جنبه عبادی آنها بوده است و تنها در آنها نماز بجا آورده می شد. درمثل درنایین برخی از مسجدهای کوچک هستند که مساحتی درحدود ده متر چهارگوش دارند. این مسجدها میانجیگری افراد خیر خواه باب محله ها یا در امتداد بدنه بازار و مراکز اقتصادی ساخته می شدند...


معماری ایران به قلم 33 پژوهشگرایرانی


» :: معماری ایران به سمت قلم 33 پژوهشگرایرانی

( نظری اجمالی به معماری ایران درعهد اسلام) « معماری ایران در  طی تاریخ طولانی خود دارای ویژگی، اصالت، طرح و سادگی، توأم با آرایش بر مایه بوه است» با این استنباط آرتورپوپ- خاورشناس و ایران شناس نامی آمریکا به فرهنگ معماری ایران ردی می آورد. او می گوید: (اصالت اشکال زندگی ایران بدین گونه نمایان می شود که در ابنیه مسکونی از خودنمای و بیرون آرایی به در بوده است) با این یقین معماری را به عنوان یکی از پربارترین شاخه های تنرمند فرهنگ و هنر ایرانی معرفی می کمند. صناعت در ایران به سمت قدمت تارخیا تس و معماری از کهن تریهنرهاست. آبادانی اعتلای معماری در ایران باستانی گواه آن است که این سرزمین از کانون های نخستین شهرسازی  ونیز سد سازی و مهندسی بوده است. و این گواهی بناهایی که از میان ازمنه باز عصار حرف سیمای غبار آلود سر بیرون کشیده اند و سرهای باستانی و شهرها و دهکده های شاهی تأیید میکند. آثاری که جسته و گریخته ازخلال اثر های دیرین شناسان بدست میآید روشنگر آن است که هنر و صنعت 5000 سال قبل ازمیلاد در این مرز و بوف ریشه و آرم دارد.

معماری ایران سجل معتبر آدم این سرزمین از دوترین ازمنه قدمی است طبیعت اقلیمی ایران در این زمینه تأثیر عبور دائره‌المعارف هایی که با ؟؟ و مغلومین به این خطه را گشودند. باب این معماری کهم بارزترین اشکال خود جلوه کردن است. تشریفات و رسوم، آداب مذهبی، روحیات، اخلاقیات، اندیشه و عقیده نسلها در معاری ایران انعکاس واضحی دارد. نه تنها در بناهای عظیم، در ابنیه اثار کوچک بازهم می توانیم این انعکاس را دریابیم. آتشکده و دهکده های شاهی که درگذشته که باب سراسر این خطه جابه جا روییده بود و اینک به جا مانده است باری از فرهنگ معمای ایران دیرین را در خویش نهاده است آتشکده دهکده های شاهی را در ایران باستان بر روی تپه ها بنا می کرده اند. باب دهکده های شاهی پرستشگاهها ویژه پرستش مهر و ناهید ( جبرئیل آب) وجود داشت. نقاطی که هم اکنون به سمت پل بنت یا قلعه دختر نسبت می دهند، نیز پرستشگاهها باستانی ناهید یا فرشته آب است از پرستشگاهها تعشق (میترا) که قبل از زردتشت در ایران رواج داشته است. نمونه های چندی باقی است. معبد (مصیصر) در خو غربی ایران که باب کوه تراشیده شده است و همچنین صخره (پی فخیریکار) باب جنوب دریاچه رضاییه ازجمله این نمونه ها هستند. مهر پرستان باستانی پیش از ورود به سمت معبد در جایی دست خود رابه آب می زدند و آن را (مهرآب) می نامیدند. که شاید خصلت محراب دوران اسلامی از آن سرچشمه گرفته باشد. معماری ایران حاصل سده ها تفکر و ثمرة اندیشه و قریحه هنری نیاکان ما و الهاماتشان از سنت ها و دست اؤردهای ملل دیگر است حرف آنکه در هر سیمای معماری ایرانی تغییر وتبدیل هایی را پذیرفته است، جان یگانه و ذات نیرومند آن همواره زنده و بلانده باقی مانده و همپایه زمان ظرفیت های خویش را عوض کرده است. مروری در خطوط اصلی معماری ایران از آغاز تاریخ مدرن ما، در واقع گشایندهشاهرایی به سمت قلب تمدن دیرینه سال این سرزمین است نخستین سلسله حکومت ایران سلسله ماد بود که بخشی از بذر خود را در بنا و آثاری ه آفریده به سمت وام  نهاد. سنگ شیر همدان، کان داوود در سریل ذهاب، زیرزمینی صحنه در کرمانشاه، دخمه مرسوم با طاق فرهاد باب لرستان، دخمه ده نوه اسحاق وند در نزدیک کرمانشاه ازبرگزیدهژ ترین آثار این دوره است. ( پلی بیوس) باب توصیفی که از کاخ باستانی همدان کرده یادآور شده است که ستون های این کاخ از چوب ارز و سرو ساخته شده و روی این تیرک ها از لوحه های سیمین و زرین پوشانده شده حیات ( دمرگان پرود) ( شی پیه) معتقدند که این آماج ها و آثار تخت جمشید کم و بیش شباهت دارند. باب عرصه وسیع سرزمین خویش از مهارت و استادی هنرمندان ممالک، زیر فرمان خویش به سمت نحو احسن بهره می گرفتند و از این جانب در آثار معماری و صنعت ایران در دورة هخامنشی تأثیر سایر ملل نیز دیده می شود چنانکه داریوش گوید در بنای قصر او صنعتگران بابلی، مادی، لیه ی. و مصری خدمت می کرده اند و مصالح ساخمان ها از فواصل دور دست می آمده است . استعمال از تجربیات و آداب ملل تابع، نه به صورت تقلیدی و پیروی بلکه به سمت گونه ای باز افرینی و الهام پذیری خلاقه مختص به سمت دورة هخامنشی نسبت مادها پیش ازآنکه آزمایش و مهارت (اورانویی) ها استعمال بسیار بردند. معماری دورة هخامنشیان ادامه یک صناعت ملی بود. آزادگی این صناعت در قصر کیاکسار پادشاه ماد ( باب همدان) جلوه کرد و کوروش در ادامه آن پشت از شکست مادها قصری در پازارگاه یا ( مادر سلیمان) در 80 کیلومتری شمال صفت جمشید بناگر کرد. که گرچه مانند تخت جمشید که به سمت جرأت می استطاعت گفت یکی بزرگترین و وسیع ترین بناهای است که قبل از باب شدن آهن ساخته شده است دارای سقف، ستون های چوبی بسیار بوده است سقف ، ستون های چوبی بسیار بوده است. بام ساختمان از چوب سور لبنان و بلوط ساخته شده و بر ستون های حاشیه دار ه تارک ستون های آماده آنها را تزیین می کرد تکیه داشته است. ستون های چوبی و تزیینات چوبی سقف که نمونه ای از زیباتری حمایت‌کننده و صبغه های تیره چوب های سدر، گردو، بلوط و سرو و رنگهای مشعشع خیس آج بوده است. ( گوردن چایلد) می گوید: ( آثار معماری دورة هخامنشی به سمت طوری درخور و شبیه است که پس از دوره سومری ها در این منطقه از آسیا نظیر ندارد) حرف اسم نقشه هایی بی جان و نا زیبای بابلی و آشوری، هجاری های ایران همه زنده و جالبند. تخت جمشید از مهمترین رد هخامنشیان است در ساختن این بنای عظیم، اکثر پادشاهان هخامنشی تمام یک به سمت گونه ای دخالت داشته اند. در این، مشهورترین یادگار ایران باسان چوب به عنوان یکی از مصالح اساسی به سمت کرا رفته است چوب به بنا از لبنان، آج از هندوستان و صفت ستون ها از یونان و زینت دیوارها از اتیوپی ( حبشه) تحصیل شده است از وره اشکانیان آثار پراکنده ای باب این و خارج  وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از رابة قصر (هاقره) (الحضر) در ساحل دردجله این بنا ازاصل اثر ذوق ایرانی است وی تأثیرمعماری روسی در طرز ساختن سقف و گچ بری آن  مشهود است خرابه معبد ناهید باب (کنگاوه) نیز از ثانیه آثار به جا مانده این دوره است. از دورة اشکانیان در معماری رسمی ایران ساختن گندب متداولی تفرج از همان اوقات گنبدهای روی چهار طاق گوشه بنای شد و تفاوت ثانیه با کنبدهای روی این بود که گندبهای روی. روی گشوراه بنا می گشت. معماری دوران ساسانیان آفرینش اصیل تری دارد . قصر شیرین که خسروپرویز بناگر کرد کم و بیش به پیروی از بنا ها هخامنشیان ساخته شده است. طاق کسری ( ایران مدین) در نزدیک دجله در شهر تیسفون از رد آشنا شده این دوران است. این بنا از آجرهای نظامی سپید و ارجمند اسم شده است. بر روی تالار بزرگی که نامگذاری‌شده به ایران است 8 تالار کوچک گشوده می شد. اسم ها بهطور کلی شکلی نیمدایره داشت و طاق بارگاه به  شکل هلالی ساخته شده و به سعه باحشمت آن دیدة هر بیننده ای را خیره می سازد. باب حلی که عناصر و خطوط اصلی بنا از قریحة ایرانی مایع می گیرد. چرخه نسبت کدامهای از معماری رومی باب پاره ای از قسمتهای آن انعکاس یافته باشد. پشت از آنکه اسلام ایران را  فرا گرفت، معماری ملت خود را با آیین جدید سازگارساخت. چنین است که پاره ای از باستان شناسان و مورخان را عقیده برآن است که خرج غیرضروری های آتش ساسانی، ساختن مناره را برای دعوت مسلمانان به نماز به سمت کاری رفت الهام داده است عوامل معماری ساسانی با اختلافات کم و بیش اما به وضوح- در دوره های اسلامی خویش را تحمیل کرد. تزئینات رایج در معماری کهن ایرانی با همه ویژگی ها خود از گچ بری و آرایش حرف کاشی لعابدار و غیره به سمت معماری اسلامی ایران انتقال یافته است نقش اسلیمی های مساجد ایرانی همان پیچک های ساسانی است که الگو آن را درطاق بستان می یابیم، ولی در هر حال این نقوش و عوامل در ایز بیدار شدن یک امپراطوری اسلامی و ورود تمدنهای گوناگون در لوی یک آئین واحد، برخه گیری مقابلی را سبب شده و تغییر شکل یافته که در خور خواندن است از آغازگرویدن ایران به اسلام بسیاری از آداب های ایرانی و از تمام سنت معماری آن هنگام با تأثیرات «بیزانس» میان حکمرانان اسلامی متداول گشت چنانکه بسیاری از اندیشه خلفای اموی از جمله قصرالحیر و فخاجا و مشاطه خیلی بیش از آن چه از هنر «بیزانس» متأثر باشد از  اسلوب ایرانی الهام گرفته است و زینت های ثانیه از شیوه ایرانی بیرونی کرده است )

آثار معماری اوقات ساسانی درسرزمین ماوراء النهر

بنظر می رسد جا داشته باشد پیش از آنکه به سمت معرفی شهرها و رد معماری دوران ساسانی در ماوراءالنهر بپردازیم به اختصار مطالبی درباب اهمیت و ارزش آثار این منطقه در زمینه شناسائی هر چه وسیعتر فرهنگ و تمدن ایراین بیان داریم و ویژگیهای محلهای باستانی این ناحیه را حرف شماریم.

ناحیه وسیعی را که از دیرباز باب نوشته های مورخان و جغرافی نویسان همیشه ازآن بنام خراسانبزرگ ورارود و یا ماراءالنهر یاد شده است ازمدتها پیش دانشمندان شوروی بدلایل خاص بنام ( آسیای مرکزی) از ثانیه یاد می کنند این ناحیه هم اکنون شامل سرزمین هائی است که جمهوری ازبکستان- جمهوری فارسی زبان تاجیکستان- ترکمنستان- ناحیه قزاقستان وقرقیزستان را باب حرف می گیرد.

درحالیکه دانشمندان مغرب زمین نواحی را که شامل : ترکستان شرقی مغولستان و تبت می باشد بنام آسیای مرکزی نامگذاری کرده اند. بحث درباره علت این اختلاف و انگیزه های سیاسی که منجر به نامگذاری اخیر توسط دانشمندان روس گردیده مطلبی است که از حوصله این گفتار بیرون است و جا دارد که در فرصت دیگر بآن بپزدازیم.

سرزمین وسیع ماراءالنهر و یا منطقه ایکه امروز از ثانیه بنام آسیای مرکزی یاد می شوداز نظر جغرافیائی سرزمینی است با اختلاف منظر بسیار چنانکه  اقبال وسیعی از ان را آل کوههای عظیم و صحراهای وسیعی که برای زندگی انسان درخور نیست فرا گرفته است از سوی دیگر در این ناحیه با حوضه های پرآب و تختخواب رود های بزرگ با خکی رسوبی و حاصلخیز برخود میکنیم که از کهنترین روزگاران مسکون بوده چنانکه آماج های آنرا بصورت تمدنهای پرارزش باب این نواحی شاهد هستیم. بالاخره اینکه دامنه های ارتفاعات و استپ های این سرزمین وسیع، چراگاههای پربار و پر نعمتی را برای پرورش، گونه های جوراجور دامها ارائه می دارند.

چراگاههائی که با جذب بسیار دامپروران بومی و گله های ارجمند آنها را بسوی خویش فرا میخواند و امکان بوجود آمدن نوعی خاص از تمدن شبانی را در این بخش فرام می ساخت.

از تمدن های معروف و شناخته شده پیش از تاریخ این سرزمین می استطاعت آثار و تمدنهای زیر را یاد کرد: از آثار ارزنده دوران پارینه سنگی و تمدن (موسترین) میتوان کشفیات حفره (تشیک تاش) در قبله شرقی ترمز را یاد کرد حرف یافتن اسکلت یک انسان ( تئاندرتان) که آنرا گونه ای میان ( انسان پکن) و انسان « نئاندرتال» آشنا شده در مغرب زمین دانسته اند، باستانشناسان برای این جایگاه اهمیت خاصی قائل هستند.

آثار مربطو به سمت دروه نوسنگی (نئولیتیک) باب سرزمین خراسان بزرگ یا ماراءالنهر دارای اهمیت و اعتباری خاص هستند. زیرا که به گونه ای روشن اوضاع و حال و ویژگیهای مربوط به زندگی اجتماعات ساکن بخش را در این دوران راوی می کمند و رابطه آنرا با تمدنهای مستقر در دیگر ناحیه های سرزمین ایران آشکار میسازد.

از جمله تمدنهای معروف و آشنا شده اوقات نئولیتیک ناحیه تا آغاز دوران تاریخی می توان تمدنهای زیر را یاد کرد:

تمدن شناخته شده در (آنو) واقع در دوازده کیلومتری عشق آباد ( اشک آباد) در ترکمنستان جنوبی تمدن مکشوف در ( قره تپه) در نزدیکی عشق آباد گذشته از آثار جالب دوران نوسنگی و آلیاژ مس و قلع باب ترکمنستان جنوبی، در ناحیه ( خوارزم) نیز حرف تمدنی پرارزش بهمین نام برخودر می شود. در نواحی کوهستانی تاجیکستان جنوبی نیز با آثار فراوانی از شهرنشینی دوران نوسنگی بر خورد می کنیم که بنام تمدن (حصار) نامگذاری شده است.

همچنین درساحل چپ (سیر دریا) نیز با محلهای باستانی زیادی از دوران برتر برخورد می کنیم که مجموع آنرا بنام تمدن (قراقوم) نامیده اند.

و بالاخره باب دهر ( فرغانه) و در اقبال پائین دره ( زرافشان) نیز با رد تمدنهای ارزنده ای از دوران برنز بر خورد شده که شهرنشینی دره زرافشان را بلندآوازه ( زمان بابا) نامیده اند.

بحث درباره آثار تاریخی سرزمین خراسان بزرگ و ماراءالنهر با تدقیق به سمت فراوانی و اهمیت این آثار مطالبی است که جا دارد درباره آن بطرو جداگانه درطی گفتارهائی چند صحبت شود. از جمله باید دانست که در دوران هخامنشی شاهد ایجاد و گسترش تعداد برازنده توجهی از شهرها در این سرزمین هستیم که بعنوان مثال می توان شهرهائی چون : مرو- قلعه گبر در خوارزم قلعه میر در تاجیکستان جنوبی- ویرانه های اسم حصار باب بلخ- آثار مکشوف در فرغانه و را یاد کرد.

آثار دوران باستانی

حرف توجه به اهمیت و موقع اختصاصی سیاسی و اقتصادی و بازرگانی سرزمین ماراءالنهر در اوقات ساسانی و گذشتن جاده معروف ( راه ابریشم) از این ناحیه و رشد روز افزون شهرنشینی در تمام ایران ساسانی، در بسیاری از نواحی ماراءالنهر یا شهرها و محلهای مسکونی عظیم و بسیط ی تماس می شود که الگو های کاوش شده آنها را در محلهائی چون : (بالالیک تپه) در پانزده کیلومتری ترمذ بخش وسیع و کم نظیر و رخشا در 20 کیلومتری شمال غربی بخارا- ویرانه های افراسیاب یا سمرقند کهن و بالاخره منطقه باستانی پرارز و گسترده (پنج کنت) یا پنجیکنت در شصت کیلومتری شهرسمرقند را می توان نام برد.

نکته قابل اشاره اینکه آثار مربو به تمدن شکوفا و ارزشمند دوره ساسانی باب ماراءالنهر را باستانشناسان روس و از جمله ( بانیتسکی) بنا به دلایل اختصاصی زیر به فراغت کمی که در اختیار داریم بحث خود را تنها بمعرفی اجمالی آثار باستانی ناحیه و رخشا و پنج کنت اختصا می دهیم...



پیشنهاد معماری برای شهر سنندج


» :: پیشنهاد معماری برای شهر سنندج

پیشنهاد معماری برای شهر سنندج

باب شهر سنندج طبق نتایج همدمای مؤثر 77 درصد دوران سال احساس سرما وجود دارد و حدود 3 درصد شرایط حار وجود دارد و حدود 20 درصد آسایش حرارتی استوار است . بنابراین اولویت  معماری در شهر سنندج تطبیق با سرمای آتمسفر در طول سال مخصوصاً دوران پاییز و زمستان می باشد . باب بار دوم باید تا حد امکان با گرمای تاب فرسایی تموز مقابله نمود. بجز پیشنهادات که باب معیار ماهانی برای آبادی سنندج شده است می توان پیشنهادات زیر را برای بیشتر کردن حد آسایش حرارتی بکار برد .

الف )‌در خصوص مقابله با برد پیشنهادات زیر  را می‌توان بکار برودت :

پیشنهاد آغاز :

 فضاهای داخلی ساختمان از همدیگر تفکیک شود و هر کدام به اندازه‌ مورد نیاز حار شوند مثلاً لزومی ندارد که به سمت طور دائم اتاق خواب یا حمام و بعضی فضاهای غیر ضروری را گرم نگه داریم . همچنین می توانیم به وسیله نصب باب ، باب بین فضای داخلی منزل و راه پله‌ای که به بالا می جدول از اتلاف تف جلوگیری نمود.

 پیشنهاد دوم :

استفاده از پنجره های که در بام خانه‌ها تعبیه می شوند برای ورود به نور خورشید در فصل زمستان مفید هستند ولی شکل استفاده از این پنجره ها در فصل تابستان با عبور نور و انرژی خورشید به داخل منازل انگیزه گرم شدن فضای داخلی ساختمان می شوند. برای ا تطبیق با گرمای ورودی از این پنجره ها در دوران تابستان باید از سایه بانها استفاده شود . البته تعبیه یک دریچه قابل باز و بسته صیرورت در این پنجره ها می تواند جهت ایجاد کوران در فضای ساختمان برای فصل گرم مؤثر باشد .

 پیشنهاد سوم :

 استفاده بهینه از وسایل گرمای زای داخل ساختمان می تواند افنا انرژی را به حداقل برساند برای الگو می توان امتداد لوله را در فضای منزل طولانی تر کرد تا هوای حار خیس دیرتر به خارج منزل هدایت شود یا میتوان با گذاشتن یک انبار آب کنار بخاری از گرمای مخزن ماء استفاده کرد . در نهایت با درزگیری روزنها و استفاده از پنجره های دوجداره می توان افنا حرارت را به حداقل رساند .

 ب) درباره مقابله با گرما در ماههای تابستان نیز می توان روشهای زیر را به کار برودت :

آغاز : می توان با کاشت درختان صفت دار در فصل تابستان از سایه مناسب آنها استفاده نمود و نیز حرف تعیین جایگاه مناسب غرس دار از قدرت خنک کنندگی آن  در فصل تموز بهره مند شده و از دیده اندازی زیبا آن استفاده کرد . در غرس درختان باید فضای بین آنها در نظر گرفته شود تا در طول شب اشعه موج دراز زمین بدون برخورد با مانعی حرارت را اخراج کند . برای جریان بهتر هوا باب فصل تابستان بهتر است زیردرختان خلوت نگه داشته شوند.

دوم: ساخت منازل دو یا قید طبقه برای کمتر شدن سطح سطوحی که در معرض نور خورشید قرار می گیرند مفید است همچنین ایجاد بافت بهم چسبیده و متراکم جهت دریافت تمام چاه کمتر انرژی خورشیدی مؤثر است ضمناً با ایجاد برآمدگی روی لبه بام و پنجره ها می توان از رخنه بیش از حد نور و حرارت خورشید به منازل جلوگیری کرد .

نتیجه گیری نهایی درباب میزان آسایش اقلیمی

 برای بدست آوردن میزان آسایش اقلیمی باب آبادی مورد مطالعه از 3 معیار آسایش روش اولگی ، گیونی و ماهانی استفاده گردیده در شاخص آسایش  اولگی مواقع نسبتاً‌ناراحت حرف کاملاً آشفته به عنوان ناراحتی حرارتی تلقی می گردد.

و  مواقع نسبتاً سرد تا کاملاً‌سرد به سمت آغاز منطقه سرد واحد زمان ( و بقیه مواقع سال نیز منطقه آسایش شناخته می شود باب معیار ماهانی و میزان درازا سال با 3 قسمت آسایش ، حار ، و سرد ارزیابی می شود.

 نتیجه گیری نهایی حرف استفاده از روش اولگی  

برای اینکه نتایج به ید آمده شاخصه آسایش دما نم در شهر مناسبت مطالعه تمام اوقات سال را به 3 بخش گرم و سرد و آسایش تقسیم شده است و نتایج نهایی در طرح (    ) (   ) ارائه شده است .

نتیجه گیری کلی درباره میزان سازگاری عناصر معماری قدیم و جدید با اقلیم شهر سنندج

 یکی از مهمترین موضوعات مناسبت توجه معماری از زمانهای پیش تا دوران حاضر ایجاد بیشترین سازگاری بین عناصر معماری و شرایط آب و هوایی بوده است . اگر به سمت معماری سنتی در ایران امعان کنیم متوجه می شویم که تمام عناصر معماری حرف تدقیق به اقلیم طراحی شده اند. لیک در سالهای اخیر دسترسی به منابع فراوان و ارزان انرژی انگیزه شده است که معماران کمتر به مسائل اقلیمی توجه کنند و با تدقیق به سمت تقاضای روز افزون مسکن ، معماران سعی می کنند با کمترین هزینه و زمان ایجاد بناها را به اتمام برسانند.

در آبادی سنندج نیز دو شیوه معماری سنتی و جدید باب کنار هم وجود دارند در این بازجست بررسی میزان تطابق معماری قدیم و جدید با اقلیم شهر سنندج حرف استعمال از معیار ماهانی مورد مطالعه رسم گرفتند . بعد ازتکمیل جدول ماهانی برای شهر مورد مطالعه هشت پیشنهاد از توصیه های معماری ماهانی برای اقلیم این آبادی عرضه گردیده که به ترتیب عبارتند از:

1-درازا امتداد شرقی غربی داشته باشد .

2-مجموعه ساختمان باید به شکل مجمل باشد .

3-جریان آشکار آتمسفر در ساختمان لازم نیست .

4- پیمانه پادگانه ها متوسط و حداقل 20 تا حداکثر 40 ردصد مساحت دیوار باشد

5- دیوارهای داخلی و خارجی سنگین بیش از 8 گاهنما زمان تأخیر داشته باشد

6- بام بنا سنگین بیش از 8 ساعت زمان تأخیر داشته باشند

7-فضای برای خوابیدن در فضای آزاده پیش بینی شود

8- کف بنا سنگین و بیش از 8 ساعت زمان تأخیر داشته باشد .

اولین توصیه معماری اقلیمی برای شهر سنندج باب مناسبت طول ساختمان است که باید در امتداد شرق و غرب باشد به علت ازدیاد جمعیت در سالهای اخیر و تقاضای روز افزون برای مسکن و بی توجهی مسئولان و معماران به مسائل اقلیمی معماران بیشتر ترجیح می دهند ساختمانهاو منازل به صورت صندوقی و کنار هم به چهره مستطیل و در امتداد خو و جنوب طراحی کنند با توجه به برونگرا بودن ساختمانها در معماری جدید و دوطرفه وجود داشتن اغلب ساختمانها شمالی و جنوبی و همچنین هوا پیروز زمستان در شهر سنندج که جنوبی یا غربی هستند هوای بارد می تواند باب اینگونه ساختمانها جریان یابد نکته دیگر منفی اینگونه منازل استفاده ناپسند از انرژی خورشید است با توجه به حرکت خاور به غرب خورشید در آسمان و پهنا کم ساختمانها جدید الاحداث باب امتداد شرق و غرب در طول زمستان نور خورشید کمتر میتواند به داخل منزل نفوذ کند ولی باب ساختمانهای قدیمی که در امتداد شرق و غرب طراحی شده اند  پرتو خورشید بدون مانع به داخل خانه‌ها نفوذ می کند و اینگونه منازل مدت بیشتری می تواند از گرمای نور خورشید در زمستان استفاده کند و در طول تموز نیز با توجه به عمود بودن اشعه های خورشید پرتو و تاب کمی به داخل منزل شرقی غربی رخنه می کند.

 بر اساس دومین توصیه معماری اقلیمی ساختمانها در سنندج که باید به صورت مجمل باشد.

 طراحی ساختمانها به شکل فشرده سبب می شود تا کوران آتمسفر باب داخل ساختمان به حداقل برسد همچنین سطوح کمتری از ساختمان  در مقابل هوای سرد یا گرم خارجی قرار می گیرد . همانگونه که ساختماهای قدیمی باب سنندج معمولاً حالت فشرده و درونگرا دارند ولی در احداث ساختماهای جدید کمتر به درونگرایی بنا اهمیت می دهند و بیشتر سعی بر ارتباط بصری ساکنان با بیرون از منزل است .

بنابراین باب اینگونه ساختمان ها سطح بیشتری از بنا در معرض دید کوچه و خیابان و هوای برون قرار می گیرد بنابراین از فشردگی کمتری برخورداخواهد بود و تأثیر پذیری خانه‌ها جدید از هوای گرم و سرد بیرون بیشتر ازمنازل قدیمی می باشد

 در سومین توصیه معماری که جریان محسوس آتمسفر داخل بنا سنندج لازم نیست، همانگونه که دربارة فشردگی ، ساختمانهای قدیم و جدید توضیح داده شد در ساختمان های قدیمی سعی می شد منازل به سمت صورت درونگرا طراحی شود تا کمترین ارتباط بصری بین اندرون منازل و خارج منازل برقرار باشد . بنابراین جریان هوای خارج نیز به سختی رسیده جا می شود ولی در معماری ساختمانهای جدید به علت تأکید به سمت ارتباط بصری هرچه بیشتر حرف فضای بیرون و وجود پنجره ها و درها و بالکنهای متعدد همچنین داشتن نماهای متعدد موجب می شود جریان هوا با موانع کمتری باب رخنه به ساختمان روبرو شود . بنابراین جریان جابجایی هوا در ساختمان های قدیمی نسبت به بنا های جدید کمتر می باشد.

باب چهارمین توصیه معماری اقلیمی اندازه پنجره ها در سنندج 20 حرف 40 درصد مساحت دیوار باشد . وجود پادگانه ها در بنا ها از چند جهت حائز اهمیت است وجود پنجره های مناسب در منازل می تواند باعث ورود هوا و پرتو کافی به داخل جا شوند. همچنین در تهویه هوای منزل نقش اساسی ایفا می‌کند ولی اگر اندازه پادگانه ها بیشتر از کرانه مورد نیاز باشند می توان باعث ورود گرما یا سرمای زیاد به منزل شوند.

 اندازه مناسب پنجره ها باب معیار پیشنهاد شده 20 تا 40 درصد سطح دیوار تعیین شده است. حال آنکه باب ساختمانهای جدید ابعاد پنجره ها بسیار بیشتر از 40 درصد مساحت دیوار می باشد و حتی گاهی تمام دیوار به پنجره اختصاص می یابد . ولی در ساختمانهای قدیمی  برای جلوگیری از دید اغیار و نفوذ کمتر هوای گرم و بارد به اندرون منازل پیمانه پنجره ها را اسم و معمولاً‌کمتر از نصف مساحت دیوار طراحی‌شده اند. نکته قابل توجهی باب احداث پادگانه ها عمق پنجره ها  قدیمی ، ته پادگانه ها در داخل دیوار  موجب تأثیر در رخنه گرما و سرما بیرون به سمت داخل منازل می شد ولی در معماری جدید پنجره ها را در حاشیه خارجی دیوار می سازند بنابراین گرما و سرما با تأخیر کمی به داخل منزل می رسد.

در پنجمین توصیه معماری اقلیمی که دیوارهای داخلی و خارجی سنندج  سنگین و بیش از 8 ساعت زمان تأخیر داشته باشد.

 در هر زمان و مکانی که حرارت هوای خارج از حد آسایش حرارتی لازم می‌گردد. حرف توجه به سمت جنس دیوارهای جدید و ضخامت  معمولاً‌ از زمان تأخیر حرارتی در دیوارهای جدید در بنا شهر سنندج 8 گاهنما نمی باشد بایدبه طریق مختلف زمان تأخیر آنها را به اندازه لازم رسانید . برای این منظور می استطاعت باب پوسته یا دیوارهای ساختمانی از عایق حرارتی استفاه شود تا اینکه ضخامت دیوارها را آنقدر زیاد کنیم حرف تأخیر حرارتی آنها به سمت بیش از 8 ساعت برسد . در ساختمانهای قدیمی شهر سنندج درشتی دیوارها را بسیار آکنده ضخامت طراحی می کردند ضخامت بعضی از دیوارها حتی به یک متر بازهم می رسد . در ساختمانهای جدید دیوارها را سبک و به صورت تیغه‌می ‌‌سازند درشتی دیوارها که عایق گذاری نیز شده اند کمتر از 15 سانتی متر است . زمان تأخیر حرارتی باب دیوارهای 15 سانتی متر حدود 5 گاهنما می باشد باب منازل قدیمی به علت ضخامت و جنس دیوارها  از 8 ساعت بیشتر می باشد .

 مسئله‌ای که انگیزه زمان تأخیر بیشتر باب دیوارهای قدیمی نسبت به سمت دیوارهای جدید گشته است . اولاً ضخامت درخور دیوارهای قدیمی ، ثانیاًٌ مصالح به کار رفته باب دیوارهای قدیمی است که شامل : خشت ، گل ، کاه و یا چوب بوده و دوران تأخیر زیادی دارند باب حالیکه دیوارها در ساختمانهای جدید و نازک با مصالحی از قبیل سیمان ، پولاد و آجر که زمان تأخیر کمی دارند اسم شده اند .

 در ششمین توصیه معماری  اقلیمی که سقف ساختمانهای سنندج سنگین و بیش از 8 ساعت دوران تأخیر داشته باشد . در ساختمانهای جدید برای ساختن سقفها از قید روش استفاده می شود که معمولاً با اقلیم شهر سنندج سازگاری ندارد .

یکی از رایجترین شیوه های ساخت سقف منازل در سنندج استفاده از قیرگونی و آسفالت است باب این آیین ابتدا ستونهایی از آهن روی  دیوارها برپایی می شود سپس فضای بین این ستونهای آهن به وسیله یک لایه آجر اسم زده می شود و در آخرین مرحله روی این لایه آجر و آهن به وسیله قیر گونی و آسفالت است . در این روش ابتدا ستونهایی از آهن روی دیوارها نصب می شود آن‌گاه فضای بین این ستونهای آهن به سمت وسیله یک لایه آجر طاق زده می شود و در آخرین بار روی این لایه آجر و پولاد به وسیله قیر گونی و آسفالت پوشانده می شود حرف توجه به اینکه صبغه سیاه آسفالت انرژی خورشید را به خوبی جذب می کند سطح سقفها باب تابستان به تشدد گرم می شود و همانگونه که میدانیم  فلزات از جمله آهن دارای ضریب جابجایی تاب بالایی می باشد و با حداقل زمان تأخیر حرارت را منتقل می کند.

بنابراین گرمای حاصله از برافروختگی پرتو خورشید به سقفها در طول روزهای تابستان به داخل منازل و ساختمانها نفوذ می کند. اگر باب سقفهای ذخیره حرارتی در طول روز صورت گیرد . در طول شام این گرمای اضافی به محیط اطراف پشت داده می شود و اندرون منزل را گرم می کند و هوای داخل منزل برون از محدوده آسایش قرار می‌گیرد.

 نوع دیگری از سقفها که در سنندج کاربرد دارد سقفهای پیش ساخته شده یا ایرانیت هستند. اینگونه سقفها به سمت علت ضخامت کم دوران تأخیر بسیار کمی دارند و گرما یا سرمای فضای خارجی را به سمت داخل ساختمان انتقال می دهند در ساختمانهای قدیمی سنندج بیشتر دو نوع سقف در ساختمانها استفاده شده است . شیوه اول سقف شیروانی است در این شیوه بام از دو لایه تشکیل شده است که لایه شیروانی در بالای سقف قرار می گیرد و با تدقیق به سمت انعکاس بالایی که دارد قسمت زیادی از اشعه خورشید را منعکس می کند در زیر شیروانی یک فضای خالی رسم می گیرد و در زیر فضای خالی یک سقف اصلی قرار می گیرد که معمولاً از تیر چوبی و تخته و خاک و تراب تشکیل شده است بنابراین باب این سقفها 3 مانع باب مقابل نفوذ هوای خارج می گیرد . اول اسم شیروانی است که انعکاس دهنده مناسبی برای انرژی خورشید است . بعد از لایه شیروانی  جلد آتمسفر قرار می‌گیرد . همانگونه که می دانید چگالی هوا بسیار کمتر از مایعات و جامدات است بنابراین هوای صفت اسیر بین دو لایه سقف اصلی می باشد که مصالح تیر چوبی تخته و خاک و گل ساخته شده است که تأخیر حرارتی زیادی دارند و فاقده بااهمیت دیگری که استعمال از سقفهای شیروانی دارد این است که در طول روزهای تابستان همواره یک جانب سقف به سمت علت شیب دار بودن در سایه قرار دارد. ‌شکل (    ) ولی باب خانه‌ها جدید بیشتر سقفها به صورت مسطح و با قیرگونی و آسفالت درست شده است . بنابراین از ابتدای طلوع خور تا غروب خور تمام سطح سقف در معرض تابش نور خورشید قرار دارد و حرارت جذب می کند...


معماری مساجد مختلف در شهر یزد


» :: معماری مسجدها مختلف باب شهر یزد

پیشگفتار

 مطالب این مجموعه با عنوان بررسی تزئینات ونقوش مسجد جامع یزد جمع گرد آوری شده و سعی برآن بوده حرف جایی که متون تاریخی باقیمانده و منابع و سوابق تاریخی سجده‌گاه تام یزد اجازه داده است به ذکر توضیحاتی راجع به مصالح و کتیبه ها و تاریخ بنای ثانیه و تغییرات ایجاد شده بر ثانیه در طول سالیان، بپردازیم.

اگر چاه نقوش شکل گرفته بر آن به سمت کوه طور عموم در تمام بناهای اسلامی ایران به چشم می خورد ولی خالی از لطف عدم که به بررسی تزئینات این مجموعه بپردازیم زیرا مجموعه بنای مسجد جامع یزد در شهری است که دارای بافت  سنتی دست نخورده ای انتساب به سمت بناهای شهرهای دیگر  است، با این حال بناهای باستانی و اسلامی ایران همگی دارای لطف خاص خودشان هستند که معماران فعل فعال و هنرمند با اطلاعات و دانش معماری بالابه تأ سیس بناها همت گمارده اند.

حال چه به صورت تحقیق دانشگاهی یا هنر آغاز دیگری قطعاً علاقه و تدقیق شخصی و میل به دانستن در مناسبت عظیم تاریخی داشته باشم و به این مسیر رنگارنگ قدم گذاشته و هنر زاویه دیگری از این سرزمین را ورق بزنیم، رسیده فضای زیبا و ملکوتی شویم از داخل مقرنها عبور کنیم و ایوانها را پشت سر گذارده و جاده پر پیچ و خم نقوش اسلیمی و ختایی را گرفته از داخل بوته ها گذشته م مناره ها را دور بزنیم تا شاید تفحه ای از روح و ذوق هنری استاد و نقشبند این بناگر از روح خسته ما گذر کند و جانی تازه به ما ببخشد.

دیدن و مشاهده کردن این گونه هنر های تاریخی که از سالیان باقی مانده شاید تلنگری باشد برای تمامی از تلاش افتادگان راه صناعت و بروز خلاقیت و پشتکار.


آغاز

هنر آتمسفر هره ای است که از ذرات هر ایرانی به فضل الهی به ودیعه نماده شده است. به همین علت جلوه های هنر در تمام حمایت‌کننده و مقوله های زندگی ایرانی مانند:‌ معماری، نقاشی ، خط وکتابت ، قماش بافی، قالی وگلیم بافی، فلزکاری، سفالگری و ...... در درازا تاریخ بروز و بروز داشته و دنیایی از زیباییها، ذوق، خلاقیت و ابتکار را پدید آورده است.

یکی از مظاهر انعکاس هنر ایرانی در معماری این سرزمین است هنرمند استاد ایرانی، از ابتدای کار و ازهنگام بکارگیری آجر که ازمصالح اولیه احداث بناگر به سمت شمار می رفته زیبا ترین نقشها  و طرحها را اثنا ایجاد دیوارها و پوششی گنبد ها وگوشواره ها، مقرنس ها و طاقنما ها آفریدن کرده است و در روند تکاملی ثانیه با گره چینی، گل اندازی، بند سازی وآجر کاری خفته و رفته، شاهکار های بی نظیری را به وجود آورده است.

اثنا استفاده از گچ حرف آفریدن گچبریهایی با نقوش هندسی، گیاهی، دنیایی از خلاقیت را که  در دنیا بی نظیر می باشد آفریده و در استفاده از تیر برای پنجره ها و درها با برخه گیری از فتونی نظیر منبت، مشبک، معرق، کنده کاری، خاتم سازی ونقاشی روی چوب، اعجاز باور نکردنی را پدید آورده است.

برای تزیین بنا از کاشیهایی یک رنگ، هفت رنگ، معرق، طلایی و .... شیشه و آیینه باب شکلها و رنگها و ابعاد گوناگون، مدد جسته و دنیایی از زیبایی و خلاقیت و صناعت را عرضه کرده و همه اینها به سمت همراه حجاریهای زیبا،  بنا هایی را در جای جای ایران بر پا و استوار کرده است.

بدون تردید تحقق این همه زیبابیها و خلاقیت جز به استعانت عشق به سمت معبود امکان پذیر نبود، چراکه بیشترین جلوه آنها را در مسجد، محراب و زیارتگاه می توان دید.

بناهای مذهبی، همواره مناسبت احترام و تدقیق ملل و اقوام مختلف درطول تاریخ بوده است، و به لحاظ همین اهمیت، پیوسته کاملترین تجربه های هنری هنرمندان سرآمد هر دوره تاریخی در پرستش معماری و تزیین نقوش به کار رفته باب احداث چنین اماکنی بوده است. این علاقه و توجه و بخشش سرمایه های مادی و معنوی، نه از باب منافع اقتصادیو اغراض مادی، بلکه بر مبنای کشش و اشتیاق ای قلبی حرف اساس گرایش فطری مردم به مکاتب الهی بروز کرده است. چه بسا مردمی که با مشکلات و تنگناهای اقتصادی قرین بوده، اما باب سرمایه گذاری برای مظاهر معنوی، از جمله بناهای وابسته به مقدسات مذهبی، از هیچگونه ایثاری فروگذار نکرده اند.

بناهای رفیع و حرف شکوهی که باب طول تاریخ برای معابد، مساجد وکلیساها،‌سر برافراشته اند، با یک اعتبار قلبی و عشق حقیقی دوست بوده است.

در تاریخ اسلام، سجده‌گاه در رأس توجه مردم، به سمت ویژه هنرمندان معتقد به مبانی دینی قرار داشته است. در دوران هایی که اثری ازپیشرفتهای علمی و صنعتی در هیچ کجای عالم دیده نمی شود، بر جسته ترین آثار معماری جهان، از میان مساجد ارجمند باب جای  مانده است،‌ اگر چه به علل گوناگون، بویژه هجوم ارتشهای افزون بیگانه به سمت کشورهای اسلامی بسیاری از ابنیه مهم و مساجد تاریخی دچار تخریب و ویرانی شده و آثار بااهمیت مکتوب و میراث فرهنگی مسلمین که اسیر غارت و آتش سوزی در کتابخانه های مهم جهان اسلام شده است، ضمیر اول شخص جمع را ا زگنجینه های مهمی محروم کرده است،‌ با این حال آنچه بر جای مانده، خود  دریچه ای است برای آگاهی عظمت معماری به کار رفته باب بنای مساجد بزرگ تاریخی،  بویژه آن که باب معماری و کاشیکاری بناها، مظاهر معنوی و مفاهیم والای مذهبی چه باب انتخاب صبغه و چه در انتخاب شکل و شکل بسیار ماهرانه تلفیق شده اند،‌ و فضایی به وجود آورده است که انسان شیفته معنویت را بسوی خویش می خواند.


« سجده‌گاه » در معماری ایران.

در هنر و معماری ایرانی و به ویژه معماری مسجدها با دو پدیده شکل و محتوایا عینیت و ذهنیت - و در یک کلام قالب و روح مواجهیم.

هنر معماری دارای سه جنبه است یکی جایگاه اثر باب شهر یا معماری شهری ، طراحی خود بنا یا حجم اثر، و در نهایت صناعت های وابسته به معماری که شامل مواردی برای‌اینکه نور ورنگ و نقش است، می گردد که این اخیر حرف آنکه نقشی محوری باب آنچه که معماری ایرانی نا مید ه می شود دارد، لیک در دوره های پسین ، این شیوه یا مهجور گشته یا نقشی حاشیه یی یافته است. حال آنکه چنین ظرفیتی را دارد که فضا سازی کند و بری اینکه ترکیب احجام نامتجانس ضرورت یابد، فضاهای دلخواه را ایجاد نماید.

انسان- و به سمت تبع او اثر هنری- موجودیت نمی یابد، به‌جز آنکه قالب و روحی داشته باشد. قالب و روح دو چهره متفک یا دوست و ترکیبی نیستند، بلکه وجوهی محشور و عجیبند که هیچ کدام بدون دیگری موجودیت و معنا نمی یابد. خیر تمام قالبی محمل هر روحی است و نه روحی تاب نشستن حرف تمام قالبی را دارد. این تاخت تنها با یکدیگر موجودیت می یابد و رویش می کنند و مرتبت وجود می یابند.

درهنر معماری، اثر و روح حاکم بر جابجایی ثانیه از یکدیگر منفک نیستندو نمی توانند که باشند. نمی استطاعت فضایی را تخیل نمود، بدون آنکه صورت و شمایلی برایش قائل تفرج و به همین عنوان نمی توان صورت و شمایلی تصور بروز و مصالح ثانیه را در نظر نداشت- روح فراخ در همنشین حرف شکل تنگ همچون انیسش خرد و تحقیر می گردد یا قالب شکسته بر می دارد. قالب فراخ نیز ذلیل روح حقیر شده، ویرانه می شود. این دو عزب بار شد متناسب و همپای یکدیگر، کارا و زیبنده می گردند. درفضا سازی ایرانی علاوه بر ترکیب یا تجرید حجمی، از نقوش و رنگ و پرتو پردازی هم، به منظور القای انتزاع یا ترکیب فضایی استفاده شایان و قابل توجهی می شود به این معنا که در یک مراد که  در یک فضای راسته، شکست پرتو یا تفرق نقوش، قطعه ای را مجرء یا گسسته می نمایاند و بالعکس بدین دید شناخت نقوش و در رأس آن گره بنایی، در فضا سازی ایرانی نقشی مؤثر و ناگزیر دارد.

موضوع شکل و جان باب بیان هنری و فضا سازی  معماری، نه ماجرای راکب و مرکب که جدال وجود و موجودیت است. تذهیب کاران در طراحی، اشکالی را می آفرینند که « مداخل» نام دارد و آن صورت اشکالی است که « روالت» به سمت هنگام نقشپردازی خود بخود « بوف آلت» را نیز آلامد نظر دارد. و هیچ یک از  آلتهای « رو» و « بوم» بدون دیگری موجودیت نمی یابند. اما تمام مداخلی درخور هر زمینه ای نیست. به سمت این مراد که تیزی و پخی یا راستگی و تقوس نقش مداخل را، نه اراده نتشبند که منظور تماشا او، یعنی مکانت و فضا سازی نقش است که تعیین می کند. هرچند که صبغه و نور نیز در این نقوش تأثیر ناگزیر و بسزا دارند، مداخل نهایتاً  باب پیچیده ترین و رفیع ترین مرتبت خویش به بند بنایی مبدل می شود. گره درمسیر استحاله خود از مداخل تا گره و از گره تا « گره در گره » و حتی « شاه بند » تا آنجا پیش می رود که به شطرنج معماران صفت می گرد. اما باب این عرصه همچنان انعطاف و قالب خویش را به صور وطرق جوراجور صیانت می نماید و به گره کند وتند و شل و در مواضعی دستگردان مبدل می شود که به سمت الحاق رنگ، قوالبی هم شأن و محشور با روح حاکم بر فضا سازی است.

معرفت حاکم بر تمام اثر معماری یا شهری، نقشی بنیادین درتحول شخصیت و ادراک حیثیت ثانیه اثر در طول دوران و همچنین باب احساس مخاطبان ایفا می نماید. نقوش در فضا سازی نقشی تعیین کننده دارند. فضا سازی مناسب، با مجموعه تمهیدات ثبت‌شده در ثانیه رمز ماندگاری و موجب جاودانگی این آثار در طول حیات بشری گردیده است.

کاربرد نقوش درحیثیت خارجی و فضا سازی درونی هر ایز معماری، مؤثر و بلکه تعیین کننده است. گره بنایی درمیان نقوش ایرانی جایگاهی رفیع و بی مانند دارد، تا آنجا شاید نقش دیگری همچون بند درفضا سازی معماری ایرانی عمومیت نیافته و دخیل نگشته است.


عملکرد های مسجدها جوراجور

همانگونه که دین اسلام، عزب دین عبادت و ستایش و توجه به آداب و مراسم عبادی نیست و حوزه نفوذ احکام و قوانین آن شامل همه ابعاد و عرصه زندگی فردی و جمعی است، مسجد نیز، تنها فضایی ویژه برای عبادت نمی باشد.

بلکه علاوه بر جلسه های اندرز و ارشاد مسلمین، حلقه ها و مجالس درس و جدال نیز در آن تشکیل می شد و می شود. حتی پس از اواخر سده سوم و اوایل قرن چهارم هجری که فضای مدرسه به سمت صورتی جدا و متمایز از مسجد پدید آمد، همواره در برخی ازمسجد ها تدریس علوم مذهبی تا قرن و دهه های اخیر ادامه داشته است. علاوه بر این اغلب مسجدها سنگر جنگ اجتماعی آدم علیه حکام جبار، و کانون تجمع مردم باب هنگام خوف و اضطرار بوده است.

مسجدها را از نظر دامنه تنوع و حوزه کارکرد های آنها می استطاعت به چهار گروه طبقه بندی کرد: - امت نخست، شامل مسجدهای تام و مسجدهای بزرگی می شود که توسط سلاطین، وزاء و حکام ساخته می شدند. دائره عموم این مسجدها توسط بانی یا مأموران دولتی چهره می گرفت و آنان در اغلب موارد به هر کسی اجازت پیشنمازی یا تدریس برگزیده می شدند. دربرخی از مسجدها ی تام ، چند پیشنماز همزمان به اقامه نماز می پرداختند و پیروان هر مذهب و مسلک حرف اقتفا به پیشوای خود، نماز برگزار می کردند.

- گروه دوم، شامل سجده‌گاه های متوسطی می شود که میانجیگری بزرگان محلی، علما و یا مشارکت عمومی مردم اسم می شد. باب بسیاری از این مساجد ها برای پیشنماز و دیگر افراد مسجد، شرط خاصی بود نداشت باز محدودیتهایی که در مساجد نوع اول ایجاد می شد، خبری نبود. هرچند باید تدقیق داشت که بعضی اوقات، پیرامون تمام مذهب برای خود مسجد جداگانه ای می ساختند که پیشنماز و مدرسان آن از پیروان شاخه های همان آیین بودند.

- گروه سوم ، شامل مسجد- مدرسه ها می شود. با وجود آنکه تعداد این سجده‌گاه - مدرسه ها بسیار اندک و انگشت شمار است، اما اهمیت آنها از جانب اینکه دو عملکرد عبادی و آموزشی، همزمان و به سمت موازات یکدیگر ، تمام کدام بخشی از فضای کالبدی را به خود اختصاص داده اند، قابل توجه است. سجده‌گاه ومدرسه بسیار جالب ارباب بزرگ در کاشان ، و مسجد و مدرسه سید در اصفهان از بارزترین نمونه های این امت از مسجدها هستند.

گروه چهارم، شامل مسجدهای بسیار کوچکی می شود که اصلی ترین و شاید عزب عملکرد آنها، جنبه عبادی آنها بوده است و تنها در آنها دعا e‌b[صفت بمورد آورده می شد. مثلاً درنایین برخی از مسجدهای کوچک هستند که مساحتی درحدود آبادی واحد طول مربع دارند. این مسجدها توسط افراد خیر خواه باب محله ها یا در امتداد پیکر بازار و مراکز اقتصادی ساخته می شدند...